سایت خبری پیام ما آنلاین | رستاخیز، حزبی ساخته توهمات شاه

رستاخیز، حزبی ساخته توهمات شاه

روز چهاردهم بهمن 1320 حزبی به نام رستاخیز در آمل مرام‌نامه خود را منتشر کرد. در مرام‌نامه این حزب، به مواردی چون تقویت وحدت ملی، ترویج عقاید دینی و اخلاقی، تامین رفاه، ایجاد غرور ملی، توسعه‌ بهداشت و... بر می‌خوریم.





۱۴ بهمن ۱۳۹۹، ۱۴:۲۲

روز چهاردهم بهمن 1320 حزبی به نام رستاخیز در آمل مرام‌نامه خود را منتشر کرد. در مرام‌نامه این حزب، به مواردی چون تقویت وحدت ملی، ترویج عقاید دینی و اخلاقی، تامین رفاه، ایجاد غرور ملی، توسعه‌ بهداشت و… بر می‌خوریم. پدیده تاسیس احزاب از مظاهر مدرنیزاسیون است که در عصر پهلوی به سرعت از جانب حکومت وقت اعمال شد. پس از دوران رضا‌شاه که بسیاری از آن به عنوان دورانی تیره اختناق نام می‌برند، در دهه بیست گشایشی پدید آمد و تا براندازی دولت مصدق ادامه یافت. پس از سقوط دولت مصدق با تشکیل ساواک دوباره خفقان سیاسی بر ایران حکم‌فرما شد. محمدرضا شاه که در کتاب ماموریت برای وطنم از مزیت‌های نظام چند حزبی نوشته بود، در 1354 تغییر موضع داد و با انحلال احزاب ایران نوین و مردم تشکیل حزب رستاخیز را به اطلاع همگان رسانده و اعلام کرد حکومت ایران در آینده تک حزبی خواهد بود. شاه معتقد بود که همه شهروندان وظیفه دارند در انتخابات ملی شرکت کنند و به حزب ملحق شوند و افرادی که عضو نشوند لابد کمونیست مخفی‌اند. این افراد می‌توانند بین رفتن به زندان یا ترک کشور و ترجیحا عزیمت به شوروی یکی را انتخاب کنند. او در گفت‌و‌گو با یک روزنامه‌نگار اروپایی گفت: آزادی افکار؟ دمکراسی؟ این واژه‌ها هیچکدام به درد من نمی‌خورد.
حزب در یک کتابچه راهنما به نام فلسفه انقلاب ایران یادآور شد که شاه طبقه و ضد طبقه را تا ابد ریشه کن کرده و صرفا رهبر سیاسی نبوده است بلکه آموزگار و راهنمای معنوی ایران است. جدا از این‌که برای ملت‌اش سد، راه، پل می‌سازد روح و فکر و دل مردمش را نیز هدایت می‌کند. شاه ادعا می‌کرد هیچ ملت دیگری چنین اختیار مطلقی به حاکمان خود نداده است و در هیچ کشور دیگری چنین پیوند نزدیکی بین حاکمان و مردم وجود ندارد. نقل است که شاه پس از جلسه معارفه کابینه دکتر شاپور بختیار تقاضای میکروفون می‌کند اما هیچ کس فرمان نمی‌برد. او 26 دی ماه همان سال ایران را برای همیشه ترک کرد تا انقلاب اسلامی پیروزی خود را در بهمن 57 جشن بگیرد. بر خلاف آنچه شاه گمان می‌برد پیشینه انقلاب‌های دنیا نشان می‌دهد که طبقات محروم نیستند که علیه طبقه متمکن به مبارزه بر می‌خیزند. بلکه این مبارزه‌ای است که بین طبقات نزدیک در می‌گیرد. به عنوان مثال بورژوازی (مردمی که قدرت خود را از استخدام، آموزش و ثروت به دست می‌آورند نه از اشراف‌زادگی) است که علیه اریستوکراسی (اشراف سالاری) قیام می‌کند. این روشنفکران هستند که در در تمام جوامع پیش از انقلاب به صورت مخالفان خطرناک هیئت حاکمه و طبقه مسلط در می‌آیند. جدایی نخبگان و تغییر مسیر آن‌ها از عمومی‌ترین و بدیهی‌ترین پدیده‌های قبل از هر انقلاب است. جیمز دیویس با مقایسه چند انقلاب به این نتیجه رسیده است که انقلاب زمانی رخ می‌دهد که توسعه اقتصادی با آهنگ خواسته‌ها همگام نباشد.

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:

،





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *