پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | حیات سیستان در گرو دیپلماسی آب

خشک‌شدن «چاه‌نیمه‌ها» خطر بروز بحران‌های انسانی و محیط‌زیستی را به‌دنبال دارد

حیات سیستان در گرو دیپلماسی آب

آب چاه‌نیمه‌ها در اولویت اول باید به مصارف آشامیدنی شهروندان اختصاص داده شود و بخش‌های صنعتی و کشاورزی در اولویت‌های بعدی تخصیص آب قرار دارند





حیات سیستان در گرو دیپلماسی آب

۲۲ بهمن ۱۴۰۲، ۲۰:۱۸

منطقهٔ مهم و تاریخی سیستان شامل پنج شهرستان زابل، زهک، هیرمند، نیمروز و هامون با حدود ۴۰۰ هزار نفر جمعیت در شمال استان سیستان‌وبلوچستان واقع شده است. وجود بقایای دولت‌شهر باستانی پنج‌هزار سالهٔ ایران تحت عنوان «شهر سوخته» در شهرستان هامون، نشانگر قدمت بالای تاریخی منطقهٔ سیستان است. این منطقهٔ حاصلخیز و هموار از هزاران سال پیش، محل اصلی بهره‌برداری از آب رودخانهٔ هیرمند بوده و نقاط کوهستانی بالادست این رودخانه واقع در افغانستان کنونی، مصرف آب کمتری در مقایسه با سیستان ایران داشته‌اند.

منطقهٔ سیستان در سال‌های اخیر با کمبود شدید آب مواجه شده است. تشدید خشکسالی می‌تواند به تخلیهٔ جمعیت از این منطقه و تبدیل آن به کویر منجر شود. این در حالی است که منطقهٔ سیستان به‌دلیل وجود پتانسیل‌های فراوان تاریخی، تجاری و عبور کریدورهای بین‌المللی از آن، از اهمیت فوق‌العاده‌ای برای ایران برخوردار است. همچنین تخلیهٔ این منطقهٔ مهم مرزی از جمعیت و ایجاد کویر سیستان می‌تواند به‌لحاظ امنیتی نیز خطرات فراوانی را برای کل کشور به‌همراه داشته باشد. به‌گونه‌ای‌که در صورت پیوند خوردن این کویر احتمالی به کویر لوت و دشت کویر و بدین ترتیب، اتصال کویرهای داخلی و مرکزی ایران به مرزهای بعضاً ناآرام شرقی کشور، عمق خاک ایران و مناطق و شهرهای مهم کشور به‌لحاظ امنیتی با معضلات و خلأهای جدی مواجه خواهند شد. 

 

سدهای کجکی و کمال‌خان

بررسی داده‌های هواشناسی نشانگر آن است که از سال ۲۰۰۰ به بعد، برخلاف ادعاهای کابل، تغییرات معناداری در میزان بارش‌های حوضهٔ هیرمند اتفاق نیفتاده و حجم بارش‌ها کاهش نیافته است. البته دمای میانگین حوضه در این مدت حدود یک درجه افزایش داشته است. اما این افزایش دما به کاهش صرفاً حدود دو درصدی آورد رودخانهٔ هیرمند در بالادست «سد کجکی» افغانستان (بهره‌برداری در سال ۱۳۳۲) منجر شده است.

در سال‌های اخیر به‌دلیل کاهش حجم آب ورودی از هیرمند، چاه‌نیمه‌های سیستان هیچ‌گاه به‌طور کامل پر نشده‌اند. حداکثر مجموع حجم آب در چاه‌نیمه‌ها حدود ۵۰ درصد حقابه‌ای است که باید از رودخانهٔ هیرمند به ایران تعلق بگیرد

برخلاف آثار ناچیز تغییر اقلیم بر آورد رودخانهٔ هیرمند، افزایش حدود ۶۲ درصدی اراضی کشاورزی در پایین‌دست سد کجکی از عوامل اصلی کاهش حدوداً ۵۵ درصدی آورد این رودخانه به داخل ایران و به‌تبع آن، کاهش کشت در سیستان، تخریب اراضی و مهاجرت بخشی از ساکنان آن بوده است. این در حالی است که با بهره‌برداری از «سد کمال‌خان» افغانستان در سال ۱۴۰۰ در نزدیکی مرز ایران -که در پایین‌دست رودخانهٔ هیرمند و سد کجکی واقع شده است- میزان کاهش آورد رودخانهٔ هیرمند به ایران به حدود ۹۹ درصد رسیده است. اثرات این کاهش آورد بر دریاچه‌های هامون و چاه‌نیمه‌های سیستان کاملاً آشکار است.

 

 دریاچه‌های هامون

دریاچه‌های هامون در پایین‌دست هیرمند و در مرز ایران و افغانستان که پیش از سال 2000 عمدتاً دائمی و پرآب بودند، در سال‌های اخیر به‌تدریج به دریاچه‌هایی فصلی و موقت تبدیل شدند و به‌دلیل عدم حفظ کارکردهای قبلی خود، نهایتاً خشک شدند. از سوی دیگر به‌دلیل عمق کمتر از دو متر هامون‌ها، پتانسیل تبخیر در این دریاچه‌ها افزایش یافته و امکان احیای آنها نیز پیچیده‌تر شده است. دربارهٔ معاهدهٔ ۱۳۵۱ هیرمند و حقابهٔ ۸۲۵ میلیون مترمکعبی ایران باید به این نکته مهم توجه داشت که این حقابه مربوط به مصارف شرب و کشاورزی در داخل ایران است که باید در چاه‌نیمه‌ها ذخیره شود. اما تأمین حقابهٔ محیط‌زیستی دریاچه‌های هامون به‌عنوان تالاب‌های بین‌المللی، ربطی به معاهدهٔ هیرمند و حقابهٔ ایران ندارد و باید به‌صورت جداگانه از جانب افغانستان تأمین شود.

 

چاه‌نیمه‌های سیستان

با توجه به اینکه حدود ۷۰ درصد آورد رودخانهٔ هیرمند در فصل بهار اتفاق می‌افتد، لزوم ذخیره‌سازی جریان ورودی در روزهای با آورد کم و با هدف تأمین مستمر مصارف آبی سیستان آشکار می‌شود. بر همین اساس بود که چاه‌نیمه‌ها به‌دلیل آورد نامنظم رودخانهٔ هیرمند در منطقهٔ سیستان ایجاد شدند. چاه‌نیمه‌ها مهم‌ترین تأسیسات احداثی در زمینهٔ مدیریت منابع آب در سیستان هستند که آب هیرمند پیش از رسیدن به هامون‌ها وارد این مخازن می‌شود.

از سال ۲۰۰۰ به بعد، برخلاف ادعاهای کابل، تغییرات معناداری در میزان بارش‌های حوضهٔ هیرمند اتفاق نیفتاده و حجم بارش‌ها کاهش نیافته است. البته دمای میانگین حوضه در این مدت حدود یک درجه افزایش داشته است

این چاه‌نیمه‌ها به تعداد چهار عدد ساخته شده‌اند که مجموعاً ۵۱۳ میلیون مترمکعب ظرفیت دارند. چاه‌نیمهٔ شمارهٔ ۴ که به‌تنهایی ۲۶۳ میلیون مترمکعب ظرفیت دارد، مهم‌ترین آنهاست. اما در سال‌های اخیر به‌دلیل کاهش حجم آب ورودی از هیرمند، چاه‌نیمه‌های سیستان نیز همچون دریاچه‌های هامون، هیچ‌گاه به‌طور کامل پر نشده‌اند. حداکثر مجموع حجم آب در چاه‌نیمه‌ها ۴۱۱ میلیون مترمکعب بود که این میزان، حدود ۵۰ درصد حقابه‌ای است که باید طبق معاهدهٔ ۱۳۵۱ از رودخانهٔ هیرمند به ایران تعلق بگیرد. البته پس از بهره‌برداری از سد کمال‌خان، ورود همین میزان آب نیز به ایران متوقف شده است و این چاه‌نیمه‌ها که آب شرب و کشاورزی سیستان را تأمین می‌کنند، در آستانهٔ خشک‌شدن قرار گرفته‌اند.

 

دیپلماسی آب و محیط زیست

تقویت دیپلماسی آب با افغانستان، با تأکید بر اجرای مفاد معاهدهٔ ۱۳۵۱ هیرمند از جمله مهم‌ترین راهکارها جهت حفظ چاه‌نیمه‌ها و امکان تداوم حیات در سیستان است. در همین زمینه در منطقهٔ سیستان، داشتن آمار دقیق از اهمیت بالایی برخوردار است تا میزان تخصیص حقابهٔ ایران تعیین شود. با توجه به احداث سد کمال‌خان در پایین‌دست سد کجکی، از این‌پس اندازه‌گیری و رهاسازی حقابهٔ ایران باید با در نظر گرفتن بهره‌برداری‌های صورت گرفته از این سد صورت پذیرد و این امر نیز نیازمند پیگیری دیپلماسی آب با طرف افغانستانی است. جلب توجهات بین‌المللی به موضوع بحران محیط‌زیستی دریاچه‌های هامون نیز می‌تواند به تقویت مواضع ایران در این زمینه منجر شود. البته برخلاف ۱۷۲ کشور جهان (از جمله ایران) که در سال ۱۳۵۴ به عضویت «کنوانسیون رامسر» دربارهٔ حفاظت تالاب‌ها درآمده‌اند، افغانستان تاکنون به این کنوانسیون نپیوسته است. حقابهٔ محیط‌زیستی هامون حدود پنج میلیارد مترمکعب در سال برآورد شده است. در نتیجه، کابل نمی‌تواند ایران را به‌دلیل ذخیرهٔ حقابهٔ خود در چاه‌نیمه‌ها در رابطه با خشک‌شدن دریاچه‌های هامون مورد اتهام قرار دهد و همزمان از تخصیص حقابهٔ محیط‌زیستی هامون‌ها و حقابهٔ مصرفی سیستان که دو مقولهٔ متفاوت هستند، سرباز بزند.

 

 مدیریت منابع آب

ارتقای بهره‌وری آب در منطقهٔ سیستان، به‌خصوص در بخش کشاورزی که عمدهٔ مصارف آبی منطقه را به‌خود اختصاص داده است، از جمله راهکارهای مقابله با تشدید بحران آب در این منطقه است. آب چاه‌نیمه‌ها در اولویت اول باید به مصارف آشامیدنی شهروندان اختصاص داده شود. بخش‌های صنعتی و کشاورزی در اولویت‌های بعدی تخصیص آب قرار دارند. در صورت کاهش حجم آب چاه‌نیمه‌ها می‌توان تخصیص آب به بخش‌های صنعتی و کشاورزی پرمصرف را کاهش داد و آنها را ملزم به ارتقای بهره‌وری در مصرف آب کرد. البته با توجه به افزایش جمعیت منطقهٔ سیستان در طول نیم قرن پس از امضای معاهدهٔ ۱۳۵۱، نیاز این منطقه به آب مصرفی طبق مفاد معاهدهٔ مذکور، حتی در صورت تخصیص کامل حقابهٔ ایران از سوی افغانستان و پر شدن چاه‌نیمه‌ها نیز قابل رفع نیست و نیاز به پیگیری راهکارهای دیگر، از جمله انتقال آب از دریای عمان در این زمینه وجود دارد. البته بهره‌برداری از آب‌های ژرف با توجه به حجم کم آب در لایه‌های زیرین زمین در سیستان و هزینهٔ بالای مورد نیاز جهت اکتشاف و استخراج آنها در اولویت پایین‌تری نسبت به انتقال آب قرار می‌گیرد.

 

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *