پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | روزگاری که گذشت

روزگاری که گذشت





۹ شهریور ۱۳۹۵، ۰:۲۲

روزگاری که گذشت
عبدالحسین صنعتی زاده
بخش صد و سی و دو – پایانی
روزی در ضمن صحبت این موضوع در طهران برای استاد دانشمند پرفسور «یان ریبکا» مستشرق معروف که این کتاب را به یاد ایشان می نویسم مطرح کردم و مصمم شدم رابطه فکری خود را به فاصله چندین هزار کیلومتر از جهت اکتساب و الهام گرفتن در نویسندگی به طور امتحان برقرار سازم.
این هدف انتخاب و آئینه قراردادن ایشان را در مقابل خود بسیار به جا و به موقع چه گذشته از این که به مقام و اهمیت علمی و ادبی که از سی سال قبل در ایشان سراغ خدمت با ارزشی را که بعداً در تالیف تاریخ ادبیات ایران انجام داده و عملا ایران دوستی خود را نشان داده بودند بر مراتب ارادتم افزود. بهتر از این دانشمند کسی را نمی شناختم و نمی یافتم که ارتباط فکری پیدا کنم و بنابراین هر موقع خواستم فصلی از این کتاب را بنویسم، ایشان را در عالم خیال و تصور در جلوی خود مجسم ساختم و آن چه را مانند نورافکنی که به مغز و دماغم می تابید می نوشتم و گاهی برای آن که بدانم فی الواقع این ارتباط فکری عملی است با ایشان مکاتبه می کردم و حتی در اوقاتی که در دانشگاه فرانکفورت علم بدیع را تدریس می کردند این ارتباط برقرار بود. و سعی داشتم هر مطلبی را که می نویسم آن قسمی باشد که غربی ها خواهان آن اطلاعات بوده باشند، اینک در ذیل همین صفحه عکس ایشان را با احترام خدماتی که به ادبیات ایران انجام داده اند با چند جمله از طرز فارسی نویسی که برای تشویق اینجانب نوشته اند در این جا چاپ می نمایم.
اقتباس از نامه 5/2/1962 آقای پروفسوریان ریبکا راجع به کتاب خاطرات شما باید آنچه نوشته بودم تکراراً بگویم به خاطرات جنابعالی بسیار علاقه دارم قشنگ و مفید است مخلص تمامش را مطالعه کرده ام لذت به خصوصی به من دست داد فقط آن حاشیه طولانی بهتر بود جای دیگری قرارداده می شد متاسفانه اظهار این ملاحظه دیر شده است. هرچه باشد کتابی است بی نهایت قیمتی و آرزو می کنم زودتر منتشر شود.

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *