پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | ایستادگی کنشگران زن

سه فعال زن محیط زیست از تجربهٔ زیسته‌شان می‌گویند

ایستادگی کنشگران زن

شینا انصاری: به‌رغم حضور و فعالیت قابل‌توجه زنان متخصص و کنشگر محیط زیست در کشور عاملیت یا سوژگی ایشان در سیاست‌گذاری‌ها کماکان به حاشیه رانده می‌شود





ایستادگی کنشگران زن

۱۸ اسفند ۱۴۰۲، ۲۲:۱۳

|پیام ما| زن‌ها از مصائبی که محیط زیست را تحت‌تأثیر قرار داده است، بیش از مردان تأثیر می‌پذیرند و بااین‌حال وقتی صحبت از کار و فعالیت اجتماعی در این حوزه به میان می‌آید، سنگ‌اندازی‌ها و موانع کم نیستند. تجربهٔ زیستهٔ بسیاری از فعالان محیط زیست زن نشان از تبعیض و بعضاً نادیده گرفتن دارد، اغلب آنها اما کوتاه نیامده‌اند و با همهٔ توان در صف نخست قرار دارند. آنها زندگی و آینده را در گرو حفاظت می‌دانند و با وجود پس‌زدن‌های مکرر همچنان ایستاده‌اند و حالا یک روز پس از روز جهانی زن، سه فعال حوزهٔ محیط زیست از فعالیت در این حوزه و پستی‌وبلندی‌هایش نوشته‌اند که در ادامه می‌خوانید.

سخت اما دست‌یافتنی

| سعیده کریمی، کارشناس پسماند |

نمی‌دانم از کجا باید شروع کنم، قرار بر این شد به مناسبت هشتم مارس، روز جهانی زن، یادداشتی بنویسم در مورد اینکه زن بودن چه نقشی در عملکردم طی سال‌های مختلف به‌عنوان یک کارمند و فعال حوزهٔ محیط زیست داشته و به‌عبارتی تجربهٔ زیستهٔ خودم را به رشتهٔ تحریر دربیاورم و این من را به‌واسطهٔ تجربه‌های تلخ و شیرین این مسیر هم خوشحال کرد و هم دلگیر!

قطعاً صرف جنسیت نمی‌تواند باعث این شود که در یک مسیر، انسان موفق عمل کند یا با شکست مواجه شود. عوامل زیادی مؤثرند و بیش از هر چیز؛ چه نوع زنی بودن، در چه بستری پرورش یافتن و چقدر اعتمادبه‌نفس برای تلاش در جهت شکوفا شدن داشتن اهمیت دارد.

 

من زنی بودم با پرورش جسورانهٔ یک آزادمرد که راه موفقیت را در تلاش و تکاپو در دایرهٔ انسانیت بدون توجه به جنسیت و محدودیت‌های آن می‌دانست و در شروع تحصیل در ۱۸سالگی و جدا شدن از محیط خانوادگی و آغاز زندگی اجتماعی، این آموزه به‌عنوان خط‌مشی اصلی در دستورکار من قرار گرفت. ولی آیا راحت بود در جامعه مردسالار؟ بی‌شک خیر…

فاصلهٔ بین آن چیزی که من به‌دنبالش بودم با آنچه که جامعه برای یک زن رقم می‌زند، بسیار زیاد بود و همین امر اجبار برای تلاش مضاعف و بیشتر از حد معمول برای یک زن را دوچندان می‌کند.

 

زن بودن در جامعهٔ ایران و در تلاش برای رشد کردن برای من در دو فضای متفاوت تعریف شد. زمانی که به‌عنوان یک زن تلاش می‌کردم در یک سیستم اداری موفق عمل کنم، با انواع محدودیت‌ها و با قاطعیت می‌توانم بگویم خشونت پنهان مواجه بودم. متأسفانه در فضاهای کار رسمی ‌برای یک زن درصورت کسب هر موفقیتی، از سوی غالب افراد علت هر چیز بیان می‌شود به‌جز تلاش و توانایی و شایستگی فردی و بیشتر مواقع برای جلوگیری از حرکت، بی‌رحمانه از محدودیت‌های زن بودن، سوءاستفاده می‌شود. در مقابل این فضا، فضای دیگری در مسیر غیررسمی‌ وجود داشت که به‌عنوان یک زن در نقش یک فعال محیط زیست با پذیرش بیشتری مواجه بودم و به‌نظرم یک خانم محیط زیستی در جامعهٔ ما از سوی طیف گسترده‌ای از مردم و شهروندان عادی با اقبال بیشتری رو‌به‌رو و مورد لطف است. به‌عنوان یک زن در انجام کار داوطلبانه در حوزهٔ محیط زیست محدودیت‌های به‌مراتب کمتری داشتم و حتی به جرئت می‌توانم بگویم مسیر بسیار هموار و اثبات صداقت گفتار، سهل‌تر بود.

 

در مجموع زن موفق بودن به نسبت یک مرد، سخت است، ولی غیرممکن نیست. چالش دارد ولی قابل‌حل است. امکان رشد وجود دارد، ولی با سرعت پایین‌تر. کمتر تلاش‌هایت دیده می‌شود، ولی می‌توانی جامعه را مجبور کنی که ببیند. در بیشتر مواقع سهم به‌ظاهر برابر تو در شرایط کاری برابر، کمتر است، ولی می‌شود ادامه داد و ده‌ها ولی دیگر که بایستی برای آنها جنگید و مرعوب شرایط نشد و بپذیریم تمام انسان‌ها برای رسیدن به آرمان‌های خود فارغ از جنسیت، به اعتمادبه‌نفس، کسب دانش و مهارت، پشتکار و جسارت نیاز دارند و موفقیت ما زنها در برخی جوامع کمترتوسعه‌یافته، صبر و مبارزهٔ بیشتری می‌طلبد.

 

کنشگری محیط زیست در گذر از ابژگی جنسی

| شینا انصاری، کارشناس محیط زیست |

 

در وانفسای وضعیت محیط زیست کشور، کنشگری زنان فعال محیط زیست همپای مردان امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است. به باور من، به‌عنوان یکی از زنان این سرزمین که بیش از دو دهه در عرصهٔ محیط زیست فعال بوده‌ام، امر کنشگری محیط زیست برای زنان جامعه همچنان تحت‌تأثیر نگاه تقلیل‌گرایانه حاکم بر جنبه‌های مختلف زیست اجتماعی آنها قرار دارد. به‌عبارتی، به‌رغم حضور و فعالیت قابل‌توجه زنان متخصص و کنشگر محیط زیست در کشور عاملیت یا سوژگی ایشان در سیاستگذاری‌ها کماکان به حاشیه رانده می‌شود و عملاً با ابژه‌سازی مشارکت زنان در بخش‌های زیربنایی محیط زیست مواجهیم. 

 

این درحالی‌است که با توجه به قرابت معنادار میان زنان و طبیعت، حفاظت از محیط زیست زمانی به‌راستی در جامعه تقویت می‌شود، که «سیاستگذاری‌های محیط زیست» بتواند حداقل نیمی‌از ارکان تأثیرگذار خویش را در میان زنان فعال این عرصه جست‌وجو کند و قادر باشد از توان بالقوهٔ زنان -نه به‌صورت سمبلیک که به‌طور واقعی- در حفاظت از سرمایه‌های طبیعی کشور استفاده کند.

پرهیز از نگاه‌های جنسیتی و لزوم نقش‌آفرینی مؤثر زنان در عرصهٔ محیط زیست در کشور، از جوانب تاریخی و تجربیات جهانی قابل اشاره است: رابطهٔ نزدیک میان «زنان و زمین» سبب شده است در طول تاریخ بشری، ردپای زنان در فعالیت‌های همسو با طبیعت و انتقال آموزه‌های محیط زیستی به نسل‌های بعد، بسیار پررنگ‌ به‌نظر برسد. بقایای این آموزه‌ها در حفاظت از طبیعت را به‌صورت ملموس می‌توان همچنان در زنان جوامع بومی ‌و روستایی و عشایری مشاهده کرد.

 

علاوه‌بر میراث مستتر در اساطیر ایران باستان بیانگر پیوند عمیق میان زنان و طبیعت، چون ایزدبانوی سپندارمذ که مهمترین کار او، پاسداری و مراقبت از زمین بود، یا ایزدبانوی آناهیتا که نماد جلوه‌های نیک و زندگی بخشی مانند باروری، آب، برکت و فراوانی محسوب می‌شد، بسیاری از مظاهری که حس احترام و تعلق خاطر را در ما بر می‌انگیزند مانند جنگل، دریا، خاک، شهر، کشور و اساساً هر آنچه سخاوتمندانه پذیرای ما است، می‌پروراند، مراقبت می‌کند و رشد و باروری را موجب می‌شود، نشانه‌های زنانگی را در خود دارند.

 

در دنیای معاصر نیز شروع حرکت‌های بنیادین برای مقابله با آلودگی‌ها و تخریب‌های محیط زیست با هشدارهای خانم «راشل کارسون»، نویسندهٔ کتاب «بهار خاموش» در دههٔ هفتاد میلادی آغاز شد و از آن زمان تاکنون زنان بسیاری طلایه‌دار جنبش‌های محیط زیستی توأم با صلح در جهان بوده‌اند؛ از وانگاری ماتای مؤسس جنبش کمربند سبز در کنیا و برندهٔ جایزهٔ صلح نوبل گرفته تا جین گودال، دایان فوسی، جولیا هیل، واندانا شیوا و … هرروزه زنان بیشماری در پنج قارهٔ جهان برای دستیابی به زندگی پایدار و برقراری امنیت برای تمامی موجودات کره زمین می‌کوشند و به‌رغم محدودیت‌ها و موانع برای ایجاد صلح و حفاظت از طبیعت تلاش می‌کنند. باوجوداین، معضلات پیچیدهٔ محیط زیست در جهان امروز چون تغییراقلیم، آلودگی پسماندهای پلاستیکی، جنگل‌زدایی، از دست رفتن تنوع زیستی و بسیاری از تهدیداتی که امروزه کره زمین را در معرض خطری جدی قرار داده است، بیش‌ازپیش نیازمند کنشگری همهٔ افراد جوامع با گذر از کلیشه‌های جنسیتی و مشارکت توأمان زنان و مردان محقق می‌شود.

 

کوبیدن بر طبل زنانهٔ زمین

| نرگس آذری، فعال محیط زیست |

 

زنان بیش­­تر از مردان در معرض آسیب­‌های ناشی از محیط زیست قرار دارند و هم­چنین زنان در کنشگری محیط زیست برای حفاظت از جامعه­ٔ خود پیشگام هستند، اما این امر به‌معنای مشارکت بیشتر آن­ها در تصمیم­‌گیری برای مسائل محیط زیستی نشده‌ ­است. زن و محیط ­زیست از وجوه بسیاری شبیه به هم دانسته می‌­شوند. ما در فرهنگی با قدمت تاریخی و دامنه‌­ای جهانی با تعبیر مادرانه نسبت به محیط زیست مواجه هستیم. نوعی زایش از محیط­ زیست سراغ داریم که به مادرانگی نسبت داده می‌­شود و ازاین‌­رو، مادرها را نسبت به زمین بسیار حساس‌­تر می­‌دانیم. در فیلم مادر آرنوفسکی (۲۰۱۷)، این تعبیر به‌خوبی خود را نشان داده است. در اساطیر ایرانی نیز سپندارمذگان را روز زن و زمین توأمان نامیده‌­­اند. اگرچه این تعابیر قرار است به ارزش‌­هایی همچون «حرمت و اهمیت» مرتبط و به گرامیداشت هردو منجر شود، اما روی دیگر این زرورقِ ارزش‌­ها، جدی گرفته نشدن هر دو است.

 

هنگامی‌که زن‌­ها برای حراست از محیط زیست به کنشگری می‌­پردازند، در‌ هاله‌­ای زیباشناختی و حرمت باور خود را می‌­یابند و ثمره­ٔ چنین تعبیری آن است که جدی گرفته نمی‌­شوند. زنان کنشگر محیط زیست مورد تحسین قرار می‌­گیرند، اما در مسیر توسعه­ٔ مهندسی‌محور و بازار‌محور، مزاحمانی ملهم از اندیشه­‌های رمانتیک‌­گرایی دانسته می‌­شوند که زود احساساتی­ می­‌شوند و طاقت قطع درختان و نابودی حیات برایشان دشوار است. ازاین‌روست که حرف‌های زیبا در مورد حفاظت از محیط زیست می‌­زنند و البته باید احترامشان را نگه ­داشت، اما اجازه­ٔ مشارکت در تصمیم­‌گیری را به آن­ها نداد.

 

من سال‌­هاست دغدغه­‌های محیط زیستی خود را در فضاهای دولتی و رسمی‌ دنبال کرده‌ام و در جلساتی حضور داشته‌­ام که با موضوع انتقال آب، سدسازی، ارزیابی پروژه‌­های کلان ملی، حفاظت از عرصه‌­های طبیعی و پسماند برگزار شده‌ ­­است. در این جلسات موضوع اصلی هرگز محیط زیست نبوده است، بلکه صحبت از توسعه و رونق اقتصادی مطرح بوده و تنها در نقطهٔ­ تلاقی آن با محدودیت بهره‌­برداری از منابع طبیعی یا دسترسی به آن یا نیاز به اخذ مجوزهای لازم، پای محیط­ زیست به میان کشیده می‌­شد. در این حاشیه‌­ای بودن محیط زیست، نقشِ جنسیتی زن بودن برای سخن گفتن از آن، پررنگ­تر هم می‌­شود. رها شدن از پیش‌­فرضِ دفاع از محیط زیست به‌عنوان ِدغدغه‌­­ای زنانه برای جدی گرفته شدن در این فضا امری دشوار است. در خارج از جلسات نیز کنشگری زنان در زمینهٔ محیط زیست به‌دلیل تعارض آن با منافع اقتصادی تعریف‌شده غالباً به دور از منطق دانسته می‌­شود. اما علی­‌رغم این تصور، در مواجهه با بحران‌­های محیط زیستی، سیاستمداران و مجریان هر روز بیش‌ازقبل درمی‌یابند که بدون مشارکت زنان، کلیدی برای حل مسائل پیدا نخواهد شد.

 

پیوند زنان و محیط زیست می‌­تواند تعابیر و دلایل جنسیتی داشته باشد. زنان عموماً در جریانی دورتر از سلطه و استثمار طبیعت قرار دارند و اگرچه از این روابط متأثر می‌­شوند، اما معمولاً کارگزاران آن نیستند؛ شاید به این دلیل است که بیشتر به سویهٔ­ مراقبت از طبیعت و آینده گرایش دارند. آنچه مسلم است این است که این امر فرصتی برای هموار کردن ظرفیت‌­های اجتماعی و هم­چنین تمرین برابری در پیگیری مطالبات است و نباید بر علیه این ایده و به‌عنوان یک نقطه‌ضعف به­‌کار گرفته شود. نقش‌­آفرینی بیشتر مردان در موقعیت کنشگران محیط ­زیست در سال‌­های اخیر چشمگیر است و به تغییر این تصویر کمک می‌­کند. زنان نیز به‌تدریج قواعد کنشگری را بیش­تر می‌­آموزند و این جمعیت فعال در مواجهه با ضرورت‌­های ناشی از بحران‌­های فزاینده، هرچه­ بیشتر نقش خود را ثابت می‌کنند.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *