پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | برخی کارها را برون‌سپاری می‌کنیم

گفت‌وگو با «اطهره نژادی» نامزد ریاست سازمان حفاظت محیط‌‌زیست

برخی کارها را برون‌سپاری می‌کنیم

ما باید به‌طور شفاف بگوییم که در بخشی از مناطق امکان مشارکت عمومی وجود ندارد





برخی کارها را برون‌سپاری می‌کنیم

۸ مرداد ۱۴۰۳، ۲۲:۲۵

یکی از کاندیداهای ریاست سازمان حفاظت محیط‌زیست، «اطهره نژادی» دانش‌آموختۀ رشتۀ مدیریت محیط‌زیست در مقطع دکتری است. او مدتی دبیر کمسیون امور زیربنایی دولت در دولت دوم حسن روحانی و مدتی هم معاون برنامه‌ریزی و هماهنگی معاونت زنان و خانوادۀ ریاست‌جمهوری بوده است. انتقادهایی به این کاندیدا دربارۀ اشراف اندک به موضوع محیط‌زیست طبیعی و ناآشنایی با ساختار سازمان حفاظت محیط‌زیست وارد شده است. ما با او دربارۀ برنامه‌هایش، نقدهای واردشده و موضوعات مرتبط با محیط‌ طبیعی گفت‌وگو کردیم. او در پاسخ به سؤالی دربارۀ استیلای دیدگاه امنیتی بر فعالیت‌های رایج حفاظتی، این‌گونه پاسخ داد که شاید برخی مناطق را اشتباه انتخاب کرده‌ایم که نمی‌توانیم به‌تنهایی مسئولیت حفاظت آن‌ را داشته باشیم و باید در آن‌ها تجدیدنظر کنیم. این درحالی‌است که در خلال مصاحبه، بارها تأکید شده که این نگاه معطوف به منطقۀ خاصی نیست و یک نگاه کلی است.

 به‌عنوان سؤال اول، آیا شما به جز ریاست سازمان حفاظت‌ محیط‌زیست، برای پست دیگری در دولت کاندید شده‌اید؟

اینکه من شخصاً درخواست داده باشم نبوده، اما احزاب زنان لطف کرده بودند و بنا به سابقۀ من در حوزۀ زنان، مرا برای این سمت کاندید کرده بودند که من چـند روز پیـش، انـصراف دادم. در ایـن دوره خـوشبـخـتانه در چـارچـوب جـدولـی بـراسـاس پتانسیل‌ها، اسامی زنان متعددی با تخصص‌های مختلف و با تجربه‌های قابل‌توجه ارائه شده است که در دستگاه‌های اجرایی مختلف کـاندید باشند و در نتیجه حلقۀ بستۀ همیـشگـی برای بهره‌مندی از حضور زنان تکرار نشود.

 

  در بخـشی از برنامه، شما به «برون‌سپاری اقدامات لازم» در بخش مشارکت اشاره کرده‌اید. این یعنی شما می‌خواهید برخی اقدامات اجرایی را برون‌سپاری کنید؟

ما سـازمان محـیط‌زیـست را یـک سـازمان ناظر می‌شناسیم که باید براساس قوانین مرتبط مستقیم و غیرمستقیم، نظارت کند. بنابراین باید یک‌بار دیگر کل وظایف سـازمان را بازخوانی کنـیم و جاهایی که براساس قوانـین، امـکان بـرون‌سـپاری وجود دارد، اقدامات اجرایی را برون‌سپاری کنیم.

 

 البته سازمان حفاظت محیط‌زیست در بخش محیط طبیعی، علاوه‌بر نظارت، وظایف اجرایی هم دارد و درسـت هـمین‌جا اسـت که در سال‌های گذشـته، نوعی نگاه بدبینانه و امنیتی بر مشارکت از بیـرون سازمـان حـاکم شده است. شـما بـرای برون‌سپاری اقدامات چطور می‌خواهید ایـن نگاه امنیتی را تغییر دهید؟

هر قسمت و هر اکوسیستم محیط‌زیست، یکتا و منحصربه‌فرد است و ما نمی‌توانیم برای مدیریت محیط‌زیسـت یـک نسـخۀ کـلی بدهیـم. بـراساس طبقه‌بندی و براساس قوانینی که مترتب بر مدیریت آن‌هاست، برخی اقدامات را باید مستقیم و راسا انجام داد و برخی را نه. اگر فرض کنیم در یک جایی به دلایل امنـیتی (آن هم نه سازمان محیط‌زیست راسا اقـدام کند و بگوید اینجا امنیتی است، چرا که تشخیص سایت‌های امنیتی برعهده و در تخصص دسـتگاه‌های امنیتی است) بگویید که اینجا این اقـدامات انجام نشـود به دلـیل ملاحظات ملی، این خیلی طبیعی است، ولی در همه‌جا این‌طور نخواهد بود.

 

 سؤال من معطوف به نقطۀ خاصی نبود؛ بیشتر اشاره به برخی اقدامات پژوهشی و پایش یا مشارکت عملی بود که حساسیت بسیاری روی آن‌ها وجود دارد. برای مثال فعالیت‌های پایش طبیعی مثل نصب دوربین تله‌ای و …، همیشه درگیر مسائل امنیتی بوده‌اند و ارتباطی با نقطۀ خاصی هم ندارد.

آیا وقتی جلوی این کارها گرفته شده است، سازمان توانسته بدون هیچ پژوهشی کار حفاظتش را انجام دهد و یا این‌ها رها شده است؟ 

 

 انجام‌نشدن این اقدامات به فعالیت‌های رایج مثل گشت و ساختن آبشخور و …  آسیـبی نزده. اما حداقل برای برخی گونه‌ها لازم اسـت اطلاعات دقیق‌تری وجود داشته باشد که منـجر به حـفاظت مـؤثرتر شـود. در واقـع این مـسئله باعـث شـده حفاظت‌گران ما از بسیاری از ابزارهای حفاظتی رایج محروم شوند.

شاید اگر من مسئولیت آن سازمان را داشته باشم، از قبل اطلاع‌رسانی کنـم که کجاها قرار است چه کارهایی انجام شود. اگر به هر دلیلی مسئله امنیتی تلقـی شـود و جایگـزینی هــم برای اقدامات فوق نداشته باشیم و از ابزاری نتوانیم برای حفاظت بهره ببریم، بـایـد بگـوییم که از اساس انتخاب منطقۀ حفاظت‌شده‌ای که نمی‌توانیم حفاظت کنیم اشتباه بـوده و البـته بـاید ابعـاد و جـغرافیای آن براساس ضرورت حفظ گونه‌ها و تنوع‌زیستی بازبینی شود و مناطقی اضافه شود تا هدف حفاظت تحت‌تأثیر قرار نگـیرد و یا صـرفاً ســازمان، مسئولیت حفاظت را داشته باشد که مسئلۀ امنـیت هم به چالش کشیده نشود.

 

 اما همان‌طور که گفتم، این رویه ارتباطی با منطقۀ حفاظت‌شدۀ خاص ندارد.

این مسئله باید با شفافیت حل شود  و من به‌عنوان مسئول، با شـمایی که می‌خـواهـید مشارکت کنید به‌عنوان یکـی از رئوس حـکمرانی محیـط‌زیستی یعنی مردم، باید قراردادهای کاری روشـن و شـفاف داشته باشیم. پـس اگـر مـسئولیـت با سـازمان حفاظت محیط‌زیست است، این سازمان باید بگوید در ۶۰ درصد یا ۷۰ درصد مناطق که با اشـتراک نظر کارشناسان مشخص می‌شود، من برنامۀ حفاظت مـشـارکـتی دارم و در بـقـیه بـا دلایـل گـونـاگون مسئولـیتش با خودم است و نمی‌توانم از مشارکت شما استفاده کنم.

 

  اما این مسئله در بسیاری از موارد به دستگاه‌های امنیتی مرتبط است و نه سازمان.

مـا براسـاس ظرفیـت‌های قـانونی کـار را انجـام می‌دهیم. حتی اگر دسـتگاه‌های امنیتی جایـی یا استـفاده از فـلان دسـتگاه به صـلاح امنیـت ملی نیست، باید فکری به‌عـنوان جایگزین بکنیم که از اهداف سازمان عقب نیفیتم. 

 

   اما در برخی موارد جایگزینی نیست

آیا در این موارد پاسخگوی وظایف سازمانی سازمان محیط‌زیست، دستگاه دیگری است یا خیر؟ اگر نیست، باید این مسائل را با تعامل و شفاف‌سازی حل کرد. اگر ما قانع نشدیم، دیگر مسئولیتش با کسی است که ممنوعیت ایجاد کرده است و نه ما و باید در ارائۀ راهکار با ما همکاری کنند. منظور من این اسـت کـه نمی شود بگویند نباید حفاظت کنید و می‌توانند در پیداکردن راه‌حل برای «حفاظت» که وظیفۀ سازمان است، به ما کمک کنند.

 

 در موضوع دیپلماسی آب، شما برنامۀ مشخصی دارید و از مذاکرات با وزارت خارجه و سایر نهادها برای بهبود این مسئله نام برده‌اید. اما درحال‌حاضر خود ما (یعنی ایران)، مهم‌ترین کنترل‌کنندۀ آب‌های مرزی هستیم و به استناد صحبت‌های منتشرشده در رسانه‌های رسمی، برنامه‌هایی برای کنترل کامل آب‌های مرزی وجود دارد. در این شرایط چطور می‌شود وارد تعامل دیپلماتیک در حوزۀ آب شد؟

وقتی که ما داریم از ضرورت مناسبات و تعامل بین‌المللی حرف می‌زنیم، یعنی به‌تنهایی نمی‌توانیم مشکلات را حل کنیم. یعنی مبدأ و مقصد اثر و تأثیر هر دو در کشور ما و تحت مدیریت ما نیستند. پس اگر ما در کشور نتوانستیم بخشی از مشکلات را حل کنیم، به این دلیل است که نتوانستیم برای حل مسئله، با بالادست سیستم اکولوژیک مدنظر تعامل بکنیـم. بنـابراین بـا یـک نـگاه چندرشته‌ای و بین‌رشته‌ای، باید از دوستان متخصـص حوزۀ آب کمک گرفته شود و گفت‌وگوهای بین‌المللی هم برای اقناع طرف مقابل در حوزۀ بین‌المللـی لازم است. ما باید به طرف مقابل بگوییـم کـه مـا فقط سهم آب خودمـان را مـی‌خواهـیم کـه ایـن رودخـانـه، پیوستگی‌اش، حیاتش و کارکردش حفظ شود.

 

   اما سازمان مسئولیتی در حوزۀ آب ندارد به جز نظارت. متولی کس دیگری است و صراحتاً می‌گوید من می‌خواهم همۀ آب‌های مرزی را کنترل کنم. شما چطور می‌خواهید دیدگاهی که هیچ ایده‌ای از نقش اکولوژیک آب ندارد را تغییر دهید؟ یعنی دیدگاهی که می‌گوید باید همه چیز را در داخل نگه داشت و وقتی حاضر نیستید به کسی آب بدهید، چطور می‌خواهید آب بگیرید؟

باید ابتدا داخل را قانع کنیم؛ ما راه‌های متعددی برای مدیریت آب داریم که شاید کمتر به ابعاد اجتماعی و اثر آن‌ها پرداخته شده باشد. شما در وهلۀ اول برای دیپلماسی منابع آب باید با بخش داخلی هم‌فکری کـرده و اقناع ایجاد کنید و فکر می‌کنم این امکان‌پذیر است. حداقل ما بیان مسئلۀ دقیق داشـته باشـیم تا از بخش‌های دیگر کمک بگیریم. در واقع باید پارادایم رایج مدیریت منابع آبی تغییر کنـد و این مهم‌ترین کاری است که سازمان حفاظت‌ محیط‌زیـست باید برای آن تلاش کند. در واقع ابتـدا بایـد دیـد ریشۀ مشکل کجا است و ذی‌نفعان متعـدد مـثل وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی، چه نگاهی به قضیه دارند؟ شما بفرمایید وزارت کشـاورزی چـقدر حاضـر اسـت تغییر الگوی کشت را بپذیرد؟ مـن تأکید می‌کنم که باید همه کنار هم بنشینیم و تـصمیم بگیریم. الان مـا مـسئلۀ ریزگردها را داریم و مشکلات دیگر و باید برای این‌ها راهـی پیدا کرد. باید اثرات منـفی تک‌تک کارهایی که دیـگران در بخش‌های مخـتلف و صرفاً با هدف دسـتیابی به اهـداف سازمانی بخـش تخصصی خود انجام می‌دهـند و توجهی هم به مسـائل سرزمین ندارند، مشخص شود.

 

  این‌ها که شما می‌گویید را سال‌ها است متخصصان مستقل فریاد زده‌اند. حتی در دوره‌ای آقای کلانتری که خودشان زمانی بخشی از مشکلات را ایجاد کرده‌اند، در زمان تصدی ریاست سازمان بسیار دربارۀ مدیریت آب و اهمیت آن گفتند. اما در عمل کاری از پیش نرفت. بنابراین اینکه شما می‌گویید، به‌نظر ایدۀ جدیدی نمی‌رسد. آیا راهکار جدیدی دارید برای این کار؟ در مقابل دیدگاهی مثل آقای لیلاز که می‌گویند اصلاً ما مشکلی نداریم، این‌ها اغراق است و این نگاه دست‌ بالا را دارد.

خـب ایـنکه بگوینـد مشکـلی وجود نـدارد، از نظر ما سهل‌انگاری است. اما قسمتی از مسئله این است که بخشی از دولت حریف بخش دیگر نخواهد بود. اینکه ما جا انداخته‌ایم که فقط توسعۀ اقتصادی به حل مشکل مردم کمک می‌کند، درست نیست و الان مردم از همین ریزگردها دارند نابود می‌شوند. اما تکیه به مردم و جامعۀ مدنی به‌عنوان همراهان و شرکا، می‌تواند خیلی از مشکلات را حل کند. در ضمن خیلی امیدوار به حل مسئله فقط توسط دولت نیستم. اگر توانستیم باید اقناع ایجاد کنیم و اگر قانع نشدند، به‌هیچ‌عنوان نباید در تخریب سرزمین و منابع طبیعی همراهی بکنیم، بلکه اگر جایی بحث امنیت ملی مطرح است، باید با همکاری سازمان محیط‌زیست از ابتدای فرآیند تا انتها باشد. یعنی برنامه‌های جدی کاهش اثرات منفی مورد نیاز است و باید تلاش کنیم که کم‌ترین آسیب را به سرزمین بزنیم؛ همان‌طور که عیناً در تعریف توسعۀ پایدار نیز آمده است.

 

  یک جایی در برنامه‌تان هم اشاره کردید به بند ج مادۀ سی و نه برنامۀ هفتم توسعه، دربارۀ دیپلماسی منابع آب. اما این بند دربارۀ محاسبۀ واقعی آب‌بهای مصرفی صنایع است و من متوجه ارتباط آن با دیپلماسی آب نشدم؟

اجـازه بدهـید نگـاه کـنم؛ بلـه به نظر می‌رسد اشتباه رفرنس داده شده است.

 

  در برنامۀ شما خیلی ردپای کم‌رنگی از محیط‌ طبیعی دیده می‌شود. حتی روی جلد هم اثری از محیط‌ طبیعی نیست؟

 من اصلاً برای ارائۀ برنامه‌ها جلد طراحی نکرده بودم! من طراحی را گردن نمی‌گیرم و تکذیب می‌کنم (با خنده)

 

  در بخش کلان روندهای برنامۀ شما، استفاده از الگوی حفاظت مشارکتی در زیستگاه‌ها و مناطق تحت حفاظت، با تأکید بر آستانه‌های اکولوژیک آمده، اما موضوع کاهش چشم‌گیر تنوع‌زیستی در کل پهنۀ کشور نادیده گرفته شده است. یعنی از اتفاق جاهای خارج از مناطق حفاظت‌شده که به‌شکل جدی با عوارض توسعه درگیر است و بیشترین آسیب را هم دیده است.

 اگر بخواهیم واقع‌بینانه و اجرایی بررسی کنیم، اولویت اول پرداختن به مناطق تحت مدیریت سازمان است، چون آن‌ها نمونه‌هایی برای حفظ تنوع‌زیستی جانوری و گیاهی ما هستند. اگر این‌ها را بتوانیم خوب مدیریت کنیم، بحث دربارۀ بقیه موارد، در قالب ارزیابی‌ها است. من در دورۀ کارشناسی ارشد به همین نکته پرداخـتم کـه مثلاً در مـورد جـاده، آسیـب فقط محـدود به مـسـیر عبـور نیـست و اثر مسیر علاوه‌بر بستـری کـه مـسیر به خود اختصاص داده، به محیط پیرامونی هم مربوط اسـت. مثلاً تقـسیم یـک لکۀ اکولوژیـک کـه باعـث افـزایش محـیط در مـعرض دخالت‌های بیرونی می‌شود؛ تلاش شد شاخص‌هایی استفاده شود که مکان این اثرات را نشان دهد. در واقع برای جمع‌بندی باید بگویم سازمان اول در قبال مناطق حفاظت‌شده مسـئول اسـت و بـاید در آنجا پاسخـگو باشـد. بـعد هـم در ارزیابی اثرات باید از روش‌های جدید و مؤثری استفاده کند که به‌صورت محاسباتی آسیب‌ هـمۀ بخش‌ها و بالابردن خطرات را نشان دهد. یک نکـته هم این است که ما زمانی می‌توانیم از محیط‌زیست دفاع بکنیم، که به زبان مردم و مسئولان صحبت کنیم و مسائل را با شفافیت مطرح کنیم.

 

  ما یک تعدادی گونۀ خاص و شاخص داریم که وضعیت حفاظتی مناسبی ندارند. نقش‌شان هم فراتر از حفظ خودشان است و به‌نوعی پرچم حفاظت از یک اکوسیستم به‌عنوان یک کل هستند. همین‌طور گونه‌های مهاجر که مسافت‌های طولانی را طی می‌کنند و حفاظت از آن‌ها نیازمند برنامه‌ریزی فراتر از مناطق حفاظت‌شده است. از این‌ها هم در کلان روندهای برنامۀ شما خبری نیست.

من نقد اصلی شما را قـبول دارم کـه در این برنامه‌ها شاید باید به جـزئیات بیـشتری مـی‌پرداختیم و نه صرفاً رئوس برنامه‌ای. اما به استناد تعریف توسعۀ پایدار، ما نمی‌توانیم نیازهای نسل فعلی را رها کنیم و این تفاوت رویکردی است که می‌گوید محیط‌زیست در برابـر تـوسعـه و یـا محـیط‌زیسـت و توسعه. ما می‌گوییم محیط‌زیست، زمینه و بستر توسعه است و همیشه باید بـه آن توجه کرد. بنابراین باید از نظرات تخصصی و بـه‌روز دانشگاه‌ها استفاده کنیم که بدانیم جدیدترین رویه‌هـای حـفـاظتی چیستـند و وقتی پروژه‌های توسعه‌ای در کشور مطرح می‌شود، از روز اول و هم‌زمان، موضوعات مرتبط با محیط‌زیست را هم مطرح کرد. همچنین سازمان باید پایگاه دادۀ قوی از موقعیت و توپولوژی منطقۀ مورد نظر داشته باشد تا بداند چه منطقه ای و با چه ویژگی‌هایی، تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد.

 ما براساس ظرفیت‌های قانونی کار را انجام می‌دهیم. حتی اگر دستگاه‌های امنیتی جایی یا استفاده از فلان دستگاه به صلاح امنیت ملی نیست، باید فکری به‌عنوان جایگزین بکنیم که از اهداف سازمان عقب نیفیتم

در عیـن حال، تشکل‌ها هم باید درکنار و با حمایت سازمان، مطالبه‌گری قوی داشته باشند، چون از هر تصمیم دولت، مردم اثر می‌پذیرند. بنابراین دانشگاه روش حفاظت براساس متدهای روز دنیا را خواهد داد که این نگرانی شـما یعنی پیوستگی بین‌زیستگاهی هم بایـد در آن دیـده شود و بعد از طریق سازمان با دیـده‌بانی و بهتـر اسـت بـگویم همکاری تشکل‌ها، پیگیری لازم انجام می‌شود.

 

  یک رویکرد کلی دیگر این است که به نظر می‌رسد که شما برای محیط‌ طبیعی برنامۀ بلندمدت دارید و از اقدامات اورژانسی خبری نیست. درحالی‌که در بسیاری از بخش‌ها ما با یک بیمار درحال‌مرگ روبه‌رو هستیم و توصیه به ورزش برای سلامتی حالش را خوب نمی‌کند.

یک مسـئله‌ای که از نظر مدیـریتی مهم است، این اسـت کـه با اقدامات لحظه‌ای و هیجانی، نخواهیم ذهن مردم را مشغول کنیم. باید اول گزارش وضعیت موجود را ببینیم و بفهمیم مشکل اصلی از کجا است و اینکه در واقعیت و در طول زمان بر چه اساسی عمل شـده کـه به چنیـن نتیـجه‌ای که منـاسب نـیست رسـیده‌ایم و ایـن کار با مشاوره با متخصصان انجام می‌شود. بعد هـم مسئـلۀ عدم قطعیت واقعاً مسئلۀ بسیـار مهمی اسـت و نبـاید خیلی مطمئن فکر کنیم آنچه ما انتخاب کرده‌ایم، بدون تردید درست است و عدم قطعیتی ندارد. 

در مورد پرندگان هم، قلمرو و مسیر حرکتی مشخصی که دارند و به‌طور خاص در مورد گونه‌های با مسیرهای بین‌المللی که به‌طور مثال ما تالاب‌ها را داریم و باید برای حفظ آن‌ها تلاش کنیم، نکاتی است که باید مورد توجه قرار گیرد

مثلاً در احیاء دریاچۀ ارومیه، نباید از ابتدا فقط به چشم‌انداز نهایی نگاه می‌شد و جوانب مختلف مستقیم و غیرمستقیم مورد توجه دقیق قرار نمی‌گرفت. چون مسئلۀ پیچیده به‌راحتی قابل حل نیست. اما ترس از نتوانستن هم درست نیست. مگر ما چند گونه در معرض انقراض داریم که نتوانیم برای آن‌ها برنامه‌ریزی کنیم؟ برنامه‌ها باید با تخصص و تعهد پیگیری و اجرا همراه باشد؛ هرچند عدم قطعیت همیشه هست. بنابراین اولاً باید شاخص‌هایی برای ارزیابی میـان و بلـند‌مدت داشـته باشیم و بعد هم برنامه‌هایی پیوسته که گام‌به‌گام ما را به نتیجه برساند.

 

  نظر شما دربارۀ قرق‌های اختصاصی و موضوع شکار و بهره‌برداری از حیات‌وحش چیست؟ موافق شکار و بهره‌برداری هستید و یا مخالف آن؟

بسـتگی بـه مـوقعیت دارد. یعنـی یـک موقعی متخـصصان مـی‌گویـند که منـطقه‌ای که حفـاظت کردیم، آن‌قدر تعداد حیات‌وحش اضافی دارد که به مرحـلۀ فراتر از ظرفیت رسیده و خودش دارد به خودش آسیـب می‌زنـد کـه در این صورت ما دو راه داریم؛ یکی اینکه براسـاس آنچه در قوانین گفته شده، مأمور سـازمان چند تا را می‌تواند شکار کند و با تأکید بر اینـکه من نگـاهم به موضوع حفاظت جدی است، اما معتقدم بهره‌برداری نباید صفر باشد و راه دوم اینکه اگر جایی ظـرفیت منطقه اجازه بدهد و پشتوانۀ قانونی هم وجـود داشـته بـاشد و جمعیت هم دارد از حد آستانۀ ظرفیت منطقه عبور می‌کند، می‌شود از بهره‌برداری به‌نفع منطقه استفاده کرد و برای آن برنامه‌ریزی کرد؛ حتی با ظرفیت اصلاح مقررات.

 

 البته سؤال من دربارۀ قرق‌های اختصاصی بود. یعنی جاهایی که الان حفاظت نمی‌شوند و شما با واگذاری آن به بهره‌بردار هم حفاظت می‌کنید و هم بهره‌برداری؛ البته زیر نظارت سازمان.

من روندهای قرق‌ها را شنیده‌ام و در گفت‌وگوهایم با بهره‌برداران متوجه شدم که ابتدای فرآیند و نوع نگاه خیلی خوب بوده، ولی بعد روحیۀ مشارکت مردمی کم شده و چند نفر بهره‌بردار شده‌اند که قابل ارزیابی است.

 

  البته نظرات مختلفی دربارۀ مناطق مختلف وجود دارد و یک وضعیت کلی حاکم نیست. نکتۀ دیگر اینکه مطابق قانون، چند نفر یا یک شرکت یا یک تعاونی می‌تواند بهره‌بردار باشد؛ مشکلش کجا است؟

بـله؛ امـا نگـاه ایـن فرآینـد مـی‌تواند مشارکتی‌تر و توسعه‌ای‌تر باشد.

 

  خب این وظیفۀ تنظیم‌گری و نظارتی سازمان است که از اجرای دقیق قواعد و قوانین مطمئن شود.

اگر از خط قرمز قوانین عبور نکنند، نه مخالف نیستم.

 

  در مورد تراریخته‌ها موضع شما چیست؟

سؤال‌های سخت نپرسید.

 

   به‌هرحال موضوع داغی است.

تراریخـته‌ها یعـنی دخالت در روند طبیعی و با نگاه اکولوژیک شاید درست نیست.

 

   خب مگر ما همین‌کار را از اول با روش دیگری در مورد بسیاری از محصولات کشاورزی نکرده‌ایم؟ حالا ابزارمان از نسل‌کشی انتخابی و تغییرات تدریجی، به روشی سریع‌تر و دقیق‌تر تغییر کرده است. تفاوتش چیست؟ و مگر ما بخشی از طبیعت نیستیم؟

من فکر می‌کنم ما نباید در نظام طبیعت تا جای ممکن دخالت کنیم. یعنی هرکاری که انجام آن روند طبیعی را به‌گـونه‌ای برهـم زنـد کـه مـمکن است از آستانه‌های تاب‌آوری گذر کند، درست نیست؛ اصالت طبیعت حفظ شود.

 

  در برنامۀ شما و به‌طور کلی بیشتر برنامه‌ها، چیزی در مورد پرندگان وجود ندارد. یعنی گویی ما برنامۀ خاصی برای حفاظت از پرندگان نداریم.

مـن اصـرار دارم که در فـرآیند برنـامه‌ریـزی، از نـگاه تخصصی اسـتفاده کنـم. شخـصاً هم تخصصی در حفاظت پرندگان ندارم و ضرورتاً باید از نظر متخصصان استـفاده کـنم. امـا با رویـکرد اکولوژیک و بـا نظر متخـصصان، بایـد فـرآیند حـفاظت گونه‌ها به‌عنوان شـاخص‌های تنوع‌زیستی کـشور، مـورد تـوجه جدی باشد.

 

  اجازه بدهید بدون تعارف بپرسم؛ آیا کسی که قرار است در سمت ریاست سازمان حفاظت محیط‌زیست قرار بگیرد، باید بداند دقیقاً مسئله چیست که از متخصص درست استفاده کند؟ وقتی شما یا هرکس دیگری نداند مشکل اصلاً چیست، ممکن است در معرض مشاورۀ اشتباه هم قرار بگیرد. الان سازمان می‌گوید من منطقه انتخاب کردم و محیط‌بان دارم و …، ولی این‌ها کارآمد نبوده در حفاظت برخی گونه‌ها و مخصوصاً پرندگان.

بله؛ کاملاً درست می‌فرمایید. روندهای انتخابی باید مورد ارزیابی قرار گیرد. در مورد پرندگان هم، قلمرو و مسیر حرکتی مشخصی که دارند و به‌طور خاص در مورد گونه‌های با مسیرهای بین‌المللی که به‌طور مثال ما تالاب‌ها را داریم و باید برای حفظ آن‌ها تلاش کنیم، نکاتی است که باید مورد توجه قرار گیرد. اما مسئله چیست و چگونه باید حل شود، نظر تخصصی می‌طلبد و اعتقاد به استفاده از نظر تخصصی.

مگر ما چند گونۀ در معرض انقراض داریم که نتوانیم برای آن‌ها برنامه ریزی کنیم؟ برنامه‌ها باید با تخصص و تعهد پیگیری و اجرا همراه باشد؛ هرچند عدم قطعیت همیشه هست

 اما به استناد آمارهای خود سازمان، جمعیت پرندگان در ۱۰ سال گذشته کاهش چشمگیری داشته است. خـب یک علتش می‌تواند این باشد که ظرفیت آن تالابی که این‌ها می‌خواهند استفاده بکنند، مناسب با تعداد این‌ها نیست و مسائل دیگر.

 

 فراتر از طرفیت تالاب و این مثال خاص و البته بسیاری از موارد دیگر، نیازمند همکاری‌های بین‌المللی است؛ چون ۷۰ درصد جمعیت پرندگان ما مهاجر هستند.

 ظرفیت کنوانسیون‌ها را چقدر رصد کرده‌ایم؟

 

  شما باید بگویید.

عـلاوه ‌برکـنوانسیـون‌هـا و استـفاده از ظـرفیت‌های بین‌المللی، من بحث داشبورد مدیریتی را هم مطرح کردم. موضوعی کـه بـسیار مهـم است، ارتباط برخط مرکز و استان‌ها است؛ یعنی اگـر ما با تخریب جدی در یـک اسـتـان و برای یک پهنۀ اکولوژیک روبه‌رو هستـیم، بتوانیم با ارتباطات برنامه‌ریزی‌شده، زود متوجه شــویم. از طرفی مطابق قواعد و ضوابط، شما بایـد بـا وزارت خـارجه برای ارتبـاط‌هـای بیـن‌المللی هماهنگ باشید. بنابراین باید به‌سرعت از موضوعات داخلی با خبر باشیم که بتوانیم در ارتباط بین‌المللی هم از آن‌ها استفاده کنیم. بنابراین، استفاده از ظرفیت کنوانسیون‌ها، ارتباط داخلی مؤثر در داخل کـشور و استفاده از ظرفیت‌ها برای ارتباط بین‌المللی، مـی تواند کمک‌کننده باشد.

 

  شما در برنامۀ خود به موضوع آموزش محیط‌بان‌ها اشاره کرده‌اید. اما موضوع تجهیزات و مشکلات معیشتی آن‌ها مغفول مانده است، درحالی‌که مثلاً در جیرۀ غذایی بسیاری از محیط‌بان‌های ما گوشت قرمز وجود ندارد و این یک بخش کوچکی از مشکلات است.

من در کل بحث اقتصاد را اشاره کردم و در کمیته هم از من پرسیدند که یعنی اجازه می‌دهید معدن بیاید و جاده کشیده شود؟ نه؛ ما باید اولویت‌بندی کنیم در بحث بودجه و مهـم‌ترین اولـویتی کـه ممـکن است وجود داشته باشد، بحث معیشت اسـت. محیط‌بان و جامعۀ اطراف منطقۀ حفاظت‌شده هم باید مورد توجه باشد. از من پرسیدند می‌خواهی چه کار کنی؟ من گفتم بحث این است که من می‌خواهم چه کار کنم یا چه کار می‌توانم بکنم؟ هنر رئیس سازمان این است که با سازمان برنامه تعامل بکند برای گرفتن بودجه و هدفمندکردن برنامه‌ریزی با اولویت‌ها. امیدوارم بتوانیم اقدام مؤثری داشته باشیم.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر