پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | بازگشت از لبهٔ انقراض

«فرشاد اسکندری»، کارشناس حیات‌وحشاز روند احیای گوزن زرد ایرانی می‌گوید

بازگشت از لبهٔ انقراض

حتی اگر دو هزار فرد در اسارت داشته باشیم، باز به‌اندازهٔ یک فرد در طبیعت نیست





بازگشت از لبهٔ انقراض

۲۳ اسفند ۱۴۰۲، ۲۱:۲۶

|پیام ما| «ترس برادر مرگ است. اگر می‌ترسیم و نمی‌توانیم ریسک کنیم، بهتر است در خانه بمانیم و وارد کار حفاظت نشویم. اگر پروژهٔ گوزن زرد شکست می‌‌خورد، ممکن بود نه‌تنها آبروی سال‌ها کارم در حوزهٔ حفاظت، بلکه آبروی اداره‌کل حفاظت محیط زیست خوزستان یا آبروی مهندس هوشنگ ضیایی به‌عنوان حامیان پروژه از دست می‌رفت. هیچ‌کدام ما نترسیدیم؛ هرچند هنوز هم تا موفقیت کامل پروژه نیاز به زمان زیادی داریم. متأسفانه روندی که ما در ایران داریم، مشابه سایر کشورها نیست. در تاریخ حفاظت پروژه‌های بزرگی را در سطح جهان شاهدیم که شکست خوردند، اما کارشناسان برای پروژه‌های بعدی از آنها درس گرفتند. در ایران شکست پلی برای پیروزی نیست، با شکست شما چندین مرحله عقب می‌روید و مدیران بعدی به‌سختی ممکن است با شما همراه شوند. با همهٔ اینها دلیلی نیست که ریسک نکنیم، آن‌هم برای گونه‌ای مانند گوزن زرد ایرانی که سرمایهٔ ماست و کلمهٔ ایرانی کنار آن به ما انگیزه برای کار می‌دهد.» اینها گفته‌های «فرشاد اسکندری»، کارشناس حیات‌وحش است که نزدیک به ۱۶ سال روی این گونه کار کرده و سه پروژهٔ رهاسازی هم جزو مدیران پروژه بوده است. از او دربارهٔ وضعیت گوزن زرد پرسیدیم و راهکارهایی که برای حفاظت از آن باید در دستورکار قرار گیرد.

چه زمانی گوزن زرد از طبیعت ایران حذف شد؟

سرگذشت گوزن زرد مشابه یک فیلم درام است. در دههٔ ۳۰ تصور عمومی این بود که این گونه منقرض شده است. بااین‌حال، یک زیست‌شناس آلمانی در گفت‌وگو با محلی‌ها اطلاعاتی دربارهٔ مشاهدهٔ گوزن زرد در بیشه‌های دز و کرخه دریافت کرد.

 

 پس چرا تصور عمومی این بود که منقرض شده است؟

زیستگاه این گونه به‌ویژه در آن دهه که شرایط طبیعی بهتر بود‌، ورود به بخش‌هایی از آن را به‌واسطهٔ پوشش انبوه و متراکم محدود می‌کرد. به‌علاوه مشاهدهٔ گوزن زرد به‌دلیل مخفی‌کاری گونه به‌سادگی امکانپذیر نیست. مجموع این عوامل باعث تصور انقراض شده بود.

 

 آیا پراکنش این گونه همیشه به دز و کرخه محدود بوده یا اینکه شاهد انقراض در سایر زیستگاه‌ها بوده‌ایم؟

محدودهٔ تراکنش بزرگتر بوده‌، یعنی در کوهپایه‌های زاگرس در استان‌های اطراف خوزستان تا مناطقی مانند دشت ارژن در استان فارس گوزن زرد حضور داشته، اما در تمام این زیستگاه‌ها منقرض شده است.

 

 دلیل این انقراض چه بود؟

به‌شکل دقیق نمی‌توان در این زمینه اظهارنظر کرد. راجع‌به دز و کرخه در این سال‌ها کارهایی صورت گرفته که بر اساس آنها می‌توان به چند عامل اشاره کرد؛ گروهی از کارشناسان از  وقوع سیلاب‌های قدرتمند در منطقه به‌عنوان یکی از این دلایل نام می‌برند. با‌این‌حال، گوزن‌های زرد شناگران ماهری هستند و صرف سیلاب نمی‌تواند باعث انقراض محلی شود. در کنار آن ما شکار را در دز و کرخه به‌شکل محدود داشتیم. به این دو عامل بایستی تغییراقلیم، مگس میاز و جنگ را هم اضافه کرد. اما اینکه سهم هرکدام از این عوامل چقدر است، همچنان مبهم است؛ ضمن اینکه ممکن است دلایل دیگری هم باشد که به آنها اشاره نکرده‌ام.

 

 پیش از حذف و انقراض در طبیعت، مجموعه‌ای از زنده‌گیری‌ها دربارهٔ گوزن زرد انجام شد. نخستین مورد چه زمانی بود و چند مرحله شاهد این کار بودیم؟

اولین زنده‌گیری توسط باغ‌وحش اپل آلمان انجام شد. به‌واسطهٔ محدود بودن عرض بیشه در این زنده‌گیری تورهای بزرگی در عرض نصب و شروع به انجام جرگه ‌کردند. قدیمی‌ها می‌گویند به ما نفری دو زار می‌‌دادند تا جرگه کنیم تا گوزن‌ها به‌سمت تورها بروند. برخی از همین ریش‌سفیدان معتقدند یکی از دلایل کاهش جمعیت شاید همین جرگه‌ها و زنده‌گیری‌ها در اواخر دههٔ ۳۰ و اوایل دههٔ ۴۰ باشد.

 

 چه تعدادی به‌شکل جرگه زنده‌گیری شدند؟

تعداد مشخص نیست، اما می‌توان گفت که تلفات زیادی داشتند. درنهایت دو گوزن (یک ماده و یک نر) به آلمان فرستاده شدند. کمی‌ بعد نر تلف شد و گوزن زرد اروپایی جایگزین کردند. برای همین، آن زمان گروهی معتقد بودند که گوزن‌های زرد ایرانی در آلمان هیبرید هستند. آن زمان کارشناسان حیات‌وحش گوزن‌های زرد اروپایی و ایرانی را دو زیرگونه می‌دانستند، اما بعدتر با کارهای ژنتیکی مشخص شد که آنها دو گونهٔ مجزا هستند.

 

 ایران برنامه‌ای برای بازگشت این گوزن‌ها به ایران داشت؟

بله. زمانی که این گوزن‌ها به آلمان فرستاده شدند، بنا بود نیمی‌ از موالید به ایران برگردانده شود.

 

 گوزن‌های زردی که آلمانی‌ها قولش را به ایران داده بودند‌، به کشورمان منتقل شد؟

بله. آنها را به دشت ناز بردند، ولی به‌واسطهٔ اینکه مدیران محیط زیست شک داشتند گوزن‌ها خلوص نژادی دارند یا خیر!‌ آنها را در قسمتی جداگانه در سایت دشت ناز نگهداری کردند.

 

 سازمان شکاربانی آیا همزمان با آلمان‌ها کار زنده‌گیری را انجام داد؟

چندسال بعد از آلمان‌ها، سازمان شکاربانی وقت هم شش فرد گوزن زرد را زنده‌گیری کرد که آنها را مستقیم به دشت ناز منتقل کردند. بنابراین، اولین سایت تکثیر در اسارت در ساری شکل گرفت. بعد از انقلاب با افزایش جمعیت گوزن‌ها در دشت ناز و تلفات گسترده، مهندس هوشنگ ضیایی کار انتقال بخشی از جمعیت به ارومیه و جزیرهٔ اشک را آغاز کرد. به‌این‌ترتیب، دومین زیستگاه گوزن زرد در جزیرهٔ اشک به‌عنوان یک زیستگاه نیمه‌طبیعی شکل گرفت. این زیستگاه دو هزار هکتار و نسبت به سایت دشت ناز بسیار بزرگتر بود.

 

 همزمان که کار تکثیر دنبال می‌شد، گزارشی از حضور این گونه در طبیعت هم وجود داشت؟

بله. حتی تا دههٔ ۷۰ مشاهداتی از این گونه وجود داشت. یک نمونه تصادف جاده‌ای در دههٔ ۷۰ داشتیم،‌ ضمن آنکه محلی‌ها هم شاخ‌هایی را پیدا کرده بودند، البته کمی بعد روند مشاهدات متوقف شد.

 

 در جزیرهٔ اشک و در شرایط نیمه‌طبیعی،‌ وضعیت گوزن زرد چطور بود؟

ما در این منطقه شاهد افزایش خوب جمعیت گونه به‌واسطهٔ عدم حضور گوشتخوار،‌ شکارچی غیرمجاز و … بودیم. در ابتدای دههٔ ۶۰ تا انتهای آن مجموعه‌ای از انتقال‌ها انجام شدند و در همین زمان هم رهاسازی‌هایی در کرمانشاه، کرخه، کیش و لاوان را داشتیم که تقریباً همه ناموفق بودند. در کرخه سیل گوزن‌ها را تلف کرد و لاشه‌ها پیدا شدند، در کرمانشاه و لاوان هم پس از رهاسازی گوزن‌ها بار دیگر مشاهده‌ای نداشتیم. در جزیرهٔ کیش تا مدتی بعد مشاهدات گوزن را داشتیم، ولی پس از مدتی احتمالاً به‌خاطر فقدان منابع آبی از بین رفتند.

 

 سایت‌هایی جدا از دشت ناز و جزیره اشک چه زمانی تاسیس شدند؟

سال ۱۳۸۶ سازمان برای انتقال گوزن مجموعه‌ای از پروژه‌ها را تعریف کرد که بازهم مهمترین آنها دز و کرخه بود. در این سال انتقال از سایت به سایت را داشتیم، یعنی گوزن‌های زرد از جزیرهٔ اشک و دشت ناز به سایت‌های دیگر در دز،  بیجار، ایلام،‌ دنا و احتمالاً گیلان منتقل شدند. در همین سال بود که وارد حفاظت از این گونه شدم و تعدادی از این انتقال‌ها را در کنار زنده‌یاد هادی فهیمی انجام دادیم. انتقال گوزن‌ها به دنا را آقای دکتر هرمز اسدی انجام داد که در مسیر برگشت تصادف کرد و متأسفانه فوت شد.

 

 رشد جمعیت گوزن زرد در این سایت‌ها چطور بود؟

دز و کرخه و ایلام رشدهای خوبی تا سال ۱۳۹۰ داشتند. دههٔ ۹۰ دهه‌ای با اتفاقات ناگوار برای گوزن بود. در این دهه ارومیه شروع به خشک شدن کرد و فاجعه‌ای را آنجا شاهد بودیم. سال ۱۳۸۶ در جزیرهٔ اشک‌ حدود ۳۶۰ فرد گوزن شمارش شده بود، اما از اواخر دههٔ ۸۰ روند کاهشی آغاز شد و در سال‌های ۱۳۹۵ و ۹۶ به اوج رسید. با خشک شدن دریاچه‌، تعدادی از گوزن‌ها داخل باتلاق گیر افتادند، تعدادی از جزیره خارج شدند که اطلاعاتی از آنها در دسترس نیست. به‌علاوه با خشک شدن دریاچه شاهد ورود پلنگ، شغال و روباه بودیم که بخشی از جمعیت را از پا درآوردند. امروز شاید تنها ۳۰ فرد در جزیرهٔ اشک باقی مانده باشد.

 

 در بقیهٔ مناطق وضعیت چطور بود؟

سال ۹۲ گوزن‌های کرخه که به صد فرد رسیده بودند، به‌واسطهٔ مگس میاز از دست رفتند. لارو این مگس از بافت زنده تغذیه می‌کند و پارازیت اجباری است. مگس روی زخم تخم می‌گذارد و لارو آنها شروع به تغذیه از گوزن می‌کند. فصل تابستان و پوشش بالای منطقه در کنار سرعت بالای کار مگس میاز کار کنترل بیماری را برای ما سخت کرد و باعث شد حتی با وجود تیمار تعدادی از افراد‌، کل جمعیت گوزن زرد را در کرخه از دست بدهیم. سیل سال‌های ۹۵ و ۹۸ باعث از بین رفتن گوزن‌های دز شد. در بیجار،‌ باغ شادی یزد و کرمانشاه رشد جمعیت را نداشتیم و در دنا هم شرایط آب‌وهوایی مساعد رشد وجود نداشت. در میان‌کتل پلنگ وارد می‌شد و بخشی از جمعیت را از بین می‌برد. درواقع، تنها در ایلام رشد جمعیت را شاهد بودیم.

 

چرا این مناطق رشد نداشتند؟

وقتی گونه‌ای را وارد اسارت می‌کنیم، باید تمام نیازهایش را برآورده کنیم. در دنا سایت کوهستانی با شیب زیاد بود که زمستان‌ها بسیار سردی داشت. به‌این‌ترتیب، شرایط زیستگاهی برای این گونه مساعد نبود. البته آنچه دربارهٔ این سایت می‌گویم تنها براساس تجربیات است و مطالعه‌ای در این باره انجام نشده است؛ یا من ندیده‌ام. البته در سال ۱۳۹۶ تعدادی از گوزن‌ها را از میان‌کتل به ارسنجان بردند که الان موفق‌ترین سایت است و جمعیتشان به ۹۵ فرد می‌رسد.

 

 جرقهٔ رهاسازی گوزن زرد چه زمانی زده شد؟

سال ۱۳۹۲ با افزایش جمعیت کرخه به فکر رهاسازی بودیم. تنها زیستگاه‌هایی که می‌توانند گوزن زرد را داشته باشد دز و کرخه است. مناطق زاگرسی پتانسیل زندگی این گونه را به‌واسطهٔ تخریب زیستگاه، حضور دام،‌ خشکسالی و تردد زیاد ندارد. سال ۱۳۹۸ با کمک اداره‌کل حفاظت محیط زیست خوزستان اولین گام‌ها برای معرفی مجدد گوزن زرد به دز را برداشتیم. سال ۹۸ مجوزی در این زمینه به ما داده شد، هرچند که همچنان نگرانی دربارهٔ مگس میاز از سوی برخی مدیران و کارشناسان وجود داشت. در مقابل افرادی از جمله خودم اعتقاد داشتیم میاز در فنس صدمه‌زننده است و گوزن در وضعیت آزاد راهکارهایی مانند شنا کردن در رودخانه،‌ خوابیدن در گل یا مهاجرت را انتخاب می‌کند. بهمن ۹۸ اولین رهاسازی انجام شد که  اکثر آنها نر بودند. 

جنگل‌های دز و کرخه باقیماندهٔ جنگل‌های نیمه‌گرمسیری هستند. کاری که ما می‌خواهیم انجام دهیم این است که بخش‌های تخریب‌شده را با کمک مردم قرق کنیم و لکه‌های کوچک با کمک آنها احیا شود تا هم زیستگاه برای گوزن بهتر شود و هم عواید آن به ساکنان حاشیهٔ زیستگاه برسد

دلیل انتخاب نرها هم به تعداد نرهای زیاد سایت ایلام برمی‌گشت که مدیران سایت قصد داشتند جمعیت این جنس را کاهش دهد . بعد از سال ۹۸ پایش انجام شد تا تحلیلی از وضعیت گوزن‌های رهاشده داشته باشیم. گزارش‌هایی از مشاهده از جانب مردم و محیطبانان می‌رسید که نشان می‌داد گوزن‌ها توانسته‌اند خودشان را حفظ‌ کنند. همین موضوع باعث شد روی افزایش سطح آگاهی مردم و حفاظت مشارکتی کار کنیم. سال ۱۴۰۰ ما پروپوزالی نوشتیم و آن را به برنامهٔ کمک‌های کوچک محیط زیست سازمان ملل (SGP) فرستادیم که آنها هم تأیید کردند. از آن سال بود که ما به‌شکل رسمی‌ شروع به اجرای پروژه‌ای با عنوان «ظرفیت‌سازی و آموزش جوامع محلی حاشیهٔ بیشه‌زارهای دز در استان خوزستان برای احیا و حفاظت مشارکتی از گوزن زرد ایرانی» کردیم.

 

 در اینجا شیردال متولد شد؟

بله با این پروژه بود که مؤسسهٔ حافظان حیات‌وحش شیردال شکل گرفت. تیر ۱۴۰۰ مؤسسه را ثبت کردیم و شهریور همان سال اولین پروپوزال را برای حفاظت از گوزن زرد برای SGP فرستادیم و سپس با همکاری اداره‌کل حفاظت محیط زیست استان خوزستان و ادارهٔ محیط زیست پارک ملی دز کار را شروع کردیم.

 

 واکنش جامعهٔ محلی به فعالیت‌های شما چه بود؟

جامعهٔ محلی منطقه‌ای که ما کار می‌کردیم، اغلب عرب زبان هستند. کار کردن با آنها بسیار خوب و پذیرش و استقبال مردم خیلی زیاد بود. ما امروزه مطمئن هستیم اگر کاری با کمک و حمایت مردم انجام شود احتمال موفقیتش بسیار بالا است. نمونه‌های موفق حفاظت مشارکتی امروزه در کشور بیشتر از گذشته دیده می شود.

 

 چرا؟

زمانی که شما چیزی را از دست می‌دهید، بیشتر قدر آن را می‌دانید تا چیزی که دارید. آنها یک‌بار «یحمور» یا همان گوزن زرد را از دست داده بودند. قدیمی‌ها می‌گفتند این گوزن همیشه در بیشه بود و نگاه روزی‌دهی و تقدس نسبت به آن داشتند، به‌طوری‌که اگر شاخی که از آن را در بیشه پیدا می‌کردند، سردر خانه‌ها می‌گذاشتند. همین از بین رفتن و رهاسازی مجدد برای آنها اهمیت داشت.

 

 چند روستا کار می‌کردید؟

هفت روستای هدف داشتیم. در اولین گام به شهرک شهید بهشتی وارد شدیم که از حالت روستا خارج شده و شهرکی با چهار هزار و ۵۰۰ نفر جمعیت بود. ما بیشتر انرژی‌مان را روی همین شهرک گذاشتیم و جواب گرفتیم. شورا و دهیاری روستا و همچنین مردم در این شهرک بسیار تعامل و همکاری بالایی برای این پروژه با ما داشتند.

 

 چطور آموزش می‌دادید؟ آیا با کارگاه شروع کردید؟

ما با کارگاه شروع نکردیم. با آنها رفت‌وآمد داشتیم تا اعتمادشان را جلب کنیم. عرب‌ها بسیار مهمان‌نوازند و با لطفی که داشتند توانستیم وارد منطقه‌شان شویم. به‌علاوه آنها شیوخی دارند که اعتبار ویژه‌ای نزدشان دارند و اگر شیوخ امری را می‌پذیرفتند، بقیه هم آن را قبول می‌کنند. برای محیطبانان دز و درنهایت برای دامداران در بیشه کارگاه‌هایی داشتیم و در مدارس نیز حدود ۴۰۰ کودک را آموزش دادیم. دربارهٔ گروه بانوان، خانم‌های مؤسسه جلسه‌های جداگانه تشکیل دادند. با این فعالیت‌ها امروز تقریباً کسی نیست که در آن منطقه دربارهٔ گوزن زرد و رهاسازی نداند. خوشبختانه مردم حساس شده‌اند و اگر ردی از این گونه ببینند یا آن را مشاهده کنند با پروتکل‌های رفتاری کاملاً آشنا هستند. همچنین، در مرحلهٔ دوم از مردم برای رهاسازی دعوت کردیم و امسال، سومین مرحلهٔ رهاسازی باز هم با حضور آنها بود

 

 آیا محل‌های رهاسازی هم تغییر کرد یا روی یک نقطه متمرکز بودید؟

بله. محل‌های رهاسازی با هم تفاوت دارد. جالب است که بگویم اهالی هر روستایی از ما درخواست می‌کردند رهاسازی در اطراف روستای آنها باشد؛ با اینکه بیشه ‌به‌کلیت یکپارچه بود. این تعلق خاطر به‌نظرم بسیار ارزشمند بود. بعد از این‌همه سال گوزن‌ها را در محیط‌های اسارت جابه‌جا کردن، درنهایت اهمیت سایت‌ها به این است که تکثیر به احیای گونه در زیستگاه منتج شود. ما اگر حتی دو هزار فرد در اسارت داشته باشیم، باز به‌اندازهٔ یک فرد در طبیعت نیست. امروز می‌توان به جرئت گفت که این اتفاق افتاده و مشاهدات بسیار بالا رفته است. به‌ویژه از دامداران و حراست کشت‌وصنعت هفته‌تپه و کارون که گزارشات متعددی داشتیم. به‌نظرم با یک روند چهار-پنج ساله نتیجهٔ نهایی از حضور گوزن را بگیریم.

 

 و آیا این موضوع به حفاظت از زیستگاه منجر میشود؟

بارها گفته‌ایم که حفاظت از زیستگاه مهمتر از گونه است. جنگل‌های دز و کرخه باقیماندهٔ جنگل‌های نیمه‌گرمسیری هستند. کاری که ما می‌خواهیم انجام دهیم این است که بخش‌های تخریب‌شده را با کمک مردم قرق کنیم و لکه‌های کوچک با کمک آنها احیا شود تا هم زیستگاه برای گوزن بهتر شود و هم عواید آن به ساکنان حاشیهٔ زیستگاه برسد.

 

 الان چند گوزن در طبیعت داریم؟

آنچه می‌گویم به‌واسطهٔ رهاسازی ۳۸ فرد است. بیشهٔ انبوه و گوزن مخفی‌کار است و نمی‌توان عدد دقیقی داد. ولی احتمالاً بین ۳۰ تا ۴۰ فرد در طبیعت داشته باشیم.

 

 دنبال گردنبند ماهواره‌ای نبوده‌اید؟

خوشبختانه با کمک بخش خصوصی و هم SGP (صندوق کمک‌های کوچک سازمان ملل) دو قلاده تهیه کرده‌ایم که هنوز به دست ما نرسیده است. با این گردنبندها می‌‌توانیم آنالیز رفتاری و حرکتی از گوزن‌ها داشته باشیم. اینکه چه ساعت‌هایی فعال هستند‌، کدام مناطق را بایستی پوشش دهیم و … پایش بخش مهمی ‌از احیای گونه است. ما به‌واسطهٔ کمبود تجهیزات و سخت بودن پروسهٔ استفاده از گردنبندها تاکنون، چنین امکانی را نداشتیم که امیدواریم این موضوع برطرف شود. حتی ما امید داشتیم در رهاسازی سوم این گردنبندها به دستمان برسد که اتفاق نیفتاد؛ اما هر زمان  که آنها را در اختیار بگیریم، در رهاسازی بعدی این کار را انجام خواهیم داد.

 

 در این سال‌های کار روی گوزن زرد چالش‌ها چه بوده است؟

مشکل همیشه هست. کار اگر بدون مشکل بود تا الان بارها انجام شده بود. اگر مدیران و کارشناسان ریسک را نمی‌پذیرفتند، کار انجام نمی‌شد. هیچ مدیر دولتی نمی‌خواهد در دوران خدمتش پروژهٔ بد در رزومه‌اش باشد. از روز اول ما مطمئن نبودیم پروژهٔ خوبی می‌شود و هنوز هم شک و تردید داریم؛ چون به جمعیت پایدار نرسیده‌ایم. ولی اگر این کار را نمی‌کردیم چه اتفاقی می‌افتاد؟ جز آنکه جمعیتی از گوزن‌های در اسارت داشتیم و تلاش سازمان‌یافته برای احیای آن نبود. ما ناچار بودیم این کار را انجام دهیم،‌ گفتن مشکلات هم کمکی نمی‌کند. مسئله این است که ما اینقدر نترسیم. ترس برادر مرگ است. اگر می‌ترسیم، بهتر است در خانه بنشینیم. 

با گردنبندهای ماهواره‌ای می‌‌توانیم آنالیز رفتاری و حرکتی از گوزن‌ها داشته باشیم. اینکه چه ساعت‌هایی فعال هستند‌، کدام مناطق را بایستی پوشش دهیم و …، پایش بخش مهمی ‌از احیای گونه است

هر کاری ریسک‌های خودش را دارد، ممکن بود آبروی سال‌ها کار من برود‌، ممکن بود آبروی اداره‌کل حفاظت محیط زیست خوزستان یا مهندس هوشنگ ضیایی برود، ولی آنها نترسیدند. مثال‌های زیادی از پروژه‌های بزرگ حیات‌وحش در دنیا است که شکست خورده‌اند، ولی آنها درسی به کارشناسان دادند برای کار بهتر در آینده! البته شکست در ایران پلی برای پیروزی نیست؛ چون اگر شکست بخورید، کسی ریسک دوبارهٔ آن را نمی‌پذیرد. ریسک شکست همواره با ما بوده و هست، ولی خوشحالم که اسم گوزن زرد بیشتر مطرح شده است. گونه‌ای که به‌لحاظ ردهٔ حفاظتی هم‌رتبهٔ پلنگ است و حیف بود اگر ما گوزن زرد را از دست می‌دادیم. به‌شکل خوش‌بینانه ما ۳۰۰ فرد گوزن در سایت‌های گوزن زرد داریم که جمعیت شکننده‌ای است. هنوز نیاز است برای تکثیر در اسارت فکر بیشتری کنیم، این یک کار ملی است. ما باید برای کلمهٔ ایرانی کنار گوزن زرد ارزش قائل باشیم؛ زیرا این گونه سرمایهٔ ماست.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

مطالب مرتبط

سردار رادان: حجاب موضوعی کاملا فرهنگی است

در تجمع روحانیون قم در دفاع از «طرح نور» چه گذشت؟

سردار رادان: حجاب موضوعی کاملا فرهنگی است

بارش برف و باران امروز ادامه دارد

بارش برف و باران امروز ادامه دارد

انسداد راه دسترسی ۱۶۰ روستای لرستان

۲۲ استان کشور تا پایان هفته بارش برف و باران سنگین را تجربه می‌کنند

انسداد راه دسترسی ۱۶۰ روستای لرستان

الهه محمدی و نیلوفر حامدی آزاد شدند

الهه محمدی و نیلوفر حامدی آزاد شدند

اکوسیستم استارتاپی عامل آشتی کسب‌وکاری مردم و نوآوران

گزارش «پیام ما» از نشست بررسی کاربرد فناوری‌های نوین در صنایع خلاق

اکوسیستم استارتاپی عامل آشتی کسب‌وکاری مردم و نوآوران

مسافران قطار مرگ

گروهی از زنان مکزیک جان خود را برای رساندن غذا به مهاجران به خطر می‌اندازند

مسافران قطار مرگ

چتر سیاه بر آسمان اهواز

دود نیشکرهای سوخته هوای خوزستان را آلوده کرد

چتر سیاه بر آسمان اهواز

مداخلهٔ بی‌نتیجهٔ دولت در بازار شیرخشک

کشمکش‌ بین ارگان‌های دولتی و تولیدکنندگان کمبود شیرخشک را تشدید کرد

مداخلهٔ بی‌نتیجهٔ دولت در بازار شیرخشک

موضع‌گیری دوگانه  دربارهٔ حقابهٔ هیرمند

وزیر نیرو و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با معاون رئیس‌الوزرای طالبان دیدار کردند

موضع‌گیری دوگانه دربارهٔ حقابهٔ هیرمند

میراث «غزه» زیر بمباران

فعالان جهانی هشدار می‌دهند

میراث «غزه» زیر بمباران

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *