پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | در گفت و گو با پیام ما، محمد سلطانی نژاد پیشکسوت بمی از زندگی خودش می گوید به من گفتند؛ آشپزهای ما هم بیشتر از 6 متر می پرند

در گفت و گو با پیام ما، محمد سلطانی نژاد پیشکسوت بمی از زندگی خودش می گوید به من گفتند؛ آشپزهای ما هم بیشتر از 6 متر می پرند





۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ۲۳:۵۴

در گفت و گو با پیام ما، محمد سلطانی نژاد پیشکسوت بمی از
زندگی خودش می گوید
به من گفتند؛ آشپزهای
ما هم بیشتر از 6 متر می پرند

محمد سلطانی نژاد، متولد 13 مهر 1320در شهرستان بم و فارغ التحصیل دانشسرای تربیت بدنی تهران است.
وی اولین ورزشکار دو و میدانی کار از استان کرمان و شهرستان بم است که موفق به کسب مدال طلا و کسب مقام قهرمانی گردیده است.در دهه 30 و 40 ورزش کشور بخصوص در رشته های دو و میدانی و فوتبال در انحصار دانش آموزان ورزشکار بود. در دو و میدانی کمتر ملی پوشی پیدا می شود که سابقه قهرمانی آموزشگاههای کشور را در کارنامه ورزشی خود نداشته باشد.
خودش در این باره بیشتر می گوید: از چهار یا پنج سالگی خوب می دویدم و خوب هم کشتی می گرفتم. اغلب با بچه های همسن و سال خود کشتی می گرفتیم و مسابقه دو می دادیم. گاهی پیروز می شدم و گاهی شکست می خوردم.
آن زمان به هواپیما طیاره میگفتند. در طول سال امکان داشت دو سه هواپیما از آسمان بم عبور کند و هر وقت صدای موتور هواپیمایی شنیده می شد، همه مردم به آسمان چشم می دوختند و هواپیما را به همدیگر نشان می دادند. یکی از روزهای سال 1325 هواپیمایی در منطقه بیابانی بم – بروات، در حوالی بهشت زهرای کنونی بم فرود آمد. مردم که تا آن روز هواپیمایی از نزدیک ندیده بودند، زن و مرد، کوچک و بزرگ، برای دیدن آن به راه افتادند. همه می دویدند تا زودتر به هواپیما رسیده و آن را از نزدیک ببینند، جمعیت موج میزد. من و دایی ام هم در بین جمعیت بودم. من از دایی خود جلو زدم و وقتیکه به هواپیما رسیدم فقط عده کمی زودتر از من به آنجا رسیده بودند. طوری که من توانستم به راحتی جلو رفته و هواپیما را با دست لمس کنم.
آن روز و حتی تا پایان دوره ابتدایی نمی دانستم که استعداد خوب دویدن را دارم. مسابقه ای بین دبستان ها انجام نمی شد. در دبستان فقط برای کلاسهای پنجم و ششم درهفته دو ساعت به ورزش اختصاص داشت که این دو ساعت را یا آموزگاران، ریاضی و درس دیگری را درس می دادند و یا دانش آموزان را به منزل می فرستادند. تا پایان دوره دبستان که بهترین دوران استعداد یابی و شکوفایی استعداد می باشد به طریقی که گفتم، سپری شد.
کلاس اول دبیرستان بودم که دبیر ورزش برایمان آمد. فرق دبستان با دبیرستان در این بود که ساعات ورزش، دبیر ورزش دانش آموزان را به رشته ورزشی که علاقه داشتند ( فوتبال – والیبال – بسکتبال ) تقسیم میکرد و به هر گروه توپی میداد که بازی کنند و خودش از دور نظارت میکرد که فقط بچه ها با هم درگیر نشوند.
چند ماه از سال تحصیلی گذشته بود که در یکی از بعد از ظهرهای سرد اسفند ماه 1336 رئیس تربیت بدنی که دبیر ورزش هم بود به کلاس ما آمد و گفت هرکس که تمایل دارد در مسابقه دو شرکت کند دستش را بالا بگیرد. برای گریز از درس و تعطیل شدن کلاس ها با اینکه می دانستیم مقامی بدست نمی آوریم، اما دست اکثر بچه ها بالا رفت و خلاصه ما را به محل برگزاری مسابقه که جاده بم – بروات بود بردند. بیشتر دانش آموزانی که آمده بودند از سیکل دوم ( از کلاس 9 به بالا ) بودند.
آنجا بود که بر خلاف انتظار، در دوی صد متر مقام اول و قهرمان 100 متر شهرستان شدم. دو هفته بعد مسابقات استانی در سیرجان انجام می شد و من برای اولین بار در مسابقات استانی شرکت کردم که توفیقی به دست نیاوردم.
سال بعد مسابقات در بم برگزار شد که در دوی 400 متر قهرمان استان شدم و در دور دوم که مسابقات در مشهد بود در گروه خودم نفر آخر شدم و چون با نفر اول گروه، فاصله خیلی زیادی داشتم، مقداری دلزده شدم و تصمیم گرفتم از سال بعد در مسابقات کشتی شرکت نمایم. در کلاس 9 در وزن 57 کیلو کشتی گرفتم. در بم مقام اول و در استان مقام دوم را کسب کردم.
در کلاس دهم در بندرعباس تمام حریفان شهرستانی خودم را با ضربه فنی شکست داده و قهرمان آموزشگاههای استان شدم. تابستان 1340 در امتحانات ورودی دانشسرای تربیت بدنی تهران شرکت نموده و بین تمام داوطلبان استان و شهرستانهای استان، با کسب عنوان اول، وارد دانشسرای تهران شدم.
اول مهر ماه 1340 برای من روز خوبی نبود، سرپرست دانشسرا برای آشنا شدن با رشته های ورزشی دانشجویان به کلاس آمد. عده ای عنوان دار و برایش شناخته شده بودند. نوبت من که شد گفتم کشتی گیرهستم. با لحنی تند و خشن اظهار داشت که در آنجا کشتی جایگاهی ندارد. چون در امتحانات ورودی دانشسرا در پرش طول نزدیک 5 متر پریده بودم، یک متر هم اضافه کردم و گفتم آقا پرش طول هم می پرم. پرسید چقدر ؟ گفتم 6 متر پریده ام گفت آشپزهای ما بیشتر از 6 متر می پرند. سرم را پایین انداختم، حرفی برای گفتن نداشتم. همان روز وضعیت تمرین رشته های مختلف را مشخص کرد و فقط من و چند نفر دیگر که اکثرا کشتی گیر بودند، بلاتکلیف ماندیم.
تیم دوومیدانی دانشسرا که بیش از 20 نفر بودند، هفته ای 2 روز برای تمرین به امجدیه می رفتند. یک ماه از سال تحصیلی گذشته بود که به من اجازه داد با تیم دو و میدانی برای تمرین به امجدیه بروم و بدین ترتیب من کشتی را کنار گذاشتم و با جدیت تمرینات دو و میدانی را شروع کردم.
در آن دوران نام داران و مقام آوران ارزنده زیادی همچون اصغر عصری پرنده پرش از کرمانشاه، دونده صد متر خوزستانی، حمید دنیاپور و دونده 200 متر، سهراب ابراهیمی که کُرد بود در طول دوران دانشسرا با من همکلاس بودند که اگر بخواهم نام ببرم، خیلی طولانی می شود همچون محمود مشحون، رئیس کنونی فدراسیون بسکتبال کشور و فاروق فتاحی که به عضویت تیم ملی فوتبال آن زمان درآمده بود. تنها من و ده پانزده نفر دیگر عنوانی نداشتیم.
دو سه ماه بعد از شروع تمرینات دو و میدانی موفق شدم دوندگان سرعت دانشسرا را که نام بردم، پشت سر بگذارم و در چند مسابقه تشویقی که بین دو نیمه فوتبال باشگاهها در تهران انجام می شد، در 100 متر و 200 متر، اول شوم. در اسفند ماه 1340 در مسابقات انتخابی جوانان تهران با رکورد 6/48 متر در پرش طول مقام اول را کسب کردم و با تیم تهران به خوزستان اعزام شدم و در جام هاشم پرویزشرکت نمودیم.
سال 1341 عضو تیم تهران بودم و در پرش طول مقام چهارم و در 4 در 100 متر رتبه اول را بدست آوردم. سال 1342 باز هم عضو تیم تهران بودم و در پرش طول و همچنین در دوی 4 در 100 متر در کشور حائز رتبه او شدم.
از مهر ماه 1342 به استخدام اداره فرهنگ بم درآمدم. به مدت 30 سال در دبیرستان ها و هنرستان های شهرستان، با این احساس که باید ورزش بم را از حالت رکود خارج نمایم تا در برابر شهرستان های دیگر، از پیش بازنده نباشیم، در خدمت جوانان و ورزش بم بودم و هم اکنون با 75 سال سن، بزرگترین آرزویم این است که جوانان لایق و با استعداد بمی که به حق شایسته ترین هستند،نام خود و ورزش بم را بلند آوازه سازند.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *