پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | زمینه‌شناسی دخالت‌ گسترده در جنگل

آشتی بین اکوسیستم‌های طبیعی و سیستم اقتصادی امکانپذیر است

زمینه‌شناسی دخالت‌ گسترده در جنگل

بدون طرح جنگلداری صحبت از مدیریت منابع جنگلی چه پایدار، چه ناپایدار و چه نوین و چه کهنه موهوماتی بیش نیست





زمینه‌شناسی دخالت‌ گسترده در جنگل

۲۰ دی ۱۴۰۲، ۲۲:۱۸

عدم وجود طرح جنگلداری، به مفهوم دخالت‌های غیرقابل کنترل و نظارت و بدون آتیه در پوشش جنگلی کشور است. امری که بیش از هفت سال روح دوستداران جنگل‌های شمال را چون خوره می‌خورد ولی گویا نه اقتصاد و نه تخریب این سرمایهٔ بی‌مثال ولوله‌ای در دل زعمای قوم نمی‌اندازد.

در تعریف کلاسیک، هر نوع دخل‌وتصرف در طبیعت برای خلق کالاهای مورد نیاز بشر، در چارچوب اقتصاد تعریف می‌شود. با این حال تعریف جدید را می‌توان به این شکل ارائه داد: هرگونه تغییر در اکوسیستم‌های طبیعی یا انسان‌ساخت قبلی جهت ایجاد،‌ خلق و یا تسهیل برای ایجاد و خلق کالاها و خدمات مورد نیاز انسان در چارچوب اقتصاد قرار می‌گیرد.

در این ارتباط، هر دخالت انسانی در اکوسیستم طبیعی یا انسان‌ساخت، جوابگویی به نیازهای اساسی انسان‌هایی است که در ارتباط با این اکوسیستم‌ها قرار دارند. مدیریت منابع طبیعی ایجاد آشتی و تعادل بین خواست و نیازهای متفاوت مجموعه انسان‌هایی است که در ارتباط با این منابع قرار می‌گیرند و هر کدام منافع و نیازهای خود را دنبال می‌کنند و در نتیجه به‌دنبال تغییرات متفاوتی در این اکوسیستم‌ها هستند.

 

جنگل‌های شمال کشور که به صورتی نواری باریک از آستارا تا گیلان داغی استقرار یافته‌اند، بسته به نگاه و استفاده از آنها می‌تواند یک اکوسیستم یا بی‌نهایت اکوسیستم به حساب آیند. از نظر یک دامدار، تمام جنگل‌های شمال یک اکوسیستم است که می‌تواند بخشی یا تمام علوفهٔ دام‌های او را تأمین کند ولی از نظر یک متخصص اکولوژی یا جنگل‌شناسی، هر تغییر جزئی در بنیان‌های طبیعی می‌تواند باعث اکوسیستمی‌ متفاوت با توده‌های همجوار باشد.عده‌ای هم آنقدر مته به خشخاش می‌گذارند که هر اصله درخت و پوشش گیاهی زیر آن را یک اکوسیستم به حساب می‌آورند. آنها فراموش می‌کنند که این انسان است که واضع این تعاریف است و این تعاریف اگر نتوانند به حل و راهگشایی مشکلی از مشکلات بشر کمک کنند، نه‌تنها ارزشی ندارند بلکه در طول زمان به‌دست فراموشی سپرده خواهند شد.در چارچوب چنین فلسفه‌ای است که ذهن بشر بسته به شرایط جوامع مختلف برای استفاده‌های متفاوت از هر اکوسیستم،‌ معیارهای مختلفی تعریف کرده است تا با کمک این معیارها به نیازهای درازمدت و پایدار هدف‌های اقتصادی جامعه دست پیدا کنیم.

 

جنگل‌های شمال کشور به‌عنوان یک منبع لایزال، تولیدکنندهٔ مواهبی است که احصای آن برای کارشناسان ضرورتی ندارد. این مواهب در نتیجهٔ رویش درختانی است که به‌صورت خودرو در نیمرخ شمالی البرز استقرار داشته‌اند. توجه به سطح جنگل‌ها و اراضی جنگلی و طول زمان رویش در شمال، دستیابی به رویشی 10 میلیون مترمکعبی را اگرچه آرزویی دست‌نیافتی می‌نماید ولی با یک مدیریت علمی‌قابل حصول است.

 

باید توجه داشت که رویش بیشتر جنگل‌ها نه تنها تباینی با سایر مواهب جنگل به‌خصوص جلوگیری از تغییراقلیم ‌ندارد بلکه مهم‌ترین مولفهٔ جلوگیری از این پدیده است. اگر به روزهایی برگردیم که پایه‌های تمدنی ریخته نشده و بشر همچون سایر موجودات در تماس با جنگل برای تأمین نیازهای خود بود،‌ می‌شد او را همانند سایر حیوانات بخشی جدایی‌ناپذیر از اکوسیستم شمال محسوب کرد. بهره‌برداری‌های پیچیده از طبیعت همراه با رابطهٔ انسان‌ها با یکدیگر منتج به اکوسیستم‌های پیچیده‌ٔ دیگری در کنار اکوسیستم‌های طبیعی شده که سیستم‌های اقتصادی در مرکز آن قرار دارند. در چنین سیستمی ‌انسان بدون آنکه خود متوجه باشد کارگزار هدفی است که سیستم اقتصادی به او تکلیف کرده است.می‌توان ادعا کرد که سیستم اقتصادی همچون اکوسیستم‌های طبیعی چرخه‌ای خود به خودی را فراهم آورده که رابطهٔ انسان را با سایر اکوسیستم‌های طبیعی و یا انسان‌ساخت تعیین می‌کند.

در چنین فضایی که در اکثر اوقات تعیین‌کنندهٔ اصلی و تصمیم‌گیری واقعی، سیستم‌های اقتصادی و منافع طبیعی و گروهی هستند صحبت از طبیعت و عناصر حاکم بر تحول آن در برابر نیازهای سیستم اقتصادی رنگ می‌بازد، می‌توان از همراهی و همگامی‌ با طبیعت در یک چارچوب روشنفکرانه صحبت کرد ولی این عمل مصداق آب در‌ هاون کوبیدن است.

 

بشر طبیعتی ثانویه بنا کرده که به‌مراتب از طبیعت پویاتر است و تضاد درونی حاصله از تضاد منابع با طبیعت هم به‌علت عدم سرعت یکسان در عکس‌العمل‌ها در تضاد است. در دنیای مدرن، آشتی بین اکوسیستم‌های طبیعی و سیستم اقتصادی به مدیریتی احتیاج دارد که قوانین حاکم بر هر دو را بشناسد و در نتیجه دخالت در جنگل‌ها در همان حال که سعی در پایداری توده‌ها دارد به استمرار تولید بینجامد که مورد نیاز سیستم اقتصادی است.این مهم بیش از 200 سال است کم و بیش مورد توجه جنگلبانان قرار گرفته و سعی بر این بوده است که با تهیهٔ طرح‌هایی که به طرح جنگلداری موسوم شده‌اند، رابطهٔ دخالت‌ها در جنگل و سیستم اقتصادی پیرامونی سازمان داده شود.

 

به این ارتباط طرح جنگلداری شامل هر نوع دخالت انسان‌ها در یک اکوسیستم برای ایجاد اکوسیستمی‌ متفاوت و کارایی بیشتر برای حصول هدف‌های موردنظر است. مثلاً اگر قرار است جنگلی برای گردشگری تخصیص یابد دخالت‌ها در آن هیچ شباهتی با جنگلی که برای تولید چوب در نظر گرفته می‌شود نخواهد داشت ولی هر دو، سایر مواهب را کم و بیش دارند.

بنابراین یک جنگل‌شناس ماهر نه‌تنها وضعیت توده و… را مدنظر دارد بلکه به کاربری آن نیز می‌پردازد و این چیزی نیست جز ارتباط اکوسیستم جنگل با سایر اکوسیستم‌های طبیعی و مصنوعی که پیرامون اکوسیستم جنگل مورد طرح را تشکیل می‌دهند.

 

تأکید من این دلیل است که کارشناسان منابع طبیعی تجدیدپذیر به اقتصاد آنچه خارج از حیطهٔ تخصص آنها می‌گذرد بی‌تفاوت باشند زیرا دخالت‌های آنها نه‌تنها به بهبود وضعیت توده‌های جنگلی نخواهد انجامید که وضعیت طبیعت را بدتر خواهد کرد.از این مجمل می‌‌توان به دو نتیجه‌گیری مرتبط دست یافت. اگرچه از تأثیر تخصص بر کارایی مدیریت جنگل گریزی نیست ولی تا اقتصاد به‌سامان نشود، موفقیت در هیچ زمینه‌ای امکانپذیر نیست. همچنین طرح جنگلداری را می‌توان به‌عنوان پیشرفته‌ترین وسیله برای شناخت طبیعت قبل از ورود و پیش‌بینی دخالت‌های قابل اجرا و نزدیک به طبیعت برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده تعریف کرد.

 

طرح جنگلداری، دامنهٔ دخالت‌ها برای رسیدن به اکوسیستمی‌متفاوت که هم دارای پایداری اکولوژیک بوده و هم پاسخگوی نیازهای انسان باشد را فراهم می‌سازد. به‌عبارتی ساده‌تـر، رابطهٔ انسان و‌ جنگل یعنی اقتصاد جنگل در چارچوب طرح جنگلداری تنظیم می‌شود و بدون طرح جنگلداری صحبت از مدیریت منابع جنگلی چه پایدار، چه ناپایدار و چه نوین و چه کهنه موهوماتی بیش نیست.در تمام متون مربوط به ایجاد و قوانین و وظایف سازمان جنگل‌ها با صراحت و شفافیت کامل، وظیفهٔ حفاظت،‌ احیا و بهره‌برداری از جنگل‌ها کشور به‌صورت کاملاً انحصاری و اختصاصی به‌عهدهٔ سازمان جنگل‌هاست. این شرح وظیفه به‌معنای تعیین حدود و ثغور دخالت‌های انسان در اکوسیستم‌های طبیعی و دست‌خوردهٔ جنگلی است که صرفاً از طریق تهیهٔ طرح‌های جنگلداری امکان وقوع آن وجود دارد.

 

هر نوع تعطیلی این طرح‌ها، شانه‌خالی‌کردن سازمان متولی و در نتیجه سالب خاصیت وجودی این سازمان حداقل در مورد جنگل‌هاست. این موضوع نباید به فراموشی سپرده شود که عدم وجود طرح به مفهوم عدم دخالت نیست. عدم وجود طرح به مفهوم دخالت‌های غیرقابل کنترل و نظارت و بدون آتیه برای پوشش جنگلی کشور است. امری که بیش از هفت سال روح دوستداران جنگل‌های شمار را چون خوره می‌خورد ولی گویا نه اقتصاد و نه تخریب این سرمایهٔ بی‌مثال، ولوله‌ای در دل زعمای قوم نمی‌اندازد.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *