پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | طراحی شهری حلقه مفقوده در انتظام کالبدی – فضایی نابودی بافت کهن شهر کرمان

طراحی شهری حلقه مفقوده در انتظام کالبدی – فضایی نابودی بافت کهن شهر کرمان





۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰:۴۷

طراحی شهری حلقه مفقوده در انتظام کالبدی – فضایی
نابودی بافت کهن شهر کرمان

مهدیه عبدالله دخت

بافت کهن و فرسوده شهر کرمان با توجه به تغییر ساختارها و عناصر تأثیر گذار این ساختارها دچار عدم تعادل شده است. این عدم تعادل از زمانی شروع شد که تجدد و نوآوری دوران جدید وارد ساختار کهن شهر کرمان گردید. ساختار کهن کرمان دارای ساختاری نهادینه شده در گذشته بوده و سازمان کالبدی – فضایی مرتبط با آن دوره زمانی خود را داشته است. این سازمان کالبدی – فضایی (مرکز شهر، مرکز محلات و شبکه معابر انتظام یافته) توانسته دورانی طولانی، نیازهای ساکنان شهر را بدون هر گونه مشکلی بر آورده سازد.
اصول و قواعد، باعث انتظام کالبدی و وحدت در فضاهای شهری می شده اند. به عبارتی قواعد طراحی شهری توانسته بودند زیبایی و ترکیب فضایی ایجاد نمایند.
در یکصد سال گذشته ساختار کالبدی – فضایی شهر کهن کرمان به دلیل ورود عناصر تمدن جدید و ماشینی دچار عدم تعادل گردید. اصلی ترین عنصر که باعث عدم تعادل در نظم فضایی شهر شد، خیابان بود. خیابان جهت بستر سازی جولان ورود ماشین در شهر به وجود آمد. در ابتدا سرعت خیابان کشی زیاد نبود. ولی به مرور زمان خیابان کشی ها در حاشیه شهر و در درون بافت منسجم و اصیل شهر رشد قابل ملاحظه ای یافت. گونه های اتوبان، بزرگ راه و خیابان های اصلی و فرعی بی شمار وارد ادبیات عملکرد مدیران شهری شد. در همین حال بستر حداقلی برای حضور رهگذر پیاده طراحی و اجرا شد. به دنبال خیابان، عناصر دیگری چون دسترسی به تکنولوژی آب، برق، مخابرات و با تاخیر، گاز شهری، حمام، بتن، آهن، آجر و سایر مصالح و فن آوری ها، شالوده الگوهای نهادینه شده کهن را دچار عدم تعادل کرد. هر چه می گذشت الگوهای جدید، الگوهای نهادینه شده کهن را بیشتر به حاشیه می راند. هر چه می گذشت الگوهای نهادینه شده در طی قرن ها از الگوی مصرف روزمره خانوارها خارج و الگوهای جدید وارد زندگی ساکنان شهری می شدند. الگوهای جدید بدون نهادینه سازی و عمدتاً به صورت تقلیدی و بدون فرهنگ سازی بود. این الگوها با زندگی شهروندان منطبق نبود. معماری جدید بدون این که با رفتار ساکنان نهادینه شود، بیش تر به نقش سر پناه در زندگی ساکن شهری تبدیل می شد. محل کار و فعالیت از درون محله و یا مرکز شهر به خارج از شهر انتقال یافت. محل فعالیت در فاصله زیادی از خانه و واحد مسکونی قرار گرفت. فضای شهری مرکز محله و مرکز شهر به حاشیه خیابان ها کشیده شد. واحدهای خدماتی روزمره و هفتگی از مراکز محله جدا شدند. مرکز محله ها متروکه شدند. به تبع این وضعیت، واحدهای مسکونی داخل محله ها در مقایسه با بافت های جدید شهری حاشیه شهر، از ارزش کمتری برخوردار شدند. خانه های ساخته شده در بافت های جدید شهری از دسترسی به معبر و خدمات بهتری برخوردار گردیدند و…
عدم تعادل در نظم فضایی – کالبدی بافت کهن به مرور زمان به فرسودگی واحدهای مسکونی و خدماتی کشیده شد. بسیاری از واحدهای مسکونی، ساکنان اصیل خود را به دلیل عدم پاسخگویی به نیازهای جدید خانوارها از دست دادند. مهاجرین روستایی و شهر های کوچک، اتباع بیگانه، بزه کاران و معتادان در این واحدها ساکن گردیدند. واحدهای خدماتی و شهری به دلیل عدم پاسخگویی به نیازهای جدید متروکه شدند. عدم حفاظت این واحدها، فرسودگی را تشدید کرد و حتی باعث تخریب این واحدها نیز شد. چنین فرآیندی در عدم تعادل فضایی بافت کهن، ناهماهنگی در حیات اجتماعی، اقتصادی، کالبدی – فضایی و محیطی را تشدید نمود. این عدم تعادل و عدم ایجاد رویکرد باز آفرینی باعث شده که امروز ارزش های تمدنی پیشینیان این سرزمین به مرز بحران برسد. در این بحران نیز با وجود تلاش های متعدد مدیریت و نظام مرمت شهری نیز هیچ برنامه هماهنگ و همه جانبه مد نظر قرار نگرفته است. عدم وجود این برنامه ناشی از یک جانبه نگری ها، تصدی گری دولت، عدم توجه به مشارکت مردم، بخشی نگری در هر کدام از عناصر شهری و نظایر آن بوده است.
فضای شهری در بافت کهن مشکلاتی از قبیل اغتشاش بصری، عدم انتظام عملکردی، عدم وجود نظام دسترسی کارآمد، ماشین مداری، آوار برداری های متعدد و عدم شکل گیری معماری های متناسب با ارزش های فرهنگی – تاریخی، عدم شکل گیری فضاهای شهری انسان مدار، زیر ساخت های نامتناسب، آلودگی های محیطی و بالا آمدن آب های زیر سطحی دارد.
چنین وضعیتی ناشی از عدم حضور اصول و قواعد طراحی شهری در بافت کهن است. عدم توجه به قواعد طراحی شهری ناشی از خود نمایی معماری که خود در حصر سرمایه داری و بساز و بفروشی است.
می توان گفت که حلقه انتظام محیط کالبدی فضای شهری در ایران و به تبع آن در کرمان مفقود است. مدیران شهری و اندیشمندان باید برای به وجود آوردن نظم از معماری شهری متناسب با فرهنگ امروز کرمان استفاده کنند. طراحی شهری با ارائه راهبردها و سیاست های طراحی برای معماران، طراحان منظر و مهندسان ترافیک، می تواند نظم و وحدت را در فضای شهری به وجود آورد. در صورتی که معماران قواعد وحدت بخش در فضاهای شهری را رعایت کنند، زیبایی بصری و لذت حضور رهگذران پیاده نیز حاصل می شود.
دانشجویان طراحی شهری که در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان مشغول به آموزش طراحی شهری هستند، دغدغه دانش مداری در اصلاح و ساماندهی بافت کهن شهر کرمان را در نوشتاری کوتاه ارائه نموده اند. چگونگی حضور طراحی شهری در سامان بخشی بافت کهن در قالب چگونگی اصلاح عناصر منظر شهری، معماری و دسترسی ها مورد توجه این دانشجویان است.
احسان انجم شعاع: جهت اصلاح و ساماندهی بافت نامتعادل و فرسوده کهن کرمان نیاز به تجدید سازمان فضایی بافت کهن می باشد. تصحیح و در صورت لزوم تعریض گذرهای اصلی و فرعی با طراحی بدنه های این گذرها می تواند سبب حضور گروه های اجتماعی متوسط و بالا به بافت های کهن شهری شود. حضور ساکن اصیل می تواند ارزش های تاریخی کرمان و بافت کهن را به گردشگران معرفی نماید. با حضور گردشگران و بالا رفتن در آمد ساکنان بافت کهن، حفاظت، نگهداری و بهره برداری بناهای تاریخی و بافت جدید متناسب به وجود می آید. این چرخه حیاتی تا ورود عناصر جدید می تواند محیط سکونت مناسبی را برای ساکن بافت کهن ایجاد کند.
افشین ملکی: یکی از مشکلات بافت فرسوده، وضعیت شبکه معابر و دسترسی کرمان است که باعث شده بسیاری از محدوده های این بافت از چرخه حیاتی توسعه خارج گردند. محله هایی چون قلعه محمود، مدیر الملک و نظایر آن از دسترسی های کم عرضی برخوردار هستند که بسیاری از ساکنان سرمایه گذاری در این نوع گذرها را اقتصادی نمی دانند. عدم تعریف نقش شهری و محله ای نیز برای آن ها این گونه بافت ها را بلا تکلیف کرده است. در چنین شرایطی می توان با تعریف نقش گردشگری، به تدوین ضوابط طراحی شهری به ویژه در حوزه معماری، طراحی منظر شهری و ایجاد گشایش هایی در دسترسی ها، باعث حضور انسان در این فضاها شد.
زهرا آقاجانی: یکی از مهم ترین مشکلات بافت کهن کرمان، هویت غیر هماهنگ با هویت تاریخی در ساخت و سازهای جدید شهری است. این ساخت و سازها بدون هماهنگی و احترام به ارزش های گذشته، شکل گرفته اند. ساخت و سازهایی بدون حداقل ارزش های معماری به ویژه در نما و عدم ترکیب هر کدام از این نماها با نماهای تاریخی، باعث اغتشاش بصری در فضاهای شهری بافت کهن شده است.
جهت برون رفت از این نوع بی نظمی می توان با ضوابط خاص، نظم فضایی را در یک دوره 20-10 ساله به بافت کهن شهر باز گرداند.
احسان مهراب پناه: فرهنگ ساخت معاصر، فرهنگی ناهماهنگ با بناها و آثار تاریخی است.
جهت باز آفرینی شهری نیاز به تغییر فرهنگ ساخت و ساز است. در صورت بالا رفتن دانش مردم از نقش طراحی شهری در فرم دهی به فضاهای شهری، می توان با اسناد هدایت و کنترل توسعه شهری، در بدنه های شهری هماهنگی ایجاد کرد.
میلاد مهراب پناه: منظر شهری در بافت کهن کرمان، هیچ گونه ضابطه ای ندارد. منظر شهری در بدنه ها به واسطه بی نظمی در به کارگیری اصول و قواعد معماری هماهنگ با ارزش های تاریخی، باعث اغتشاش بصری شده است. عناصر منظر شهری در کف معابر و به ویژه مصالح به کار گرفته شده و کیفیت ساخت ناهماهنگ است. برای کنترل و هدایت ساخت عناصر منظر شهری باید ضوابط وحدت آفرین توسط طراحان شهری ارائه گردد. ضوابط وحدت بخش، باعث حضور گردشگران و ساکنان فضاهای شهری می شود.
احمد کرباسچی: طراحی شهری بر اساس رویکردی که به فضای شهری دارد می تواند بخش هایی از شهر را حفاظت نماید. بخش دیگری را مستحکم نموده و مرمت کرده و در پی آن ها کارکرد جدیدی وارد این فضا نماید. بخش هایی از بافت کهن کرمان نیاز به بازسازی دارد. طراحی شهری بر اساس این رویکردها(سیاست های حفاظتی، مرمتی و بازسازی) شروع به ارائه ضوابط و مصداق هایی جهت راهنمایی معماران، طراحان منظر و مهندسان ترافیک می نماید. با این گونه برخورد فضاهای شهری بافت کهن کرمان از اغتشاش بصری و عملکردی در می آید و زیبا می شود.
سینا بهرام نژاد: در ساماندهی و انتظام بخشی بافت های فرسوده و کهن شهری کرمان جنبه های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی باید مورد توجه قرار گیرد. طراحی فضاهای شهری باید با مشارکت مردم و به وسیله الگوها و مدل های مختلفی انجام شود. تا کنون اکثر مدل های بهسازی و نوسازی شهری متأثر از سودآوری و جنبه اقتصادی مورد توجه قرار گرفته اند. در شرایط امروز به مدل های مشارکتی و به کارگیری تمام جنبه های زندگی ساکنان در فرم دهی به فضاهای شهری نیازمندیم.
احسان لشکری: جهت بهسازی و نوسازی بافت فرسوده کرمان در ابتدا هدف ها باید روشن و شفاف باشد. اهدافی چون وحدت بخشی، دسترسی و نفوذ پذیری، سرزندگی و نظایر آن باید مورد توجه قرار گیرند. جهت تحقق این اهداف، راهبردها و سیاست های طراحی شهری باید بر اساس توان های محلی و مدیریت شهری ارائه گردند. راهبردها و سیاست هایی که امنیت را برای گردشگر به وجود آورد و باعث ایجاد جاذبه برای شهروندان جهت سرمایه گذاری، خرید و تفریح شود. راهبردها و سیاست های فرم دهی به فضاهای شهری، منظر شهری پایدار، کارکردهای فرهنگی – هنری و تجاری مرتبط، دسترسی های پیاده محور، زیر ساخت های پاسخگو، فضاهای همگانی سرزنده باید باعث قابلیت تغییر در فضاهای شهری فرسوده گردد.
مریم سدیر: جهت احیا و طراحی فضاهای شهری بافت کهن شهر کرمان می توان از مشارکت مردمی و ایجاد کاتالیزورهایی برای تسریع در فرم دهی به فضاهای شهری استفاده کرد. این نوع مدل نوسازی شهری باعث حس تعلق و حس مکان به محلات شهری می گردد. رویکرد کالبدی و نگاه از بالا به پایین به تنهایی نمی تواند باعث بازآفرینی شهری در این بافت های فرسوده و ناکارآمد گردد. این گونه می توان انگیزه سرمایه گذاری را بالا برد. سرمایه گذاری ها می توانند فرم های هماهنگ و متناسبی را ایجاد نمایند.

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *