پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | امین رضا خواجه حسنی؛ کاسب کرمانی: اگر پدرتان شغل آبرومندی دارد ادامه اش بدهید

امین رضا خواجه حسنی؛ کاسب کرمانی: اگر پدرتان شغل آبرومندی دارد ادامه اش بدهید





۷ شهریور ۱۳۹۵، ۱۳:۰۱

امین رضا خواجه حسنی؛ کاسب کرمانی:
اگر پدرتان شغل آبرومندی دارد ادامه اش بدهید

«امین رضا خواجه حسنی» متولد 1365 است. سی بهار بیش تر از عمرش نمی گذرد و پیشینه کاسبی اش بیست سال هم نیست. اما می گوید که مشتریانم قدیمی هستند و پنجاه سال است که از همین مغازه خرید می کنند. نیم قرن مشتری یک مغازه بودن، اتفاق خوب و جالبی است. آن هم وقتی که صاحب مغازه سال های سال، عمر و کسب و کارش را به فرزندانش بخشیده باشد.
خواجه حسنی هنوز که هنوز است از اعتبار پدر استفاده می کنند. همه، او را به عنوان«پسر غلامعباس خواجه حسنی» می شناسند و مشتریان هنوز از جنس های با کیفیتی سراغ می گیرند که پدر به دست آن ها می داده. بیش از این اطاله کلام نمی کنم و رشته سخن را به این کاسب جوان می سپارم؛
کار پدرم را ادامه دادم
خواجه حسنی می گوید که از دوازده، سیزده سالگی به کار فروش محصولات طبیعی در کرمان می پردازم. شغل پدرم همین بود. هشت سالم بود که پدرم در اثر سانحه آتش سوزی از دنیا رفت. دو، سه ماهی در مغازه بسته بود. بعد از آن مادر و برادرم مغازه را باز کردند و کار پدر را ادامه دادند. چند سال بعد برادرم که پس از پدر سرپرستی خانواده را بر عهده گرفته بود، ازدواج کرد و به رابر رفت. من هم دوره راهنمایی تحصیلی را می گذراندم که عصرها کمک مادر به مغازه می رفتم. درسم را تا فوق دیپلم الکترونیک ادامه دادم. اما در رشته تحصیلی ام دنبال کار نگشتم. دیدم کاری که در حال انجام آن هستم، کار خوبی است. آن را دوست دارم. چون بچه رابر هستم و همه اقوام مان در این شهرستان، زندگی می کنند، معمولا آخر هفته ها به رابر می رویم. هم تعطیلات آخر هفته را تفریح و هم جنس مورد نیاز مغازه را تهیه می کنیم. به همین دلایل از انتخابی که کرده ام، پشیمان نیستم.
بیش تر مشتری های مان قدیمی هستند
این کاسب جوان در ادامه می گوید که اگر روزی بیست مشتری داشته باشم، پانزده نفرشان مشتری های قدیمی پدرم هستند. کسانی هستند که از پنجاه سال پیش همچنان مشتری ماست. همه آن ها از پدرم تعریف می کنند.
همه کسانی که از پدرم تعریف می کنند و بعد از این همه سال مشتری ما باقی مانده اند، همیشه از کیفیت جنس هایی که پدرم ارائه می داده تعریف می کنند.
اخلاق دیگری که پدرم داشته که من هم به پیروی از او این رویه را در پیش گرفته ام، پس گرفتن اجناس برگشتی است. اگر یک مشتری از جنسی که خریداری کرده راضی نبود و آن را پس می آورده، پدرم با کمال احترام آن را پس می گرفته است. همیشه هم به مادر و برادرم سفارش می کرده، وقتی که من در مغازه نیستم، اگر کسی جنسی پس آورد، آن را پس بگیرید. اما به ندرت پیش می آید که مشتری جنسی را پس بیاورد.
کودک بودم که پدرم از دنیا رفت. خاطره زیادی از او به یاد ندارم. فقط یادم است، پدرم دوچرخه ای داشت که من را روی ترک دوچرخه سوار می کرد و در شهر می گرداند. فقط همین در ذهنم مانده است.
مادرم هر وقت می خواست من را نصیحت کند، می گفت:«پدرت آدم درستکاری بوده، اهل دوست و رفیق ناباب نبوده، اهل نماز بوده. تو هم نمازت را بخوان و دنبال دوست بد نرو.»
پدرم قبل از فوت تصمیم داشته در رابر، حسینیه ای بسازد. به همین دلیل پس از فوت ایشان، یک حسینیه در محله باغ خواجه حسن به نام او ساخته ایم. هفت من ( هزار متر) زمین برای ساخت حسینیه اهدا کرده ایم.
به خاطر پدرم رأی آوردم
این فروشنده محصولات طبیعی درباره کیفیت کالای خود می گوید که همه عسل هایی که در این مغازه فروخته می شود، محصول زنبورهای خودمان است. برادرم در رابر زنبور دارد و مسوول شرکت تعاونی زنبورداران رابر است. عسل های بسته بندی شده نیز کار خودمان است. گون، آویشن، آلاله و دیگر گیاهان در آن منطقه پیدا می شود و برای زنبور داری مناسب است. در حال حاضر بیش از هزار زنبور عسل داریم. عسل هایمان را به تهران و مشهد و یزد می فرستیم. عسل دیگر زنبورداران را هم می خریم و پس از تست در آزمایشگاه می فروشیم.
هم اکنون عضو هیات مدیره صنف خوار و بار کرمان هستم. روز رای گیری به من پیشنهاد شد که کاندیدای هیات مدیره شوم. رقیب های قدری هم در آن جا بودند. کاسبان معروف و با تجربه زیادی کاندیدا بودند که همه کسبه، آن ها را می شناختند. روز انتخابات، با خودم گفتم رای نمی آورم و بر می گردم. چون اعتقاد داشتم که کسی من را نمی شناسد. وقتی که از جایم بلند شدم تا به جمع معرفی شوم، اعلام کردند ایشان فرزند «مرحوم غلامعباس خواجه حسنی» است. همه مغازه داران پدرم را شناختند و رأی بالایی به من دادند. خودم روی کمتر از ده رای حساب کرده بودم؛ اما بیش از 300 رأی آوردم. توصیه من به جوانان این است که اگر پدرشان کاسبی موفق و آبرومندی دارد کار پدر را ادامه بدهند. با صداقت کار کنند. خدمات خوب ارائه بدهند. اگر این طور کار کنند، مردم خود به خود برای کار و کسب آن ها تبلیغ خواهند کرد. چون همیشه مشتری ها بهترین مبلّغ هستند.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

سرنوشت نامعلوم شهر باستانی جیرفت

ساخت یک شهرک جدید در عرصۀ شهر باستانی «دقیانوس» آغاز شده است

سرنوشت نامعلوم شهر باستانی جیرفت

سیل، بلای جان تاریخ

با نگاهی به تجربه‌های تخریب ناشی از سیلاب در کشورهای مختلف

سیل، بلای جان تاریخ

میانکاله روی خط بحران

محیطبانان پناهگاه حیات‌وحش میانکاله جلوی ورود مصالح غیرمجاز به منطقه را گرفتند

میانکاله روی خط بحران

تغییر اقلیم؛ بحران جدید بناهای تاریخی

در سمینار بین‌المللی تأثیر بحران‌های طبیعی بر بناهای تاریخی مطرح شد

تغییر اقلیم؛ بحران جدید بناهای تاریخی

روزگار سپری‌شدهٔ مخمل‌

هنر مخمل‌بافی در ایران بیش از هزار سال قدمت دارد

روزگار سپری‌شدهٔ مخمل‌

نگهبان باستان‌شناسی ایران

مراسم بزرگداشت «حکمت‌الله ملاصالحی»، باستان‌شناس پیشکسوت برگزار شد

نگهبان باستان‌شناسی ایران

حق ساخت‌وساز، بدون تعیین حریم وجود ندارد

مدیر سابق تماشاخانه «سنگلج»:

حق ساخت‌وساز، بدون تعیین حریم وجود ندارد

«گیتی آذرپی»، ایران‌شناس مقیم آمریکا درگذشت

«گیتی آذرپی»، ایران‌شناس مقیم آمریکا درگذشت

ریزش بخشی از دیوار مرمت‌شده شهر تاریخی «بلقیس»

مدیر پایگاه ملی میراث فرهنگی شهر تاریخی بلقیس اسفراین خبر داد

ریزش بخشی از دیوار مرمت‌شده شهر تاریخی «بلقیس»

ساختمان‌های قدیمی بندرانزلی بلاتکلیف رها شده‌اند

رئیس اداره میراث فرهنگی بندرانزلی:

ساختمان‌های قدیمی بندرانزلی بلاتکلیف رها شده‌اند

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *