پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | رسانه و الگو سازی مصرف

رسانه و الگو سازی مصرف





۷ مرداد ۱۳۹۷، ۹:۴۶

رسانه و الگو سازی مصرف

رئوف پیشدار

نقش رسانه در ساخت و معرفی الگوهای مصرف امری کاملا شناخته شده و مورد اتفاق نظر اهل فن است. تذکر این نکته در ابتدای بحث کاملا لازم می‌آید که قدرت رسانه برخلاف برخی باورها در همه حال محدود است. رسانه هم زمانی قادر به انجام ماموریت‌های خود است که بستر و یا بسترهای لازم فراهم آورده شده باشد. در میان      رسانه‌ها، رسانه‌های دیداری مانند تلویزیون و سینما و فرآوردهای بصری دیگر ، به جهت جامعه شناختی آنها، تاثیر بسیار بیشتری برمخاطبان دارند. این نقش و سهم را رسانه‌های دیداری از جمله با برانگیختن تمامی حواس مخاطبان که از ویژگیهای این نوع رسانه‌هاست، ایفا می‌کنند که در رسانه‌های دیگر محدود و از همین نظر است که اتفاق نظر داریم الگوهای معرفی شده از طریق رسانه‌های دیداری نقش و سهم بیشتر و عمیق تری در تغییر باور و نهایتا تغییر رفتار مخاطب دارند.  در شکل گیری الگوی مصرف پایگاه‌هایی که افراد در آنها قرار دارند و یا می‌گیرند، مانند پایگاه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سهم خود را دارند، ولی سهم فرهنگ بیشتر از دیگر پایگاه‌هاست و از همین روست که رسانه با ماهیت فرهنگی می‌تواند نقشی در خور در ساخت و اصلاح الگو بخصوص در بلند مدت ایفا کند. این نقش در حوزه فرهنگ، با ورود دیگر نهادهای ارتباطی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی مانند مساجد، ائمه جماعات و نهادهای مرجع حوزه و سهم گیری آنها تکمیل می‌شود. اصلاح الگوی مصرف علاوه بر جنبه‌های فردی آن، برای آنکه در جامعه به امری نهادینه مبدل گردد، نیاز به یک عزم ملی در ابعاد مختلف و بخصوص فرهنگی دارد. اسلام به عنوان زیربنای فکری جامعه و منبع و منشا تعالیم رفتاری ما، در همه زمینه‌ها و از جمله در باب مصرف امر به اعتدال دارد. این امر مغایر با خوب خوردن، خوب پوشیدن و خلاصه داشتن یک زندگی کیفی که همه‌ی نیازهای ما را آنهم به بهترین شکل برآورده کند، نیست، اما آنچه مذموم و نکوهیده است، اسراف و تجمل گرایی در امور است، که غایت هدف اصلاح الگوی مصرف نیز پرهیز دادن این امر، یعنی خودداری از اسراف است.  در تلقی‌های ما در مصرف متاسفانه بسیاری از ارزش‌ها و ضد ارزش‌ها جای خود را به هم داده‌اند و برهمین اساس رفتارهایی شکل گرفته که تاملی حتی اندک در آنها نشان می‌دهد که نه با فرهنگ مذهبی ما سازگاری دارند که در آن ازجمله  “بخورید ، بیاشامید ولی اسراف نکنید ” مانفیست شمرده می‌شود و نه مطابقتی با فرهنگ ملی دارند که انبوهی از مثل‌ها و متل‌ها، سخنان و پندهای حکیمانه در مذمت اسراف و مصرف گرایی درآن وجود دارد و از میراث فرهنگی ما محسوب می‌شود. اصلاح وضعیت مصرف در کشور بدیهی است که مثل هر امر فرهنگی دیگر نیاز به کاری طولانی و مهندسی دقیق و ظریف در حوزه خود دارد و مبرهن است که نمی‌توان و نباید انتظار دریافت پاسخ مناسب و لازم و نهادینه شده را در یک دوره کوتاه مدت داشت. آنچه مهم است این است که مساله اصلاح الگوی مصرف به عنوان یک ضرورت قطعی و حیاتی باید در همه اذهان جای بگیرد و به موازات آن ، نهادهای الگو ساز بخصوص رسانه‌ها و نهادهای آموزشی و علمی و تحقیقی به ساخت و معرفی الگوهای مناسب بپردازند. اصلاح الگوی مصرف به عنوان یک نیاز ملی باید در همه‌ی ابعاد و زمینه‌ها تبدیل به یک باور نهادینه شود و نمی‌توان آن‌را محدود به این دسته و یا آن دسته و یا این بخش و یا آن بخش کرد. کشور برای این مهم نیازمند برنامه‌ریزی دقیق و جامع و پاسخگو است و این مهم تنها با مشارکت دادن همه نیروهای دلسوز و نهادهای ذیربط و از درون تیم‌های حرفه‌ای بیرون می‌آید.

* روزنامه نگار و استاد دانشگاه

 

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *