سایت خبری پیام ما آنلاین | مروری بر آثار و اندیشه‌های «رضا داوری اردکانی»

مروری بر آثار و اندیشه‌های «رضا داوری اردکانی»





۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۱۳:۵۵

مروری بر آثار و اندیشه‌های «رضا داوری اردکانی»

خبرگزاری ایرنا هر هفته به معرفی یکی از اندیشمندان بنام ایرانی می پردازد و از آنجایی که نسبت به راه اندازی صفحه «اندیشه» تاکنون پیام های زیادی از طرف مخاطبان روزنامه «پیام ما» به دست ما رسیده است تصمیم گرفتیم فعلا شنبه ها به معرفی این اندیشمندان بپردازیم. این شماره رضا داوری اردکانی یکی از چهره های شاخص اندیشه ورزی در ایران معاصر معرفی شده است. او که بیشتر از «مارتین هایدگر» فیلسوف آلمانی متاثر است نسبت به غرب و مدرنیته نگاهی انتقادی و بیشتر سلبی دارد.
رضا داوری اردکانی استاد و پژوهشگر فلسفه بی شک یکی از نامداران معاصر ایران است. وی علاوه بر تدریس و پرورش دانشجویان و شاگردان بسیاری در حوزه ی فلسفه، آثار تالیفی و ترجمه یی بسیاری در کارنامه علمی اش قرار داده است.
از جمله آثار وی می توان به کتاب های «درباره علم»، «درباره غرب»، « فلسفه در دام ایدئولوژی»، « فلسفه، سیاست و خشونت»، «ما و راه دشوار تجدد»، « سنت و تجدد»، « فلسفه کارل پوپر»، « فلسفه معاصر ایران»، « فلسفه و انسان معاصر»، «فرهنگ، خرد و آزادی»، «فرهنگ، فلسفه و علوم انسانی»، «هیدگر و گشایش راه تفکر آینده»، « فلسفه، ایدئولوژی و دروغ»، «ما و تاریخ فلسفه اسلامی»، « ما و راه دشوار تجدد»، «فلسفه، سیاست و خشونت» و … اشاره کرد.
داوری اردکانی از شاگردان «سیداحمد فردید» است که گرچه کلیت تفکر استادش را می پذیرد اما زبان او را برای تفکر و اندیشیدن نمی پسندند. فردید به داشتن زبانی تند و ستیزه جویانه شهره بود.
در همین حال بسیاری، داوری اردکانی را بسیار متاثر از اندیشه های «مارتین هایدگر» فیلسوف برجسته ی آلمانی می دانند.
داوری اردکانی به مثابه دیگر شاگردان فردید، نقدی که «مارتین هایدگر» فیلسوف برجسته آلمانی از «عقلانیت ابزاری»، «علم جدید»، «تکنولوژی» داشته و تکیه او بر تفکر به جای فلسفه را در آثار خویش نشان داده است. در واقع داوری متفکری است که با رجوع خود به هایدگر و سنت فلسفه اسلامی، دست به نقد جدی غرب و الزامات و اقتضائات آن می زند. از طرفی بُعد آنتولوژیک (هستی شناسانه) مباحث داوری در ایران معاصر باعث آن شده از معرفت شناسی به هستی شناسی تمایل پیدا شود و این از اثرات فکر داوری در ایران است.(1)
ویژگی های مدرنیته در اندیشه ی
داوری اردکانی
داوری، مدرنیته را نحوه ی خاصی از نسبت بشر به عالم و آدم می داند که در علم، هنر و تکنولوژی (فناوری) تجلی پیدا کرده است. وی در این باره در کتاب «فرهنگ، خرد و آزادی» می نویسد: «مدرنیته نحوه خاص نسبت بشر با عالم و آدم و مبدا عالم و آدم است و این نحوه خاص نسبت در علم جدید و تکنولوژی ماشینی و با پوشیده شدن امر قدسی و قرار گرفتن در قلمرو زیباشناسی و در بعضی مظاهر دیگر ظهور پیدا کرده است.»(2)
داوری در واقع تجدد را چیزی جز تغییر نگاه به عالم نمی داند و معتقد است که مدرنیته یک مفهوم نیست بلکه یک تاریخ است که عالم گیر شده است.
به زعم داوری، غرب صورت تمدن خود را به همه ی اقوام و ملل داده است از این رو تاریخ جدید عالم، تاریخ غربی است و این صورت نیز چیزی جز «ارزش های ظاهری و قواعد رفتار و مناسبات آن و نحوه تلقی نسبت به امور و اشیا نیست.» (3)
وی در کتاب «اوتوپی و عصر تجدد» درباره ی عقل جدید که زاده ی مدرنیته است این گونه می نویسد: «دوره ی چهارصد ساله اخیر تاریخ غرب، عصر«علم تحصلی» است. در واقع مدرنیته عقل جدید بر اساس و مدار زندگی قرار گرفته و در همه امور بشر دخالت می کند. در دنیای جدید، وحی و عقل کلی مورد غفلت قرار گرفته و هیچ و پوچ تلقی شده است.»(4)
نگاه به غرب در اندیشه ی داوری
گفتمان حاکم بر اندیشه ی داوری در باب غرب همان آرای مارتین هایدگر و سیداحمد فردید است که وی بیشتر به بسط آن ها پرداخته است.
داوری 2 نوع نگاه به غرب را مطرح می کند؛ نگاه نخست «موجود بینی» (ontik) است که غرب را مجموعه یی از اشیاء می داند؛ یعنی برای علم، مدیریت، محصولات تکنیکی، زیرکی، تزویر، دموکراسی، استعمار، سینما، فقر، خشونت، حقوق بشر و … وحدتی نمی بیند. نگاه دیگر «وجودبینی» یا انتولوژیک (ontology) است که در آن بحث از چگونگی فراگیری علم و تکنولوژی(فناوری) و مقدمات و شرایط آن است که در این نوع نگاه میان همه ی امور فوق تناسب وجود دارد.(5) دراین تقسیم بندی بی شک داوری از هایدگر تاثیر پذیرفته است.
با توجه به نگرش انتولوژیک(وجود شناسانه) داوری، دیگر نمی توان چهره ی استعماری غرب متجدد را نخواست، اما «علم و ادب و تکنولوژی» آن را خواست. این امر نشانگر آن است که داوری همه امور غرب را نه یک کل که یک کلی می داند. وی در کتاب «درباره غرب» درباره ی ضرورت شناخت غرب می نویسد: «ما نمی خواهیم غرب را بشناسیم که فقط بر علممان افزوده شود، بلکه غرب را می شناسیم تا تکلیف خودمان روشن شود. شناخت غرب یک تفنن یا یک فضیلت نیست، بلکه یک ضرورت است. در واقع غرب هوایی است که تکنولوژی و سیاست جدید در آن روییده و رشد کرده است. می گویند این شرایط همان تجدد و عقلانیت متجدد است. با این گفته حقیقت غرب انکار نمی شود، بلکه فقط به آن نام دیگری داده می شود، زیرا تجدد اگر عین غرب نباشد، مرحله مهمی از تاریخ غربی است.» (6)
تمدن های دیگر و غرب
داوری معتقد است در دویست سال اخیر فرهنگ و تاریخ کشورهای غیر غربی در 3 مرحله با فرهنگ غرب پوشانده شده است؛ مرحله ی «بهت و سکوت»، مرحله ی «اعجاب و تقلید و تشبه»، مرحله ی «بحران و داعیه و سرگردانی».(7)
از نظر داوری ریشه ی همه بحران های موجود در عالم را باید در تفکر غربی سراغ گرفت. از این رو در کتاب «ما و راه دشوار تجدد» می نویسد: «بحرانی که در عالم کنونی وجود دارد، بحران تفکر غربی است.» (8)
نگاه ما به غرب
داوری معتقد است مواجهه ی ما با غرب بر اثر عقب افتادگی اجتماعی بوده است. از نظر او ما در فلسفه احساس عقب افتادگی نمی کردیم تا اولین مواجهه ما با غرب در چارچوب فلسفه باشد. ما از دریچه ی عقب افتادگی اجتماعی به غرب نگاه کردیم و بعد سراغ فلسفه ی آن رفتیم آن هم فلسفه یی که احساس می کردیم حلال مشکلات ماست.
داوری بحث از عوامل عقب ماندگی را یک نزاع موهوم می داند و می نویسد: «ما هنوز گرفتار این نزاع موهومیم که چه چیز ما را از قافله پیشرفت بازداشته است. ما صد و پنجاه سال است که به این نزاع مشغولیم».(9) این نشان می دهد که تلقی داوری از پیشرفت، بهشت زمینی تکنولوژیک(فناورانه) است و آن را مورد نقد قرار می دهد.
تکنیک در اندیشه ی داوری
نگاه داوری به تکنیک برخاسته از تفکر هایدگر است. به زعم او ماهیت تکنیک غیر از وسایل و ابزار آن است. تکنیک بر اثر تلقی انسان از عالم به عنوان منبع نیرو و انرژی پیدا شده و اگر این نوع تلقی وجود نداشت، نه تنها تکنیک که حتی علم جدید هم پیدا نمی شد. هر چند تکنیک به معنی تکنولوژی دیرتر از علم به وجود آمده اما از حیث ذات، مقدم بر علم است و علم را راه می برد.
در واقع تکنیک همراه با اراده ی تصرف در طبیعت پیدا شده است. داوری در این باره در کتاب «درباره علم» می نویسد: «اگر ماهیت تکنیک، در نسبت ما با عالم و یا چیزها ظاهر می شود، تکنیک دیگر ماشین و وسیله تکنیک نیست. بلکه تلقی تمام موجودات به عنوان خزانه نیرو و ماده ی تصرف است.»(10)
داوری حتی نیاز به تکنیک را موجب غفلت از تفکر در باب ماهیت آن می داند.
مواجهه با مدرنیته
از نظر برخی، هر چند با پیدایش مدرنیته، تحولاتی در امور اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی بشر حاصل شد، اما مدرنیته همراه خود مشکلات بسیاری را به وجود آورد. از جمله ی آن این بود که مردم روی زمین بی جهان شدند و تعبیراتی چون بیگانگی و بیگانه گشتگی که از قرن هجدهم در زبان ها افتاد گویای این وضع است.
این مشکلات را چگونه می توان حل کرد؟ راه رهایی چیست؟ از نظر داوری کشورهای غیر متجدد در مواجهه با مدرنیته سه راه را در پیش رو دارند: 1-ورود در نظام عقلانی تکنیک. در این صورت دین و معرفت و فرهنگ جز برای رسیدن به قدرت مفید نخواهد بود2-مصرف کننده تکنولوژی3-خروج از دایره ولایت تکنیک.(11)
داوری معتقد است که تنها در صورت خروج از دایره ولایت تکنیک است که می توان از اصلاح و گزینش تکنیک و استفاده ی مطلوب از آن سخن گفت. وی در این باره در کتاب «فلسفه در بحران» می نویسد: تا قدرت و سلطنت تکنیک در هم شکسته نشود و قهر عالم کنونی فرونریزد و عالم دیگری پدیدار نشود، تکنیک هم به اشیا و وسایل مبدل نمی شود.(12)
نقد اندیشه ی داوری
کسی که همه ی امور غرب را نه یک کل که یک کلی می داند، دیگر نمی تواند از اخذ برخی از اجزای آن سخن بگوید تا چه رسد به آن که به دنبال مقدمه و شرایط آن باشد. این مهمترین نقطه ی ضعف اندیشه ی داوری در مواجهه با غرب از نظر برخی متفکران است.
از طرفی دیگر نقدی که می توان به داوری داشت این است که وی به تبع فردید، به دنبال رهایی از غرب است و راهی منسجم برای نیل به آن ارائه نمی دهد و فقط به تفکر و تذکر و تامل توصیه می کند.
رضا داوری اردکانی به سال 1312 در اردکان یزد بدنیا آمد و تا پایان دوره اول متوسطه در آنجا به مدرسه رفت. در سال 1330 از دانشسرای مقدماتی اصفهان دیپلم گرفت و در مهرماه همان سال به استخدام وزارت فرهنگ (وزارت آموزش و پرورش فعلی) درآمد و چندین سال در مدارس شهرهای اردکان، اراک- قم و تهران تدریس کرد. در سال 1334 برای تحصیل به دانشگاه تهران وارد شد و در رشته فلسفه به تحصیل پرداخت و در سال 1346 به اخذ درجه دکتری نائل آمد. داوری اردکانی استاد برجسته ی فلسفه دانشگاه تهران دارای سوابقی همچون ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران 1360-1358، سرپرست کمیسیون ملی یونسکو در ایران 1361-1359، مدیر گروه آموزشی فلسفه- دانشگاه تهران 1365-1362، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی از سال 1363 تاکنون، سردبیر مجله نامه فرهنگ از سال 1371 تاکنون، سردبیر مجله فرهنگ از سال 1375 تاکنون، مدیر عامل انتشارات علمی و فرهنگی 1376-1375، عضو پیوسته فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران از بدو تأسیس تاکنون، رئیس فرهنگستان علوم از سال 1377 تاکنون است.
منابع:
1-ماه نامه مهرنامه، شماره ی 3، خرداد89، ص74
2- فرهنگ، خرد و آزادی، رضا داوری اردکانی، نشر ساقی 1383، ص101
3- وضع کنونی تفکردر ایران، داوری اردکانی،نشرسروش1357، ص55
4- اوتوپی و عصر تجدد، داوری اردکانی،نشر ساقی1379، ص29
5- ما و راه دشوار تجدد، رضا داوری اردکانی، نشرساقی 1384، ص19 و20
6- درباره غرب، رضا داوری اردکانی،نشر هرمس1386، ص54-53،
7- رویارویی با تجدد، عبدالله نصری، نشر علم1386،ص291
8- ما و راه دشوار تجدد، رضا داوری اردکانی، نشرساقی 1384، ص16
9- منبع پیشین،ص90
10- درباره علم، رضا داوری اردکانی، نشر هرمس1379،ص48
11- رویارویی با تجدد،عبدالله نصری، نشر علم1386، ص301
12- فلسفه در بحران،رضا داوری اردکانی، نشر امیر کبیر1367،ص145

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *