پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | زمانی برای حفاظت مرال‌ها

کارشناسان حیات‌وحش راهکارهای مدیریت «فصل گاوبانگی» را بررسی کردند

زمانی برای حفاظت مرال‌ها

حامد تیزرویان: در این سال‌ها مهمترین چیزی که درک کردیم مشارکت و بهره‌گیری از توان مردم محلی بوده است، محلی‌ها با هزینهٔ شخصی در منطقهٔ خودشان با جان و دل کار می‌کنند





زمانی برای حفاظت مرال‌ها

۷ شهریور ۱۴۰۲، ۱۱:۱۴

این روزها همه غصهٔ جنگل‌های هیرکانی را می‌خورند‌، جنگل‌هایی که توانستند خود را از عصر یخبندان زنده بیرون بکشند و حالا برخی گونه‌های گیاهی ارزشمندش مانند درخت انجیلی که بومی ایران است،‌ در شومینه‌ها می‌سوزد.‌ ویلاسازان هم به جان این جنگل‌ها افتاده‌اند و آنها را تکه‌تکه می‌کنند. مقایسهٔ آنچه در دهه‌های گذشته در جنگل‌های شمال دیده می‌شود با وضعیت امروز بسیار ناراحت‌کننده است. بااین‌حال در دنیایی که رانت و ثروت حرف اول را می‌زند، کسانی هستند که می‌خواهند از طبیعت کشورمان حفاظت کنند. ما تجربه‌های موفقی را در پارک ملی گلستان و سایر مناطق شاهدیم که باعث شده است صدای مرال که پیشتر در برخی مناطق شنیده نمی‌شد، در سال‌های اخیر بیشتر به گوش برسد. اینها همه از نتایج حفاظت مشارکتی است،‌ شیوه‌ای که باعث شده شاهد رونق بومگردی‌ها و تبدیل شدن شکارچیان به حافظان حیات‌وحش در حاشیهٔ مناطق چهارگانهٔ سازمان حفاظت محیط زیست در شمال کشور و از جمله ‌آنها پارک ملی گلستان باشیم. اینها گفته‌های هوشنگ ضیایی پیشکسوت محیط زیست در گردهمایی «هم‌افزایی راهکارهای حفاظت مشارکتی در فصل گاوبانگی» است که گروه‌های مختلف تجربه‌هایشان در حفاظت از مرال‌ها در کیاسر، چلاو،‌ پرور،‌ ارفع‌کوه و گلستان را شرح دادند.

«اگر اسکندر فیروز امروز کاری را که چند دهه پیش برای گوزن زرد انجام داد، انجام دهد بازرسی سازمان به چند دلیل سراغش می‌آید؛ اول اینکه گوزن زرد را زنده‌گیری و به منطقه‌ای منتقل کرد که زیستگاهش نبود. دوم اینکه چند فرد از این گوزن‌ها را به خارج از کشور فرستاد. سوم، گوزن زرد را بعد از تکثیر به جزیرهٔ اشک انتقال داد که زیستگاهش نبود و چهارم، برای زیستگاه گوزن اتفاق خاصی نیفتاد. با این حال اسکندر فیروز این ریسک را به جان خرید و ما امروز ژن گوزن زرد را داریم.» احمد دباغیان کارشناس دفتر حیات‌وحش سازمان حفاظت محیط زیست با بیان این تجربه از این می‌گوید که آنها نیز در دفترشان تصمیم گرفته‌اند امسال در فصل گاوبانگی رفتار متفاوتی داشته باشند «این ریسک ممکن است به ضرر من کارشناس باشد، اما به نفع گونه‌هایی که از آنها حفاظت می‌‌کنیم، خواهد بود. ما تصمیم گرفتیم از بخش خصوصی و کارشناسانی که در این حوزه فعالیت می‌کنند بخواهیم در گاوبانگی مشارکت داشته باشند.»
دباغیان در سخنان خود به گفتهٔ یکی از مدیران سازمان حفاظت محیط زیست ارجاع می‌دهد. مدیری که گفته بود «ما دولتی‌ها هر کاری را به مردم واگذار کردیم، موفق بودیم» به نظر او نتیجهٔ این موفقیت غلیان احساسات مردمی برای حفاظت از مرال در جنگل‌های شمال کشور است که این چند سال اخیر آن را شاهدیم. البته به نظر این کارشناس سازمان حفاظت محیط زیست هر کاری نواقصی دارد که می‌توان در گردهمایی‌های منظم با حضور دست‌اندرکاران آنها را برطرف کرد؛ نمونهٔ آن سرشماری مرال براساس تعداد بانگ ثبت شده است که بایستی دربارهٔ آن بررسی بیشتری صورت گیرد و با کمک کارشناسان یک روش علمی برای سرشماری در همهٔ مناطق اجرا شود.

در کیاسر محیطبان‌ها نقش راهنما را برای علاقه‌مندان حفاظت در فصل گاوبانگی دارند. حالا همه می‌دانند به‌واسطهٔ یک گونه، مردم عادی هم می‌توانند شریک حفاظت شوند

ورود گروه‌های مردمی برای حفاظت
«تا سال ۹۰ نمی‌دانستم گونهٔ گوزن در ایران داریم، سال ۹۱ عکاسی حیات‌وحش را شروع کردم و تا سال ۹۳ صرفاً این کار را انجام می‌دادم، هر چند ایده‌ای برای حفاظت نداشتم. به‌مرور و با آشنایی با محیطبان‌ها فهمیدم مرال‌ها در این دورهٔ سال به‌شدت در خطر هستند. من و دوستانم با همفکری با محیطبان‌ها یک گروه هفت-هشت نفره تشکیل دادیم و از گاوبانگی سال ۹۴ از دوستانمان دعوت کردیم به منطقهٔ کیاسر بیایند تا آنجا خالی نباشد» اینها گفته‌های حامد تیزرویان عکاس شناخته‌شدهٔ حیات‌وحش و از فعالان این حوزه به‌عنوان یکی از ارائه‌کنندگان تجربهٔ گاوبانگی در گردهمایی «هم‌افزایی راهکارهای حفاظت مشارکتی در فصل گاوبانگی» است. «حفاظت از منطقهٔ کیاسر با آن وسعت سخت است، اما تلاشمان را از آن سال تا به امروز انجام دادیم. ما از ۲۰ نفر شروع شدیم و حالا ۱۵۰ تا ۱۲۰ نفر علاقه‌مند حفاظت در فصل گاوبانگی هستیم. برای امسال هم تعداد چادرهای ثابت‌مان ۵ عدد است و دو سه گشت سیار در منطقه داریم.»
در کیاسر در این سال‌ها محیطبان‌ها در فصل گاوبانگی نقش راهنما را برای علاقه‌مندان حفاظت دارند. دستاورد تیزرویان و دوستانش گرچه افزایش حفاظت در منطقه بوده است، اما آنها یک دستاورد دیگر هم داشتند. «یکی از بهترین دستاوردهای ما این بوده که همه متوجه شدند به‌واسطهٔ یک گونه، مردم عادی هم می‌توانند شریک حفاظت شوند،‌ چیزی که قبل از گاوبانگی مشابه آن را نداشتیم. بسیاری افراد هیچ شناختی از کوهستان و حیات‌وحش ندارند، ولی زمان گاوبانگی می‌گویند بیاییم و حفاظت کنیم، آنها در خلال این فعالیت با گونه‌های دیگر هم آشنا می‌شوند. تعداد این افراد هم کم نیست و چند هزار نفر در سطح کشور می‌شوند.»
تنها مردم از سایر شهرها و مناطق ایران نیستند که نسبت به مرال در گاوبانگی حساس شده‌اند. دایرهٔ تأثیرگذاری چنین فعالیت‌هایی بسیار بیشتر است «در این سال‌ها مهمترین چیزی که درک کردیم مشارکت و بهره‌گیری از توان مردم محلی بوده است. محلی‌ها با هزینهٔ شخصی در منطقهٔ خودشان با جان و دل کار می‌کنند. این تلاش آنها واقعاً ستودنی است. همهٔ اینها باعث شده است تعداد مشاهدات مرال هم بیشتر شود. البته ما کار دقیقی دربارهٔ جمعیت انجام ندادیم،‌ ولی نسبت به سال‌های قبل شکار کمتر شده و گله‌ها افزایش یافته است. علاوه‌بر اینها مردم محلی گروه‌هایی تشکل داده‌اند که در طول سال حفاظت را انجام دهند.»

اهالی «ارفع‌کوه» با یک نامهٔ ۸۵۰ امضایی درخواست کردند که منطقه‌‌شان ارتقای درجهٔ حفاظتی پیدا کند. نگرانی آنها این بود و هست که رگهٔ زغالسنگ پیدا شود و منطقه‌شان از بین برود

حفاظت در زمان گاوبانگی در همهٔ مناطق ساده نیست. در کیاسر به گفتهٔ تیزرویان جاده‌ای وجود ندارد که همین باعث شده است داوطلبانی که توان فیزیکی ندارند، با چالش مواجه شوند. «در این سال‌ها یکی دو چادر اضافه کردیم تا کسانی که توان کوهنوردی ندارند در این فعالیت شریک شوند‌. علاوه‌براین در سال‌های اول با مشکلات دیگری هم مواجه بودیم. شرایط کوهستان سخت است و گروهی از داوطلبان‌ تجهیزات کافی نداشتند که به‌مرور آنها برطرف شد. یکی دو سال قبل چالش ورود خانم‌ها پیش آمد که تعدادی از خبرنگاران با پیگیری این مشکل را برطرف کردند‌. تهدید شکارچی‌ها را هم داریم. مسئلهٔ دیگر گروه‌های کوهنوردی با تعداد زیاد است. گاهی شاهدیم ۵۰ نفر با لباس رنگی از بخش امن زیستگاه رد می‌شوند یا گروه‌های آفرود که یکسری ضوابط را رعایت نمی‌کنند. تعداد روستاها در کیاسر زیاد است و نمی‌توان همه را کنترل کرد که با محیطبان برای ورود هماهنگ شوند.»
در کنار همهٔ این مشکلات یک مسئلهٔ دیگر هم وجود دارد‌، داوطلبان به قصد دیدن مرال آمده‌اند و با ندیدن این گونه سرخورده می‌شوند. «باید از ابتدا افراد را توجیه کرد که شما برای حفاظت می‌آیید و نه دیدن مرال،‌ ضمن اینکه باید از ابتدا باید توضیح داد که آنها در تور شرکت نکرده‌اند و وارد یک برنامهٔ حفاظتی شده‌اند». البته تنها چالش‌ها به عامل انسانی برنمی‌گردد‌، گاه آسمان و شرایط جوی یاری نمی‌کند و باعث می‌شود داوطلبان ناچار به خروج از منطقه شوند که تیزرویان و دوستانش با این چالش هم برخورد کرده‌اند.
درس‌آموخته‌های این عکاس و فعال حوزهٔ حیات‌وحش در این هفت-هشت سال کار حفاظتی کم نبوده است. «ما یکسری چادرها را در سال‌های قبل در مناطق حساس گذاشتیم، ولی بعد فکر کردیم خودش باعث ناامنی است. بنابراین، آنها از منطقه برداشتیم و گشت در آن مناطق را به‌شکل سیار ادامه دادیم. علاوه‌براین گونهٔ مرال به‌شدت وابسته به منابع آبی است. بنابراین، چادر گاوبانگی باید با فاصلهٔ مطمئن از این منابع برپا شود تا مرال مشکل نداشته باشد.» آنها همچنین در این سال‌ها فهمیدند همه‌چیز را نمی‌توان بنا به سلیقهٔ داوطلب طراحی کرد، بلکه بایستی بنا به اهمیت منطقه افراد را در چادرها تقسیم کرد تا از ازدحام در یک چادر و خالی ماندن بقیه جلوگیری شود. برای آگاهی‌رسانی طبیعت‌گردان نیز در مناطقی در جنگل اقدام به نصب بنر کردند. بنرهایی که آنها ضمن درخواست از عدم ورود به مناطق حساس، از گردشگران خواسته شده بود در برنامهٔ گاوبانگی به آنها کمک کنند و برای گزارش هر مورد با شماره تلفن محیط زیست که در بنر آمده است، تماس بگیرند. با همهٔ این فعالیت‌ها کار حفاظت ساده نیست، «ما سعی کردیم این مقوله را مدیریت کنیم، هر چند سخت است و نتوانسته‌ایم کامل از پس آن بربیاییم.»
به فرض که آنها بتوانند از پس حفاظت در پاییز بربیایند‌، اما چالش مرال‌ها در فصل‌های دیگر باقی است. تیزرویان در همین زمینه به شکار ماده‌ها در بهار اشاره می‌کند «در فصل گاوبانگی شکار کم می‌شود و در فصل بهار شکارچی جبران می‌کند. وقتی مرال باردار است، نیاز به نمک دارد. شکارچی‌ها هم این را می‌دانند و به مناطقی که نمک طبیعی در آنها وجود دارد، می‌روند. متأسفانه ما برنامهٔ حفاظتی برای این زمان که از اواخر اسفند شروع می‌شود و تا اواسط بهار ادامه پیدا می‌کند، نداریم.»
تیزرویان و دوستانش برای بالا بردن اثر فعالیت‌شان سراغ آموزش کودکان هم رفتند،‌ شاید آموزش آنها در آینده به نسلی حفاظت‌گر منجر شود «در دو سال اخیر فعالیت آموزشی در همهٔ مدارس ابتدایی حاشیهٔ منطقه داشتیم تا بچه‌ها از اهمیت گونه‌ها بیشتر مطلع ‌شوند.»
حفاظت جزیره‌ای جواب نمی‌دهد
محمد غفاری را همه به نام عمو پیرطاهر می‌شناسند، او همه را عمو صدا می‌کند و دیگران هم کلمه عمو را از کنار اسمش برنمی‌‌دارند. پیرطاهر زمانی که کودک بود صدای مرال را همه‌ساله در فصل گاوبانگی در روستای «چلاو» آمل می‌شنید‌، گذر سال‌ها اما از تعداد بانگ‌ها کم کرد‌، آنچنان که این شنیدن صدا به خاطره‌ بدل شد. او برای بازگشت مرال‌ها پویش مردمی نجات مرال را با دوستانش راه انداخت. «من ابتدا از خانوادهٔ خود شروع کردم. خانوادهٔ من شکارچی بودند و سال‌ها تلاش کردم که دست از این کار بردارند. شکارچیانی که تا سن ۷۰ سالگی شکار می‌کردند، حالا عضو پویش شده‌اند. پویشی که اعضایش حتی در مواردی تا ۵۰ میلیون تومان به شکل جمعی برای حفاظت هزینه کرده‌اند.»
انجام این کارها راحت نبود. «ما مشکلات و مسائلی داشته و داریم. کار در محیطی که برخی دوستان انجام می‌د‌هند راحت‌تر است؛ چون منطقه‌شان جزو مناطق چهارگانه سازمان حفاظت محیط زیست است و حفاظت دائم می‌شود. آنجا که ما حفاظت می‌کنیم، هیچ حفاظتی از سوی سازمان ندارد. دور تا دور منطقه ما جامعهٔ محلی است و دامدارها پروانهٔ تعلیف دارند. بنابراین، به تعداد زیاد دام وارد می‌شود، بدون اینکه ورود و خروج آنها رصد شود. این مسائل باعث شکنندگی منطقه و رو به نابودی رفتن برخی گونه‌ها شده است.»
پیر طاهر و دوستانش بارها از محیط‌ زیست خواسته‌اند منطقه‌شان به مناطق چهارگانه ضمیمه شود. «علیرغم درخواست ما از محیط زیست و منابع‌طبیعی، اتفاق خاصی نیفتاده است. در این زیستگاه بزرگترین پستاندار جنگلی و بزرگترین گربه‌سان را هم داریم که نشان‌دهندهٔ ارزشمندی آن است. اما در همین منطقه دام‌هایی که باید تا ۱۰ شهریور بروند و هر گله‌شان تا ۱۰ سگ دارند، بیش از این زمان در منطقه می‌مانند. حرف ما این است که حفاظت جزیره‌ای جواب نمی‌دهد و باید بتوانیم زیستگا‌ه‌های مرال را در ارتباط با هم حفاظت کنیم.»
به نظر پیرطاهر هم یک ماه و ۴۰ روز گاوبانگی برای حفاظت کفایت نمی‌کند؛ «باید ۳۶۵ روز سال از منطقه حفاظت شود. ما در زمان گاوبانگی گشت روزانه و چادر داریم، ولی هیچ‌وقت منطقه را ترک نمی‌کنیم. البته بعضی از مرال‌ها از منطقه‌ای که حفاظت می‌کنیم خارج می‌شوند و همین مشکلی برای ماست.»
پرور و چالش تور گاوبانگی
آصف رضاییان سال ۹۸ با چند کارشناس حیات‌وحش دیگر مؤسسهٔ رمیاران حیات‌وحش را تأسیس کردند تا به‌شکل منظم کار حفاظت انجام دهند‌، تمرکز آنها در استان سمنان بوده است؛ منطقهٔ حفاظت‌شدهٔ پرور،‌ پارک ملی صیدوا و پارک ملی کویر. «پرور یک منطقهٔ ۶۵ هزار هکتاری است که در آن گونه‌هایی دیده می‌شود که مشابه آنها را در پارک ملی گلستان هم می‌توان دید؛ منتها در یک محدودهٔ کوچکتر. کاری که ما پس از چند سال تجربه گاوبانگی انجام دادیم، این بود که یک سری نقاط با هم‌فکری با محیطبانان جانمایی شدند و در ادامه بازدید میدانی صورت گرفت. در این جانمایی گرچه دسترسی به آب برای چادرها مهم بود، ولی حیات‌وحش در اولویت قرار گرفت.»
در این منطقه سال‌های ۹۴ و ۹۵ انجمن آوای پرشیا در فصل گاوبانگی فعالیت می‌کرد و در این سال‌ها رمیاران بیشتر در منطقه حضور دارد. «ما تلاش کردیم با کمک جامعهٔ محلی حفاظت را انجام دهیم. یک همیار تمام‌وقت هم گرفتیم که به کمک محیطبان‌ها بیاید. البته ما هم گاهی مشابه دیگران با داوطلبانی سروکار داریم که می‌خواهند حتماً مرال ببینند.»
در پرور چادرها نسبت به توان افراد جانمایی شده است‌، در برخی مناطق باید چندین ساعت سربالایی را طی کرد. «بردن چادر به برخی مناطق سخت بود و همینطور رسیدن به این چادر برای داوطلبان. بنابراین، کسانی که توان فیزیکی بیشتری داشتند، این چادر برایشان لحاظ می‌شد. ما مناطق در دسترس هم برای کسانی که برای تحرک مشکل داشتند،‌ در نظر گرفتیم. خوشبختانه سال قبل همکاری خوبی بین ادارات شهرستان‌، هلال احمر‌‌، میراث و دادگستری در مهدیشهر شکل گرفت و همهٔ آنها درگیر حفاظت از مرال شدند. به‌عنوان مثال دادگستری نامه زد که ورود به مناطق ممنوع است، ولی با هماهنگی محیط زیست این کار انجام می‌شد تا به‌شکل کانالیزه آنها وارد فعالیت گاوبانگی شوند.»
یکی از مهمترین تهدیدهایی که در پرور وجود دارد،‌ به گفتهٔ رضاییان مربوط به سگ‌ها است که گاه باعث از دست رفتن مرال می‌شوند. اما چالش‌های دیگری نیز مطرح است. «گشت‌زنی محیطبان‌ها باید طوری برنامه‌ریزی شود که توأمان با هم باشد، ولی ما چالش نیرو داریم. کل محیطبان‌های پرور ۸ نفر هستند که با صیدوا ۱۱-۱۲ نفر می‌شوند و این عدد بسیار اندکی است. سازمان باید تدبیری برای این موضوع داشته باشد. محیطبان اگر تنگهٔ پرور را رها کند،‌ کل و بز را به‌واسطهٔ کاهش امنیت در این منطقه از دست می‌دهد‌؛ آنجا را نگه دارد، بخش غربی دچار چالش می‌شود.»
در پرور هم مشابه کیاسر مسئلهٔ شور رفتن مرال وجود دارد. «اشغال زیستگاه توسط دام باعث می‌شود مرال از لیسه‌گاه طبیعی خارج شود و به‌سمت لیسه‌گاه‌های دامداران برود که درآنجا کومه دارند و آنها را شکار می‌کنند.»
رضاییان هم از تبدیل گاوبانگی به تور تجاری نگران است. «قرار نیست گاوبانگی تجاری شود چون راه رفتن روی لبهٔ تیغ است،‌ متأسفانه ما می‌‌بینیم که هر ساله برای پرور درخواست تور وجود دارد و تفاوت فعالیت حفاظتی با تور گردشگری در آنها لحاظ نمی‌شود.»
عاشق وطنم هستم
داریوش احمدی‌پور اصالتاً سوادکوهی است، کارشناس ارشد محیط زیست گرایش تنوع زیستی دارد و در همان منطقه هم کار حفاظتی انجام می‌دهد. «تفاوت ارتفاع در منطقهٔ ما بین سه هزار و ۳۰۰ تا ۷۰۰ متر است که همین باعث شده تنوع گیاهی و جانوری داشته باشیم. به‌عنوان مثال در جنوب‌غرب قوچ و میش و کبک دری و در شمال آن، مرال و شوکا داریم. بااین‌حال منطقه به این ارزشمندی به تازگی شکار ممنوع شده است.»
به گفتهٔ این کارشناس محیط زیست اهالی منطقه با یک نامهٔ ۸۵۰ امضایی درخواست کردند که منطقه‌‌شان ارتقای درجهٔ حفاظتی پیدا کند. نگرانی آنها این بوده و هست که رگهٔ زغالسنگ پیدا شود و منطقه‌شان از بین برود. «محرم امسال هم با همین امضا درخواست دادیم که منطقهٔ شکارممنوع ارفع‌کوه جزو مناطق چهارگانهٔ سازمان باشد؛ منطقهٔ ما موزهٔ طبیعی ملی است، نه جاده‌کشی و معادن دارد و نه تعداد زیاد روستا در حاشیهٔ آن. اواخر دههٔ ۶۰ و اوایل دههٔ ۷۰ یک جادهٔ جنگلی ۴۰ کیلومتری وسط زیستگاه مرال کشیدند که با طرح تنفس جنگل و بهره‌برداری نکردن رانش و سنگ و درختان باعث بسته شدن جادهٔ جنگلی شد.»
احمدی‌پور از سال ۹۶ کار برپایی چادر گاوبانگی را شروع کرده است، در منطقه که دام یکی از چالش‌‌های اصلی آن است و دامدار به پروانهٔ ۲۰۰تایی گاه تا ۵۰۰ دام وارد می‌کند و بیش از بازهٔ زمانی تعیین‌شده هم در آنجا می‌ماند. «سال قبل یک گله گوسفند در زمان گاوبانگی بالا آمد و فهمیدیم پروانهٔ پاییزه دارد. منطقهٔ ما ۳۰ هزار هکتار است. اوایل انقلاب می‌گفتند گله‌های پرتعداد مرال در آنجا بوده است، ولی از وقتی سلاح خودکار در اختیار اهالی دادند‌، ورق برگشت. تنها در یک مورد، آنها گلهٔ ۱۸تایی مرال را به رگبار بستند که در دم ۹تای آنها از بین رفتند و بقیه زخمی و بعدتر تلف شدند. متأسفانه سلاح گلوله‌زنی هم در منطقهٔ ما هست که قاتل حیات‌وحش شده است و حیوان فرصت شنیدن صدای پای شکارچی و فرار را پیدا نمی‌کند.»
این کارشناس محیط زیست سعی می‌‌کند از هر فرصتی برای اطلاع‌رسانی استفاده کند. «در ماه محرم در مساجد روستای حاشیهٔ این منطقه که شکارچی بیشتری هم دارد، دربارهٔ اهمیت حفاظت از حیات‌وحش صحبت ‌کردم. برای اهالی جالب است که می‌بینند افرادی از سایر شهرها می‌آیند و برای مراقبت از گوزن‌ها می‌روند.»
تجربهٔ احمدی‌پور به او نشان داده است که چه زمانی باید در منطقه حاضر باشد «مرال را در هر فصلی نمی‌شود شکار کرد. در برف یا در پاییز که جنگل پر از برگ خشک است، صدای پای شکارچی را می‌شنود. ما بیشتر زمان‌هایی وارد منطقه می‌شویم که احتمال شکار بالاست. در حال حاضر در حال ساخت پناهگاهی هستیم که از مرال حفاظت کنیم و در فصل سرد منطقه را پوشش دهیم. امسال شش آبشخور تأسیس کردیم که همه با هزینه‌های شخصی بود و برای آن دو سه کیلومتر وسیله را با اسب و… ‌بردیم. علاوه‌بر اینها بروشور بین مردم پخش کردیم. به نظر ما اگر منطقه شکار ممنوع ارفع‌‌کوه احیا شود، جمعیت مرال آن به مناطق اطراف یعنی لفور و گزور و سوادکوه مرال هم تزریق می‌شود.»
آنها برای حفاظت چند دوربین تله‌ای هم نصب کرده‌اند. دوربین‌هایی که تصاویری از شکارچیان غیرمجاز ثبت کرده است. متخلفان معمولاً دل خوشی از احمدی‌پور ندارند. «یک‌بار وسایل را از داخل چادر ما بردند. یک‌بار چهار لاستیک لندرور را پاره کردند. یک‌بار هم با شکارچی متخلف قرقاول درگیر شدم که اسب من را با تبر زد و شکمش را پاره کرد. من عاشق وطنم هستم،‌ عاشق منطقه هستم و آنچه مرا پا برجا نگه می‌دارد، همین است. خاطرم هست ۴-۵ سال پیش در منطقه رد خون و شکارچی دیدم و فکر می‌کردم مرال زده‌اند. نزدیک ماشین دیدم دو مرال ماده با من روبه‌رو شدند و بی‌حرکت ایستاندند. من این فرصت را داشتم که زیپ دوربین را باز کنم و از آنها عکس بگیرم. این لحظه بار دیگر امید به من داد که نباید هیچ‌وقت دست از تلاش بردارم.»
قدردان طبیعت به‌جای دوستدار طبیعت
پرنیان قنبری از اعضای مؤسسهٔ شیردال یعنی برگزارکنندهٔ این گردهمایی است. او از روند برگزاری گاوبانگی در این سال‌ها می‌گوید و اینکه در سال ۱۴۰۱ با ثبت‌نام اینترنتی این روند منظم‌تر از قبل شده است. «در پارک ملی گلستان چندین سال است که برنامهٔ گاوبانگی برگزار می‌شود،‌ ما تنها به آن نظم بیشتری دادیم؛ به‌عنوان مثال در سال گذشته ثبت‌نام‌ها از طریق سایت بود که همین برنامه سبب شد تا از خالی ماندن یک چادر و ازدحام در سایر چادرها جلوگیری شود.»
قنبری برای سال‌ها سفر کرده است،‌ با این حال تجربهٔ گاوبانگی برای او تجربه‌ای متفاوت بود. «انگیزهٔ سفرم برای شرکت در گاوبانگی حفاظت از مرال بود، پس از این برنامه با کلی تغییرات به خانه برگشتم. گاوبانگی‌ جدا از فضای طبیعت، فرصت معاشرت با محیطبان‌ها و مردم محلی را به ما می‌دهد. علاوه‌بر‌آن، داوطلبانی از سراسر ایران گرد هم می‌آیند که دغدغهٔ مشترکی دارند. تمام اینها این تجربه را شگفت‌انگیز و شورانگیز می‌کند و شاید یک دوستدار طبیعت را به یک قدردان طبیعت بدل کند.»

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:

، ،





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *