پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | آزمون حفاظت مشارکتی

آزمون حفاظت مشارکتی





آزمون حفاظت مشارکتی

۲۷ اسفند ۱۴۰۲، ۱۲:۱۳

سال ۱۴۰۲ اتفاقات زیادی در حوزۀ محیط زیست افتاد؛‌ از انواع و اقسام پروژه‌های آبی گرفته تا آلودگی هوا، میدان‌های نفتی جدید‌، خشک‌ شدن تالاب‌ها، مرگ لااقل سه کودک به‌واسطهٔ گزش سیاه مار و… بااین‌حال، در یادداشت آخر سال تصمیم گرفتم باوجود اهمیت همهٔ این موضوعات سراغ یک گزینهٔ دیگر بروم؛ پارک ملی گلستان!

اینکه چرا بین همۀ این موضوعات سراغ گلستان می‌روم به واسطۀ داعیه‌ای است که سازمان حفاظت محیط زیست دارد؛ حفاظت مشارکتی! البته این سازمان در این مقوله تنها نیست‌؛ وزارت نیرو، منابع طبیعی و باقی ارگان‌ها و نهادها هم بارها و بارها تأکید کرده‌اند که می‌خواهند با مشارکت مردم کارشان را انجام دهند، شاید از این زاویه آنچه در پارک ملی گلستان در این چندماهه گذشت نمونۀ خوبی از راستی‌آزمایی این مدعا باشد.

سال ۱۳۹۶ که «مهدی تیموری» مدیریت پارک را به‌عهده گرفت‌، گفته شد که قرار است در این پارک، حفاظت مشارکتی در دستورکار قرار گیرد. آن زمان شورایی هم با حضور جامعهٔ محلی حاشیهٔ پارک در کنار مسئولان دولتی و محیط زیست و … شکل گرفت تا نظرات همه برای انجام هر اقدامی در پارک گرفته شود. به‌مرور بخشی از اعضای روستاهای حاشیه جذب همیاران پارک شدند‌، به‌طوری‌که تعدادشان از محیطبانان پیشی گرفت و گوشه‌ای از کار حفاظت هم به آنها سپرده شد.

از سال ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۲ آرام‌آرام و پله‌به‌پله آجرهای بی‌اعتمادی میان مردم و دولت به‌واسطهٔ عملکرد مدیر پارک و همکارانش در کنار مدیران پردیسان برداشته شد. به‌علاوه در این بازۀ زمانی بخش دیگری از جامعه یعنی دانشگاهیان‌، مستندسازان،‌ کارشناسان حیات‌وحش، داوطلبان و دوستداران محیط زیست نظرشان به گلستان جمع شد و همه آن را خانهٔ دوم خود دیدند، منافع چنین تعاملی هم درنهایت به پارک می‌رسید و جامعهٔ محلی! به‌این‌ترتیب که فارغ از افزایش علاقه‌مندان به گردشگری،‌ افراد و گروه‌هایی هم که قصد کمک به محیط زیست را داشتند، اولویتشان را گلستان گذاشتند.

آنچه در روزهای پایانی سال ۱۴۰۲ اتفاق افتاد‌، انگار تمام آن آجرهای ریخته‌شده را به یکباره با ملاتی محکم‌تر روی هم چید،‌ سازمان حفاظت محیط زیست با عملکرد خود در این انتقال مدیریت نشان داد حفاظت مشارکتی که تعریف می‌کند درواقع به‌معنای فرمانبرداری در اوامر و دستورات بدون چون‌وچرا است‌، که اگر به مشارکت اعتقاد داشت حتی اگر احترامی برای مدیر خود قائل نبود‌، برای جمع بزرگی از جامعۀ محلی،‌ دانشگاهیان، کارشناسان و دوستداران محیط زیست قائل می‌شد، دلایل این انتقال را توضیح می‌داد‌، از برنامه‌های جدید می‌گفت، اطمینان خاطر می‌داد که شرایط با تغییر چطور خواهد بود و … اما پردیسان‌نشینان ترجیح دادند، روال را به‌شکل دیگری پیش ببرند و شد آنچه نباید می‌شد.

این روزها که اهالی ساکن در روستاهای حاشیۀ پارک فیلم‌هایی از نگرانی‌هایشان برایم می‌فرستند و از من می‌خواهند پیگیر باشم، سکوت می‌کنم! نمی‌دانم از چه کسی باید بپرسم و چه بنویسم که نگویند چرا همه‌اش گلستان! با این‌همه گفتم برای آخرین‌بار در سال ۱۴۰۲ بنویسم که حفاظت مشارکتی ساده نیست،‌ مشارکت دو طرف دارد،‌ وقتی یک طرف به مبانی آن وفادار نباشد، طرف مقابل اعتمادش را از دست می‌دهد و گاه خود را مجاز می‌داند رفتاری داشته باشد که سزاوار دیگری است.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *