پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | مخالفان «خشکاله‌سازی» چه کسانی هستند؟

نقدی بر گفته‌های مخالفان خشکاله‌سازی به‌عنوان روشی برای مدیریت پسماند تَر

مخالفان «خشکاله‌سازی» چه کسانی هستند؟





مخالفان «خشکاله‌سازی» چه کسانی هستند؟

۱۹ فروردین ۱۴۰۳، ۲۲:۲۲

احساس خطر برای مسئلهٔ پسماند کشور چه معنایی دارد؟ به یک تعبیر ما هم «خطر پسماند» را داریم و هم با «خطر مدیریتِ پسماند» مواجه هستیم. خطر پسماند را بیشتر می‌شناسیم، هرکجا پسماندهای عادی تا خطرناک رها شده است، خطر در جلوی چشم ما قرار دارد، آلودگی آب و خاک و هوا قطعاً با تولید هر پسماندی انتظار می‌رود مگر آنکه تدبیری در پیشِ رو باشد. اما خطر مدیریت پسماند چیست؟ به تناظرِ چرخه‌ٔ تولید و دفع پسماند، چرخهٔ دیگری نیز شکل گرفته است. این چرخهٔ فرصت‌طلبانه از تعریف پروژه‌های عمرانی و فنی به امید تخصیص بودجه آغاز می‌شود. در این مرحله، پروژه‌ها منجیان تخیلی مسئله هستند و پیشرفت پروژه‌ها به نسبت تخصیص بودجه‌ها پیش می‌رود، اما پس از راه‌اندازی پروژه به‌سرعت لخت بودن پادشاه معلوم می‌شود و مرحلهٔ بعدی انکار مسئولیت شکست‌هاست که اگر بودجه‌ها زودتر می‌رسید و اگر دولت قبل کارشکنی نمی‌کرد، منجی کار خودش را می‌کرد. بعد از مدتی پروژه‌سازان به‌سرعت تغییر شکل می‌دهند و چه‌بسا با نقد همان پروژه‌های شکست‌خورده و تبدیل شدن به منتقدِ کارشناس و خبره و متخصص به‌دنبال تعریف پژوه‌های جدید هستند و اینچنین، چرخه دوباره به اولین مرحلهٔ خود بازمی‌گردد. در این میان بودجه‌های کشور هدر می‌رود، زمان‌های طلایی کشته می‌شوند و اعتماد عمومی از دست می‌رود.

اگر وضعیت سایت مدیریت پسماند آرادکوه تهران را می‌شناسید، نقش آن در آلودگی هوا را می‌دانید و خبر دارید که در مازندران، زباله‌سوز نوشهر به‌جای راهکار بودن، خود به بخشی از مسئله تبدیل شده است و زباله‌سوز رشت از هم‌اکنون مسئله‌ای است که باید برای آن چاره‌اندیشی شود؛ یعنی بخشِ شناخته‌شده‌تر خطر مدیریت پسماند را می‌شناسید، هرچند آن چرخهٔ موجد این خطرات را نمی‌توانید با چشم غیرمسلح ببینید. 

 

حال در چنین شرایطی، گروهی دیگر در جامعه‌ای آگاه و حاضر بر ضرورت دگرگون کردن این چرخه با ایجاد چرخه‌ای دیگر پای می‌فشارند. چرخه‌ای از مدیریت پسماند از مبدأ آغاز می‌شود. اگر حجم و نوع پسماندهایی که به مقصد می‌رسد را تغییر دهیم، دیگر مدیریت آن غیرممکن نخواهد بود. این چرخه ازآنجاکه از خانه‌های شهری و روستایی آغاز می‌شود، امری اجتماعی است و به همین دلیل هر کشوری سبک خود را در این زمینه دارد، مدیریت پسماند از مبدأ در کشور ژاپن، آلمان، هلند، استرالیا به شیوه‌ای کاملاً متمایز صورت می‌گیرد، زیرا هریک جامعه‌ای متفاوتی دارد. در ایران اما این مدیریت اجتماعی تاکنون قربانی پروژه‌سازها بوده و نتوانسته شکل خودش را پیدا کند. حالا در ابتدای این مسیر، حرکت‌های امیدبخشی آغاز شده است که اینجا موضوع ما خشکاله‌سازی برای حذف پسماند تر است. 

 

چیزی شبیه به یک جنبش اجتماعی و کنشگری فعال و آگاهانه که تلاش اصلی‌اش برای شکستن چرخه فرصت‌طلبانه و سودجویان پسماند است. به عنوان یک جامعه‌شناس سیاسی که سال‌ها از درون عالی‌ترین بخش دولت، رخنهٔ چرخه‌ٔ سودجویی و شکست سیاست‌های مدیریت پسماند را شاهد بوده‌ام، بی آنکه نقشی در شکل‌گیری این حرکت جدید داشته باشم، مسحور موفقیت‌های آن بوده‌ام. این حرکت اجتماعی به‌صورت هوشمندانه‌ای با خلق ِروش و فرهنگ تولید خشکاله که نوعی مدیریت زیست‌بوم‌محور است، راهکاری برای مدیریت پسماند تر خلق کرده است. در این روش، با خشک کردن زباله‌های تر خانگی توسط آفتاب یا وسایل گرمایشی خانگی و تبدیل آنها به خشکاله، بخش مهمی از زبالهٔ خانگی که هم به‌لحاظ وزنی، حدود هفتاد درصد پسماند را شامل می‌شود و هم به‌لحاظ تولید شیرابه، بخش دردسرساز مرحلهٔ حمل پسماند و نگهداری آن تا رسیدن به مراکز مدیریت پسماند آلی (با فرض وجود چنین مرکزی) را حذف می‌کند. جالب آنکه این سازوکار کاملاً اجتماعی است و بدون دریافت هزینه یا نیاز به نهادهای گسترده با ایجاد شبکه‌های کنشگری به‌مثابه یک جنبشِ از قضا تا حد زیادی زنانه، روشی موفق را ابداع کرده است. حال آنکه تولید خشکاله توانسته با مسئلهٔ مهم تأمین خوراک دام نیز پیوند خورده است و زنجیرهٔ تکامل نهادین خود را نیز طی کند. بدین‌ترتیب، آنچه در خانه‌های ما روی شوفاژ یا پشتبام خشک می‌شود، توسط شهرداری‌ها به دامداری‌ها تحویل داده می‌شود تا بخشی از خوراک دام را تأمین کند. 

 

اینجا اما از سمت‌و‌سوی مقابل احساس خطر می‌شود و بلندگوها روشن می‌شود تا علیه این حرکت اعلام جنگ کند. ازآنجاکه در این حرکت اجتماعی هیچ بودجهٔ کلان و پروژهٔ ناموفقی وجود ندارد و زنجیرهٔ تولید و مصرف خشکاله به‌سرعت رشد و تکامل پیدا کرده است، داعیهٔ تخصص به میان می‌آید تا از منظر ِدفاع از سلامت عمومی به این حرکت نقد شود. ادعا می‌شود این روش‌ها از سوی اینفلوئنسرها ترویج می‌شود، عواقب دقیق بهداشتی و محیط‌زیستی آن در نظر گرفته نمی‌شود و بنابراین «علمی» نیست. صدای احساس خطر از جایی بلند می‌شود که جایگاه بازیگران سابق به رسمیت شناخته نمی‌شود، این گزاره که «باید پیش از پیشبرد چنین طرح‌هایی، مورد بررسی کارشناسانه قرار گیرند» گویای چنین وضعیتی است. میشل فوکو با این ایده که «دانش، قدرت است» انقلابی معرفت‌شناختی ایجاد کرد و نشان داد چگونه متخصصان و کارشناسان همهٔ تلاش خود را می‌کنند تا این جایگاه ِقدرت را در انحصار خود نگه‌دارند و چگونه چنین قدرت انحصاری نابه‌جایی فجایعی عظیم در تاریخ مدرن آفریده و همچنان در حال دفاع از منافع خویش است. نقد گزارش روزنامهٔ «پیام ما» با عنوان «خطرات پنهان خشکالهٔ غیراستاندارد» از این نظر دارای اهمیت است.

 

 این گزارش را می‌توان به‌عنوان یک نمونهٔ موردی در نقدِ تفکر سراسر ایدئولوژیک علمی مورد بررسی قرار دارد، لحن گزاره‌های آن چنان صریح و بی‌پرده و ساده از موضع ِقدرت خود دفاع می‌کند که به مثالِ خوبی از فریبکارانه بودنش اعتبار می‌بخشد، آنجا که می‌گوید: «پیش از هر تصمیم‌گیری، باید زیرساخت‌های لازم و مطالعات کارشناسی صورت گیرد و مخاطرات بالقوه توسط کارشناسان محیط‌زیستی و بهداشت مواد غذایی بررسی شود. تدوین قوانین و مقررات دقیق و ایجاد سیستم نظارت مناسب از پیش‌نیازهای اساسی موفقیت این روش است» گویی این عبارات را برای شناخت شیوهٔ استدلال عام و ایدئولوژیک دانش‌محور بر علیه امر اجتماعی ساخته‌اند. ساختاری که برای هر دانشجوی تازه‌وارد علوم اجتماعی قابل رمزگشایی و تحلیل آسان است. 

 

اما بگذارید برای مخاطب عام که به مباحث معرفت‌شناختی علاقه‌ای ندارد و ممکن است با خواندن این متن به‌شدت علمی و بهداشتی نگران شود هم موضوع را روشن کنیم. دو کارشناسی که این گزارش را نوشته‌اند نه علوم دامی و بهداشتی خوانده‌اند و نه متخصص بهداشت و درمان هستند، بلکه کارشناس پسماند و محیط‌زیست معرفی شده‌اند. حال بگذارید از زبان علم اینجا سخن بگوییم. مطالعات بسیاری از سوی متخصصان علوم دامی در دانشگاه‌های کشور تاکنون صورت گرفته است که موجب تأیید خشکاله به‌عنوان خوراک دام شده است. این مطالعات نه توسط سازمان‌های مربوط به مدیریت پسماند و محیط‌زیست که توسط وزارت جهادکشاورزی انجام شده است. تنها یکی از این نمونه‌ها در شیراز منجر به اجرای طرحی در معاونت امور دام جهادکشاورزی و اعطای مجوز برای استفادهٔ خشکاله به‌عنوان خوراک دام و معرفی آن به دامداران را صادر کرده است. در این پژوهش که توسط «لیلا هوشیاری» و زیر نظارت شبکهٔ دامپزشکی کشور انجام شد، ۴۵ روز پژوهشی بالینی روی چهار گروه دام با شش تکرار انجام شد. در این پژوهش شاخص‌های بیولوژیکی دام و میزان فلزات سنگین مورد آنالیز قرار گرفت و یافته‌ها نشان داد افزودن خشکاله بدون اینکه اثر منفی بر هماتولوژی، فاکتورهای بیوشیمیایی سرم، بافت روده و کیفیت گوشت داشته باشد، می‌تواند به‌عنوان جایگزین کنسانتره و علوفهٔ دام استفاده شود. براساس چنین تحقیقاتی در شهرهای تهران، یزد، اصفهان، نجف‌آباد و بسیاری از شهرها و روستاهای فلات مرکزی کشور، خشکاله با تأیید و نظارت سازمان‌های مربوطه به‌عنوان غذای دام مورد استفاده قرار می‌گیرد. 

 

حال آنکه نویسندهٔ اصلی این گزارش با استناد به تجربهٔ کشورهای ژاپن و کره جنوبی و بدون ذکر منابع، استفاده از خشکاله را «خطرناک» ارزیابی کرده است؛ آیا در این کشورها اگر لواشک یا پر زردآلو یا هلوی خشک تولید شود هم مجوز خواهد گرفت یا به‌دلیل عدم وجود آفتاب کافی و امکان کپک‌زدگی به شیوه‌های دیگری میوه‌هایشان را فراوری می‌کنند؟ ایشان در مدت کوتاهی، پروژهٔ تخریب این راهکار اجتماعی ملی را در برنامه‌رسان‌های خود قرار داده است. پرسش اینجاست که چرا تغذیهٔ دام توسط انبوهی از زباله‌های رهاشده در جاده‌های گیلان و مازندران یا تغذیهٔ دام‌ها در محل‌های دپوی پسماند موجب نگرانی ایشان نشده است؟ در جواب لابد خواهند گفت چون ما متخصص امور دام نیستیم. به باور من ریشهٔ چنین احساس نگرانی نمی‌تواند در تغذیهٔ دام باشد بلکه در حوزهٔ فعالیت اینان یعنی مدیریت پسماند است. همزمان با برگزاری اولین نشست ملی خشکاله در سازمان حفاظت محیط‌زیست و تأیید و تحسین این ابتکار توسط معاونان این سازمان که قطعاً بدون استعلام از معاونت امور دام وزارت جهادکشاورزی نبوده است، برخی متخصصان احساس خطر کرده‌اند؛ خطری که نه متوجه سلامت عمومی که مربوط به تغییر مسیری است که جامعهٔ کنشگر را جایگزین پروژه‌های ساخته‌شده توسط تکنوکرات‌های پیشین می‌کند.

تحقیقات وزارت جهادکشاورزی و وزارت بهداشت و درمان چنان محکم است که خللی در این عزم ملی برای ایجاد یک شیوهٔ مدیریت پسماند بومی ایجاد نمی‌کند، اما ای کاش این مدعیان به‌زودی روسیاه شوند و توبه‌کار. 

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *