پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | دود جنسیت‌زدگی در چشم حفاظت

کارشناسان زن حوزهٔ حفاظت حیات‌وحش از دشوارشی‌های کارشان می‌گویند

دود جنسیت‌زدگی در چشم حفاظت

نازنین محسنیان، کارشناس پستانداران دریایی: اگر مرد بودم، می‌توانستم به جزایری مانند فارور بروم یا وارد کشتی‌های ترال شوم و کار تحقیقاتی انجام دهم





دود جنسیت‌زدگی در چشم حفاظت

۱۶ اسفند ۱۴۰۲، ۲۰:۴۰

«می‌خواستم سوار کشتی ترال شوم و پژوهشی روی پستانداران دریایی داشته باشم،‌ با صیادان به‌تنهایی صحبت کنم، از آن اتاق بیرون بروم و وارد مسجد شوم و به همکارم در ادارهٔ کارگاه کمک کنم. هیچ‌کدام اینها نشد؛ چون زن بودم!» اینها گفته‌های نازنین محسنیان کارشناس حیات‌وحش است. او می‌‌گوید: «نگاهی به زنانی که در حوزهٔ حیات‌وحش کار میدانی می‌کنند بیندازید و ببینید چند نفرند! ما همینجور داریم آب می‌رویم. دلیل مشخصی هم دارد، کار کردن ما همچنان با محدودیت مواجه است.»

با این تصور وارد حوزه حیات‌وحش شدی که وارد یک کار مردانه می‌شوی؟ اگر به‌جای زن، مرد بودی آیا همین نقطه‌ای که الان هستی، قرار داشتی؟ چه تجربه‌هایی می‌‌خواستی داشته باشی، اما به‌واسطهٔ زن بودن از آن محروم شدی؟ وضعیت فعلی زنان در حوزهٔ حیات‌وحش را نسبت به گذشته چطور ارزیابی می‌کنی؟ این چهار پرسش را با دو نفر در میان گذاشتم؛‌ «عطیه تک‌تهرانی»، کارشناس حوزهٔ گربه‌سانان و «نازنین محسنیان»، کارشناس پستانداران دریایی!

 

«عبارت «کار مردانه» را قبول ندارم، یعنی زن‌ها نشان داده‌اند کاری نیست که مردها بتوانند انجام دهند و آنها نتوانند. کار ما هم مستثنی نیست. زنان نشان داده‌اند در تمام حوزه‌های حیات‌وحش می‌‌توانند فعالیت حرفه‌ای داشته باشند.» اینها پاسخ عطیه تک‌تهرانی است. او سال‌های سال است که در انجمن یوز ایرانی برای حفاظت از این گربه‌سان تلاش می‌‌کند و از معدود زنانی است که همچنان در این حوزه حضور دارد. با‌این‌حال عطیه قبول دارد اگر مرد بود،‌ امروز جایگاه دیگری داشت. «یادم می‌‌آید سالها به‌دلیل اینکه انجمن ماشین نداشت و افراد تیم فقط پسر بودند، از سفرها و تیم حذف شدم و تنها به کارهای دفتری بخش پژوهش می‌پرداختم.» عطیه معتقد است که می‌‌توانست در آن سال‌ها تجربه‌های زیادی کسب کند، فرصتی که به‌واسطهٔ زن بودن از دست داد؛ هرچند اعضای انجمن گاردی نسبت به حضور او در میدان به‌واسطهٔ زن بودن نداشتند. 

 

«خوش‌شانس بودم که محیط و تیمی‌که با آنها کار می‌کردم، گاردی برای حضور زنان در کارهای میدانی نداشتند و تلاششان را می‌کردند که فضا را برای حضور دخترها فراهم کنند؛ ولی نمی‌توانم منکر فشار جامعه و گاهی تسلیم شدن اعضای انجمن در مقابل آن شوم.» کار در حوزهٔ حیات‌وحش با کار در یک اداره و سازمان فرق دارد،. کارشناس این حوزه باید روزها در کوه و بیابان باشد. «نوع پوشش، کار را در مناطق گرم و بیابانی و یا دریایی بسیار سخت می‌کند. فشار روانی روی دخترهای مجرد همراه گروه زیاد است. برخی معتقدند دخترها برای پیمایش‌ها ضعف جسمانی دارند و … اینها فقط چند موردی است که هر زنی باید با آن برای داخل میدان کاری بودن مبارزه کند؛ کاری که من انجام دادم و خیلی‌ها به هر دلیلی نتوانستند و حذف شدند.» ازدواج مرحلهٔ دیگری است که باعث می‌شود برخی از زنان کارشناس حیات‌وحش از این حوزه خداحافظی کنند. 

عطیه تک‌تهرانی: تمام این مبارزه‌ها برای ما کاهنده است و انرژی بسیار زیادی صرفش می‌شود، درحالی‌که می‌توان همین انرژی را صرف پیشرفت کارمان کرد. روزهای زیادی را صرف این جنگیدن کردیم که می‌شد صرف کاری دیگری کنیم، اما نشد

«شما به سفرهای زیاد به مناطق چهارگانهٔ تحت‌مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست نیاز دارید. حتی اگر همسر شما هم مشکلی نداشته باشد، با فشار جامعه برای چرایی ترک همسر و خانه و زندگی مواجهید. من به‌واسطهٔ ازدواج با همکارم این مورد را تجربه نکردم، اما بازهم به‌دلیل نگاه مردسالارانه جامعه، برتری همسرم نسبت به خود را بارها درک و مشاهده کرده‌ام.» به‌گفتهٔ عطیه تک‌تهرانی فشار خانواده را هم نمی‌شود نادیده گرفت «پدرهای زیادی مانع دخترهایشان می‌شوند، درحالی‌که این محدودیت را برای پسرها قائل نیستند. من در مقابل پدرم ایستادگی کردم تا بتوانم الان اینجا باشم. شاید اگر محدود نبودم، بلندپروازی‌های زیادتری می‌کردم که نشد. تمام این مبارزه‌ها برای ما کاهنده است و انرژی بسیار زیادی صرفش می‌شود. در‌حالی‌که می‌توان همین انرژی را صرف پیشرفت کارمان کرد. روزهای زیادی را صرف این جنگیدن کردم که می‌شد صرف کاری دیگری کنم اما نشد.» زنانی که در حوزهٔ حیات‌وحش فعالیت می‌کنند، خواستار تجربه‌هایی هستند که جنسیت این امکان را از آنها گرفته است. 

 

عطیه در گذشته بارها می‌خواست در برنامه‌های سرشماری حضور داشته باشد که امکان آن برایش به‌واسطهٔ ممنوعیت حضور زنان مهیا نشد. «سرشماری‌‌های زیادی را از دست دادم. اجازه ندارم پشت موتور محیطبان بشینم و همین موضوع باعث شده است مناطقی که امکان تردد ماشین وجود ندارد، زنی هم فرصت پیدا نکند به آن مناطق وارد شود. در منطقهٔ حفاظت‌شده میاندشت که ما سال‌های زیادی کار کردیم، بعضی نقاط را باید تنها با موتور بروید. با وجود سفرهای متعددی که به میاندشت داشتم، هیچ‌وقت این مناطق را ندیدم،‌ فقط پسرها می‌رفتند و دوربین‌گذاری می‌کردند. ازاین‌دست مناطق کم نیست و ما زنان از دیدن آنها محرومیم.»  عطیه فکر می‌کند اوضاع بهتر شده، اما هنوز تا رسیدن به نقطهٔ ایده‌آل راه زیادی باقی است. 

 

«حساسیت نسبت به پوشش یا حضور خانم‌های مجرد همراه با آقایان در بسیاری از مناطق کمتر شده، اما مسئله اینجاست که تا وقتی یک مسئله به‌شکل سیستماتیک حل نشود، همواره با برخوردهای سلیقه‌ای مواجهیم. برای مثال برخی مدیران مناطق اجازهٔ حضور خانم‌ها را می‌دهند، ولی برخی نه! اگر مسائل و موانع به‌شکل سیستمی در سازمان حفاظت محیط زیست ‌حل شوند، آنگاه فرهنگ حضور زنان هم جای خودش را پیدا می‌کند. در کشورهای پیشرفته شما زنهایی را می‌بینید که نه‌تنها متأهل هستند بلکه یک یا دو بچه دارند و در کارشان در حوزهٔ حفاظت از حیات‌وحش بسیار موفق و شناخته‌‌شده‌اند. این یعنی خانواده و جامعه تنها نقش مادر یا همسر بودن برایشان قائل نیست و این نگرش کمک کرده تا آنها بتوانند نقش‌های متفاوتی را بپذیرند.» او معتقد است وقتی زنان در کاری حضور دارند، همه‌چیز خیلی مرتب و طبق اصول پیش می‌رود. «اگر شما پاسگاه محیطبانی را با فرض حضور خانم‌ها بسازید، بسیار متفاوت‌تر و حساب‌شده‌تر از پاسگاه‌هایی می‌سازید که الان ساخته می‌شود.»

 عطیه معتقد است رسیدن به این جایگاه‌ها آسان نیست. «در هر صورت همین الان هم دخترها باید اعتمادبه‌نفس بالا داشته باشند و قطعاً بدون مطالبه‌گری جایگاه واقعی خودشان را نمی‌توانند به‌دست آورند.»

 

 محدودیت‌ها در خشکی و دریا

نازنین محسنیان هم مشابه عطیه تک‌تهران پژوهش و کار میدانی در حوزهٔ حفاظت از حیات‌وحش را مقوله‌ای نمی‌داند که بتوان از آن تعریف مردانه و زنانه ارائه داد. «در هیچ‌جای دنیا کار کردن روی پستانداران دریایی یک کار زنانه و مردانه نیست. بنابراین، من وارد یک کار مردانه نشدم؛ زیرا پژوهش جنسیت‌بردار نیست.»

 

با وجود این نگاه، نازنین هم بارها نتوانسته کاری را انجام دهد، تنها به این خاطر که زن بوده «اگر مرد بودم شاید به جزایری مثل فارور و … که آن زمان به من اجازهٔ ورود نمی‌دادند، می‌رفتم. حتی می‌شد وارد کشتی‌های ترال شوم و کار تحقیقاتی انجام دهم.»

کار تحقیقاتی که او از آن صحبت می‌کند، نه به ماهی‌ها بلکه به پستانداران دریایی مربوط است. «اگر اجازهٔ ورود به این کشتی‌ها را داشتم می‌‌توانستم به آنها آموزش دهم اگر دلفینی در تورشان گیر کرد، چطور برخورد کنند. می‌دانم که آنها رهاسازی را به‌خاطر جریمه نشدن انجام می‌دهند، اما می‌شد به آنها در زمینهٔ رهاسازی درست آموزش داد. حضور در این کشتی‌ها یک فعالیت تحقیقاتی بود تا بدانم چه گونه‌ای کجا گیر می‌افتد و مشاهدات زنده در دریا داشته باشم. حضور در این کشتی‌ها به من کمک می‌کرد بدون هزینهٔ سنگین بتوانم محل‌های مختلف را از نزدیک ببینم، اما نشد.»

نازنین محسنیان: حضور در کشتی‌های ترال یک فعالیت تحقیقاتی بود تا بدانم چه گونه‌ای کجا گیر افتاده و مشاهدات زنده در دریا داشته باشم. حضور در آنها به من کمک می‌کرد بدون هزینهٔ سنگین بتوانم محل‌های مختلف را از نزدیک ببینم اما نشد

محدودیت پوششی را هم باید به محدودیت مناطقی که زنان می‌روند، افزود. ضمن آنکه حتی گاهی در ساحل هم زنان بهتر است همراه مرد داشته باشند تا کاری را انجام دهند. «گرچه معمولاً سعی می‌کنند از خانم‌ها پذیرایی بهتری کنند و یا محل بهتری را به آنها اختصاص دهند، اما ما نمی‌توانیم حتی در ساحل و خشکی هم راحت همه‌جا برویم.  زمانی که می‌خواستیم با صیادان صحبت کنیم، باید حتماً آقایان همراه ما می‌بودند. خاطرم هست حتی یک‌بار زمانی که شبکهٔ آموزش را داشتیم و در مساجد کارگاه‌ها برگزار می‌شد، در یکی از مساجد اجازهٔ ورود به من ندادند. بنابراین، همکارم ناچار شد دو-سه ساعت تنها کارگاه را برگزار کند، در‌حالی‌که من در خانهٔ کنار مسجد در جمع خانم‌ها بودم و تلاش‌هایم برای علاقه‌مند کردن آنها به محیط زیست به نتیجه‌ای نرسید.»

 

 از نظر نازنین کار برای زنان همچنان راحت نیست بلکه با بازداشت فعالان محیط زیست در سال ۱۳۹۶ کار برای بسیاری از کارشناسان سخت‌تر هم شده است‌ «یادم می‌آید یک روز ساعت پنج صبح دریابانی اعتراض کرد که خانم‌ها حق ورود ندارند و باید کارت ملی بدهند. ما می‌گفتیم که همراه با محیطبان هستیم و سال‌هاست که دریا می‌رویم، ولی آنها بهانه می‌تراشیدند که ما را اذیت کنند. بالاخره بعد از چانه‌زنی زیاد رفتیم.»

 

به‌گفتهٔ این کارشناس حیات‌وحش، در این کشور اگر مرد باشید شرایط متفاوت است. «من رشته‌ای را انتخاب کردم که شرایط متفاوتی داشت و  متأسفانه کسی نیست که به فعالیت ما ادامه دهد». کارشناسان زن نه‌تنها در حوزهٔ فعالیت در زمینهٔ حیات‌وحش با چالش مواجهند، بلکه بسیاری از آنها با وجود شایستگی نتوانسته‌اند به پست‌های مدیریتی دست پیدا کنند. نگاهی به صفحهٔ «مدیران» پایگاه اطلاع‌رسانی سازمان حفاظت محیط‌ زیست نشان می‌دهد از مجموع ۶۳ مدیر تنها پنج نفر زن؛ دو مدیرکل در استان‌های قزوین و همدان در کنار مدیران کل دفتر اقتصادی و فناوری، دفتر حفاظت و احیای تالاب‌ها و دفتر حفاظت و مدیریت محیط زیستی آب و خاک! همچنین دو مدیرکل استان‌های قزوین و همدان در حوزهٔ آلودگی و پسماند مقالاتی را منتشر کرده‌اند که گرچه درنهایت به محیط طبیعی مربوط است، اما حوزهٔ پژوهش آنها بیشتر محدودهٔ شهری بوده است.

 

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر