پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | حدیث کریمی فر؛ سازنده مستند آوای ایران: همراه فیلم نامه بسطامی بزرگ شدم

حدیث کریمی فر؛ سازنده مستند آوای ایران: همراه فیلم نامه بسطامی بزرگ شدم





۱ آذر ۱۳۹۵، ۲۱:۵۴

حدیث کریمی فر؛ سازنده مستند آوای ایران:
همراه فیلم نامه بسطامی بزرگ شدم

پنجم دی ماه به عنوان یک روز بسیار تلخ در تاریخ ایران و به ویژه تاریخ کرمان و بم ثبت شد. روزی که زمین به خود لرزید. لرزید و لرزید و اخبار ساعت 7 صبح همان روز خبر از فروریختن ارگ 2 هزار ساله بم داد و سیل مجروحی که به بیمارستان های شهرستان های مجاور جاری شد. آن روز بسیاری از هموطنان بمی زیر سقف خانه های شان برای همیشه جا ماندند و نام یک نفر رساتر از بقیه در رسانه ها به گوش رسید.«ایرج بسطامی»!
ایرج بسطامی خواننده سنتی که پله های ترقی را در هنر موسیقی طی کرده و سپس به عشق وطن، در شهر ارگ و نخل، شهر بم سکنی گزید بود. ایرج هم رفت و تنها آوای او در نوارهای کاست به جا ماند و نامش نیز در تاریخ موسیقی ایران جاودانه شد.
«حدیث کریمی فر»؛ فیلمساز کرمانی است. وی قریب چهار سال است که برای ساخت فیلمی درباره ایرج بسطامی تلاش می کند. کریمی فر در سال 1364 در زرند به دنیا آمد. از دوران دانشجویی فیلمسازی را شروع کرد و پس از فارغ التحصیلی به جرگه فیلمسازان پیوست.
این فیلمساز جوان از فراز و فرودهای ساخت فیلم«آوای ایران» با ما به گفت و گو نشسته است.

کریمی فر می گوید که در سال 1385 که دوران دانشجویی را سپری می کردم، به صورت آمارتور فیلمسازی را شروع کردم و اولین فیلمی که ساختم یک مستند درباره فرش کرمان بود. بعد از آن در زمینه صنایع دستی که با رشته تحصیلی ام ارتباط داشت فیلم ساختم. پس از آن فیلم سازی درباره «انسان» برایم مهم شد. چند سالی است که با موضوع انسان فیلم می سازم. از جمله فیلمی درباره زنان سرطانی کار کردم. فیلمی درباره پسری که با بیماری تالاسمی دست و پنجه نرم می کرد.
فیلمی درباره فرش
این که چه شد به فیلم سازی روی آوردم به علاقه مندی دوران کودکی ام باز می گردد. دوران مدرسه مجلات سینمایی را می خواندم. همواره دوست داشتم که به هنر روی بیاورم و هنرپیشه شوم. فیلم های ایرانی را دوست داشتم. این علاقه من را بر آن داشت تا در کنکور دانشگاه نیز در گروه آزمایشی هنر شرکت کنم. به دنبال راهی بودم که به سینما برسم. دانشگاه در رشته تئاتر قبول شدم که بنا به دلایلی نرفتم. به رشته فرش روی آوردم و خوشحال بودم که فرش زیرمجموعه هنر است. با ورود به این رشته دیدم که درس های مان پر است از فرمول های شیمی و اعداد و ارقام ریاضی که من همیشه از آن گریزان بودم. در حدی می خواندم که درس ها را پاس کنم.
در همان زمان به طور پراکنده در روزنامه ها مطالبی را می نوشتم. استادم آقای «ایمان زکریایی کرمانی» به من گفت شما که دوست دارید بنویسید و استاد هم آیا ببیند و یا نبیند و نمره بدهد، بیایید مستند کار کنید. با پشتکار یک سری کتاب ها را خواندم و تصمیم گرفتم فیلمی درباره زنان قالی باف بسازم و همین کار را هم کردم. با یک دوربین «هندی کم» فیلمبرداری کردم و وقتی تدوین آن تمام شد یک کار خوب در آمد و خانم زهرا نارویی هم در آن فیلم خیلی به من کمک کرد. استاد کار را پسندید. آن فیلم را در سالن دانشگاه نمایش دادند. بعد از فارغ التحصیلی فرش را کنار گذاشتم و دغدغه ام فیلمسازی شد.
در فیلم هایی که ساخته ام علاوه بر کار حرفه ای، دوستی هایی بین من و سوژه های فیلم هایم ایجاد شده که برایم خیلی جذاب تر است.
سکوت گویا
کریمی فر در خصوص انگیزه خود برای ساخت فیلم «آوای ایران» می گوید که موسیقی را دوست دارم. اگر دوباره متولد شوم موسیقی را به عنوان یکی از کارهای اصلی ام دنبال می کنم. من در ابتدا می خواستم راجع به موسیقی کرمان کار کنم. اصلاً بحث ایرج بسطامی مطرح نبود. با فواد توحیدی مشورت کردم تا از ایشان به عنوان پژوهشگر کمک بگیرم. کتاب هایی پیدا کردم و خواندم. در یکی از کتاب ها به ایرج بسطامی رسیدم.
در همان زمان کتابی تحت عنوان«سکوت گویا» به دستم رسید که در آن افراد سرشناس درباره ایرج بسطامی صحبت کرده بودند. استاد شجریان، استاد مجید درخشانی و دیگر استادان بزرگ موسیقی درباره ایرج بسطامی صحبت کرده بودند. آن چه که از این صحبت ها دریافتم این بود که عنصر تنهایی از جمله ویژگی های بسطامی بوده است. بسطامی؛ هنرمندی است که تا زنده بود قدر ندید و بسیاری بعد از مرگ او را شناختند. واقعیت هم همین است که بسیاری از هنرمندان ما تا وقتی که زنده هستند از لحاظ مادی و معنوی حمایت نمی شوند.
با فیلم نامه بزرگ شدم
اواخر سال 1391 بود که کلید فیلم «آوای ایران» را زدم. تا کنون 2 فیلم مستند دیگر هم ساخته ام. فیلم هایی که کار کردم مورد حمایت حوزه هنری به ریاست آقای عباس سالاری بود. اما فیلم مستند بسطامی به خاطر نبود اسپانسر به تعویق افتاده است. در آن دو فیلم لوکیشن ها کرمان بود و ما با هزینه کم کار می کردیم. اما فیلم ایرج بسطامی به دلیل حساسیت بالا و این که ایشان یک خواننده بین المللی بوده و لوکیشن ها نیز در کرمان و بم و تهران بود کار را زمان بر می کرد و مسلماً هزینه ها نیز افزایش یافت. هیچ نهاد خصوصی و دولتی در کرمان نیست که من سراغش نرفته باشم و از او برای ساخت این فیلم درخواست کمک نکرده باشم. بسیاری از آقایان که متولی فرهنگ و هنر هستند نیز قول دادند و عمل نکردند.
بارها فیلم نامه ام را اصلاح کرده ام. طولانی شدن زمان ساخت فیلم باعث شد که فیلم نامه را بارها تغییر دهم. در این سال ها فیلم نامه همراه من یا من همراه فیلم نامه بزرگ شدم. فیلم نامه هم یک مستند شاعرانه است. پیروز ارجمند نیز نظرش این بود که فیلم نامه شاعرانه نوشته شود. برای نگارش فیلم نامه از کتاب«کویر»دکتر علی شریعتی الهام گرفتم. وقتی که شریعتی از کویر و نخل ها و… می نویسد دیدم چه شباهتی دارد به ذهنیتی که من از بم دارم. بدون اغراق در هر سفری که از بم باز گشتم گریه کردم.
دست ما کوتاه و خرما بر نخیل
تهیه کننده کار، آقای علی گنج کریمی، مدیرعامل هلال احمر استان کرمان است. فیلم نامه را برای شان ایمیل کردم. فیلم نامه را تایید کرد و قول همکاری داد. تا کنون نیز تا جایی که در توان شان بوده کمک کرده اند. از فیلم مورد نظر، تنها مرحله تدوین و یکی دو روز فیلمبردای باقی مانده است. حوزه هنری در زمان آقای عباس سالاری نیز لطف زیادی داشت. آقای محمد علی جوشایی و آقای بلوچی و خانم افسانه سیفی نیز از نظر فکری به من مشاوره دادند که از آن ها تشکر می کنم.
در مستند بسطامی، کیوان ساکت، مجید درخشانی، حسین پرنیا، محمدعلی علومی و… حضور دارند. زمان و بودجه محدود، باعث شد که کار به سختی پیش برود. دوست داشتم با مشاهیر دیگری نیز در این فیلم مصاحبه کنم اما چه کنیم که دست مان کوتاه و خرما بر نخیل.
سوز صدای بسطامی
کریمی می گوید که سوز صدای بسطامی مرا به سمت کار کشید و آن چه باعث شد که تمام تلاشم را برای تولید فیلم«آوای ایران» به کار بگیرم روحیه ایرج بسطامی بوده است. آن گونه که دوستانش گفتند روحیه ایثارگری در ایرج بسیار قوی بوده است. دکتر دانیال حداد می گوید:«گاه اتفاق می افتاد که ایرج تمام پول خود را به یک فقیر کمک می کرده و بعد با همان لهجه شیرین بمی به من می گفت دانیال یه هزاری نداری به من بدی من تا فلان جا خودم رو برسونم.»
پنجم دی ماه
دغدغه اتمام «آوای ایران» در تمام چهار سال گذشته با من بوده است. هر سال با خودم می گفتم که امسال 5 دی ماه آماده می شود. اما این اتفاق نیفتاد. حالا می خواهم وعده بدهم که انشا الله این فیلم امسال برای 5 دی ماه آماده خواهد شد.

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *