پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | سیرالملوک

سیرالملوک





۲۰ دی ۱۳۹۴، ۱۷:۲۲

آیین کشورداری
سیر الملوک تالیف خواجه نظام الملک توسی است. خواجه نظام الملک وزیر آلب ارسلان سلجوقی است. ملکشاه سلجوقی در پایان عمر از وزیران خود می خواهد که در باب کشورداری و رسوم پادشاهان گذشته از آل سلجوق، و نیک و بد امور جاری و کمبودها بیندیشند و تاملات خود را روشن بنویسند و عرضه کنند تا پادشاه در آن ها تامل کند و نقایص را دریابد و کارها را به قاعده خویش و طبق فرمان ایزدتعالی انجام دهد. همه نوشتند و از میان آن ها نوشته خواجه نظام الملک را پسندید و او را به اتمام آن مأمور ساخت.
متن زیر یکی از فصول کتاب مذکور است که خواجه نظام الملک طبق عقاید خود نگاشته است. این کتاب در حال حاضر در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه های سراسر کشور تدریس می شود؛
ندیمان و نزدیکان
پادشاه را چاره نیست از ندیمان شایسته داشتن و با ایشان گشاده و گستاخ درآمدن، که بزرگان و سپهسالاران را بسیار نشستن، شکوه و حشمت پادشاهان را زیان دارد و ایشان گستاخ گردند. و در جمله، هر که را شغلی و عملی فرمودند، او را باید که ندیمی نفرمایند؛ و هر که را ندیمی فرمودند، باید که هیچ عملی نفرمایند، که به خاطر گشاده رویی و صمیمتی که بر بساط پادشاه دارد، دراز دستی کند و مردمان را رنج رساند.
کارگزار همیشه باید که از پادشاه ترسان باشد و ندیم، گستاخ. و چون ندیم گستاخ نباشد، پادشاه از او حلاوت نیابد. و طبع پادشاه از ندیم گستاخ شود. و ایشان را وقتی معلوم باشد، چون پادشاه از ندیم گشاده شود. و ایشان را وقتی معلوم باشد، چون پادشاه بار بداد و بزرگان همه بازگشتند، آن گه نوبت وقت ایشان باشد.
و در ندیم چند فایده است: یکی آن که پادشاه را مونس باشد و دیگر آن که چون شب و روز با او باشد به محل نگهبانی بُوَد، و اگر، نعوذ بالله، خطری پیش آید ندیم باک ندارد که تن خویش را سپر بلا کند. و دیگر هزار گونه سخن با ندیم بتوان گفتن، از جِدّ و هزل، که با وزیر و بزرگان نتوان گفت، که ایشان اصحاب عمل اند و کارکنان پادشاه باشند. و نیز از ندیمان هزار گونه سخن شنوند و احوال نمایند، به حکم گستاخی، از خیر و شر در مستی و هشیاری، که در آن فایده و مصلحت باشد.
ولیکن ندیم باید که گوهری و فاضل و تازه روی و پاک مذهب و رازدار و پاکیزه جامه بود و داستان و قصص و نوادر، از هزل و جِد، بسیار یاد دارد، و نیکو روایت کند و همواره نیکوگوی و نیک پیوند باشد و نرد و شطرنج داند باخت و اگر نوازندگی بداند زد و سرگرمی کار داند بست بهتر باشد. و باید که موافق پادشاهان باشد؛ و هر چه پادشاه گوید و کند، زه و احسنت بر زبان دارد و معلمی نکند که «این بکن.» و «آن مکن.» «آن چرا کردی؟» و «آن نباید کرد.» که ایشان را دشوار آید و پس به نفرت کشد.
و هر چه تعلق به عشرت و تماشا و مجلس انس و شکار و گوی زدن و خورد و برد و مانند این دارد، روا باشد که با ندیمان تدبیر کند، که ایشان این معنی را مهیا اند. و باز هر چه تعلق به مملکت و عمارت و مصاف و تاختن و سیاست و ذخیره و سفر و مقام و لشکر و رعایا دارد و مانند آن با وزیر و بزرگان دولت و پیران جهان دیده تدبیر کند، اولی تر باشد، که ایشان در این معنی داهی تر باشند تا همه کارها به وجه خویش رود.
و بعضی پادشاهان طبیب و منجم را ندیم کرده اند. و گفته اند:تا هر چه خورد، طبیب می گوید که منفعت و مضرت هر یکی چیست، و او را چه سازد و چه نسازد؛ و طبیب مزاج او نگاه داشته آید. و منجم وقت و ساعت نگاه می دارد و از سعد و نحس آگاهی می دهد و شغلی را که خواهد، وقتش اختیار می کند. و بعضی از پادشاهان این هر دو را کاهل بوده اند. گفتند:«طبیب ما را همیشه، بی بیماری، از خوردنی های خوش و پاکیزه باز دارد و بی علتی دارو دهد، و بی رنجی جراحی کند. و منجم همچنین از کارها کردن منع کند و از مهمات باز دارد. و چون نگاه کنی هر دو آنند که ما را از مراد و لذت دنیا همیشه بازدارند و عیش بر ما منغض(تیره) کنند. و آن اولی تر که ایشان را به وقت آن که حاجت باشد، طلب کنیم.»
اما اگر ندیمان جهان دیده و به هر جای رسیده باشند و بزرگان را خدمت کرده، نیکوتر باشد. و چون مردمان خواهند که از خوی و عادت پادشاه بدانند، از ندیمانش قیاس کنند. اگر ندیمانش خوش خوی و گشاده طبع و نیکوسیرت و پسندیده عادت است؛ و اگر ندیمانش ترشروی و خویشتن ساخته و متکبر و بخیل و دروغگو و احمق باشند بدانند که پادشاه ناخوش طبع و بدخوی و بدساز و بدسیرت است و کف بسته و بی پروا.
باید که ندیمان پادشاه را حداقل معاشی و حرمتی تمام باشد میان حشم؛ و ایشان باید خویشتن دار و پاکیزه باشند و پادشاه دوست.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *