روزگاری که گذشت
۲۱ مرداد ۱۳۹۵، ۱:۱۹
روزگاری که گذشت
عبدالحسین صنعتی زاده
بخش صد و هفده
اساساً هر کاری در شروع آن مشکل به نظر می آمد، خصوصاً کار بنایی. اما همین که چند روزی گذشت و اسباب و وسایل لازم تهیه و تدارک شد و کار رو به راه گردید. به زودی جبران زحمات و دردسرهایی که انسان متحمل شده می شود.
خلاصه تردید را کنار گذارده روزی لوازم کار بنایی را از جلوی درب مسجد شاه از قبیل چند بیل و کلنگ و اسلامبولی و سرند چشم بلبلی و سطل خریده و در درشکه ای گذارده، به سرزمین بردم و با چند نفر کارگر که اجرتشان روزی سه قران باشد قرار داد بستم که شب و روز در سرزمین به سر برده و کارگر دائم آن جا باشد. برای تهیه آب هم ناگریز شدم با دو نفر سقا قرار داد نمایم که آنان مشک های خود را از جلوی در و از یوسف آباد از حوض آبی که تا محل بنایی پانصد متر می شد پرکرده بیاورند و از قرار هر مشکی ده شاهی اجرت دریافت دارند. هر روز صبح قبل از آفتاب خودم را به خارج شهر رسانیده و اگر کارگران و یا استاد بنا کم و کسری داشتند برای شان فراهم کرده و بعد خیلی زود برای آن که به کسب و کارم صدمه ای نرسد به مغازه مراجعت می کردم و عصری همین که پنج بعد از ظهر می رسد خود را به محل بنایی رسانده و اجرت استاد بنا را که روزی یک تومان و اجرت کارگران را به قرار هر نفری سه قران بود می پرداختم. آجرهای چهارگوش ابلق را هر هزاری هشت تومان با مخارج حمل که با گاری های چهارچرخ به وسیله اسب می آوردند می پرداختم.
چون در خاک های این زمین ها مقداری سنگ قلوه وجود داشت بایستی تمام خاک ها به وسیله دو نفر کارگر سرند شوند و بعد خشت مال ها این خاک ها را با خاک رس مخلوط کرده گل ساخته خشت بمالند. پس از شفته ریزی با آهک دیوار را تا نیم متر با آجرهای ابلق برای آن که از رطوبت زمین محفوظ باشد، به ضخامت دو خشت دیوارها چیده شود و در هریک متری برای آن که دیوار استقامت داشته باشد یکی دو آجر به کار رود. با آن که راه طولانی و از خیابان ناصریه تا خارج دروازه یوسف آباد مساحت زیادی بود پیاده این راه طولانی را به سرعت طی می کردم و چون چشمم به ستون هایی که بالا آمده بود بیفتاد، تمام خستگی های راه رفتن از خاطرم می رفت.
همان قسمی که مردمان به تدریج به اولاد خود انس می گیرند، من هم کم کم به این زمین محصور انس گرفته آن خانه نیم ساز در نظرم از تمام ابنیه و عمارات گوناگونی که مسیر را هم واقع شده و همه روزه از جلوی آن ها می گذشتم بهتر جلوه داشت. خارها و علف های خودرو و هرزه ای که از گوشه و کنار آن جا روییده بود بهتر از هر گیاهی به نظرم می آمد.
روز جمعه ای که هوا بی نهایت گرم و حرارت آفتاب هر کس را عاصی کرده بود، تصمیم گرفتم تمام روز را در سرکار بنایی به سر ببرم و ناهار را هم همان جا صرف کنم. برای ناهار مقداری نان و پنیر و هندوانه ای خریده از شهر خودم به سر زمین بردم.
برچسب ها:
پیشنهاد سردبیر
مسافران قطار مرگ
مطالب مرتبط
تغییرات عجیب در مدیریت بیمارستان محب کوثر با اعتراض کادر درمان روبهرو شد
خطر بیکاری ۷۰۰ پرستار و ۲۰۰ پزشک
۴ تصمیم جدید برقی برای ۱۵روز داغ آینده
رهاسازی آب از سد گتوند و چالشهای آن
انجمنهای صنفی روزنامهنگاران تهران و عکاسان مطبوعاتی ایران در نامهای به دفتر ٰرئیس جمهوری منتخب خواستار شدند
وزیر ارشاد به آزادی رسانهها متعهد باشد
هشدار سخنگوی صنعت برق؛
دو هفته بسیار گرم پیشروی کشور قرار دارد
«شهناز نوحی» روانشناس، در گفتوگو با «پیام ما»:
ارزیابی روانی کادر درمان ضمانت اجرا ندارد
توضیحات وزیر ارشاد درباره تأخیر افتتاحیه کارخانه کاغذ زاگرس:
میزان برق مورد نیاز کارخانه خارج از توان نیروگاهی استان بود
تاکید دو فعال اجتماعی بر لزوم به رسمیت شناختن مهاجران و اجرای برنامهٔ غربالگری
مهاجران متهم شیوع بیماریها نیستند
نیروگاههای برقآبی در خدمت تأمین برق تابستان
ظرف دو ماه گذشته ۴ کارگر در ۴ حادثه در معادن زغال سنگ کرمان جانباختهاند
مرگهای تکراری
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- با طراحی سایت مشتریان رقیب خود را بدزدید!
- بیماری هاشیموتو چیست؟ علائم و راهکارهای درمان
- نورپردازی کابینت آشپزخانه چه تاثیری بر روحیه افراد دارد؟
- سفر به پوکت بهترین مقصد گرمسیری آسیا با تور تایلند آرزوی سفر
- بورس شمش گلدن ارت ( خانی )
- مقایسه گچبری پیش ساخته پلی یورتان و گچبری پیش ساخته پلی استایرن
- عطر بدون سردرد – 11 عطر مخصوص افراد میگرنی
- گیلکی کناری، پژوهشگر برتر متافیزیک ایرانی بر سکوهای بینالمللی
- چرا رزرو هتلهای 4 ستاره استانبول ارزشمند است؟
- کدام شاخص اقتصادی بیشترین تاثیر را روی پیشبینی قیمت انس طلا دارد؟ بیشتر
بیشترین نظر کاربران
«آفاق آزادی در سپهر تاریخ» در غیاب زیباکلام
بیشترین بازنشر
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
آشکارشدن گورهای ماقبلتاریخ هنگام ساخت بزرگراه
3
«بمو» را تکهتکه کردند
4
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
5
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
دیدگاهتان را بنویسید