پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | محمود عزیزی بازیگری که کاندیدای انتخابات مجلس شده است: مستقلم!

محمود عزیزی بازیگری که کاندیدای انتخابات مجلس شده است: مستقلم!





۲۰ بهمن ۱۳۹۴، ۲۱:۲۲

محمود عزیزی بازیگری که کاندیدای انتخابات مجلس شده است: مستقلم!

محمود عزیزی تنها بازیگری است که کاندیدای انتخابات مجلس شده و ادعا می‌کند نه اصلاح‌طلب است نه اصولگرا. هم «متولد ماه مهر» را باید بازی می‌کرده هم «معراجی‌ها» و «قلاده‌های طلا» و حالا هم می گوید که از قرار گرفتن در هر دو لیست اصولگرا و اصلاح‌طلب استقبال می‌کند. محمود عزیزی که تحصیلکرده تئاتر است و این رشته را تدریس می کند، حالا برای حضور در رقابت انتخاباتی دهمین مجلس شورای اسلامی کاندیدا شده اما تاکید دارد که آدم سیاسی ای نیست.
هفته نامه تماشاگران با او گفت و گویی انجام داده که بخش هایی از آن در ادامه می آید:
سی‌واندی سال است که از انقلاب گذشته. دغدغه آغازین انقلاب، حوزه فرهنگ بود. با در نظر گرفتن اینکه به هر حال هشت سال مقاوت بوده، جنگ تحمیلی بوده، بعد مشکلات دیگری بوده و بعد تحریم‌ها، این مسائل باعث فرصت‌سوزی‌های بسیاری شده و قطعاً کارگزاران فرهنگی ما را مشغول مشکلاتی که برآمده از جنگ و تحریم‌ها بوده، کرده؛ بنابراین مانع از این شده که مسوولان آن‌طور که باید در حوزه هنر فعالیت کنند و برنامه مدون و مشخصی داشته باشند.
چون در حوزه هنر تأمین اجتماعی نداریم، هنرمندان شاخه‌های مختلف کارگران هنری فصلی هستند؛ یعنی یک هنرمند نقاش نهایتاً سالی یک‌بار می‌تواند یک نمایشگاه بگذارد. اینها باید برای اوقاتی که کار ندارند تأمین اجتماعی داشته باشند و دغدغه روزمرگی نداشته باشند. در شاخه‌های مختلف هم باید همین‌طور باشد.
شاید مثلاً لازم باشد که شورای عالی انقلاب مجدداً فعالیت خودش را آغاز کند و در زمینه هنر مصوباتی داشته باشد که بازوهای اجرایی که شامل بازوهای دولت می‌شود به ناچار بر مبنای تعاریف و لوایح و پیشنهادات آنها کار کنند و در اصل پیشنهادات را کارآمد بکنند. الان مثلاً ما نمی‌دانیم چرا اصلاً جشنواره‌ها باید در دهه فجر برگزار شوند و ربط‌شان به دهه فجر چندان مشخص نیست. خب اینها مشکلاتی است که کارگزاران فرهنگی باید بررسی کنند.
هر کسی می‌تواند در لیستی باشد. این به این معنا نیست که همه آن لیست وقتی به یک مکان مقدس می‌روند همه یک نگاه کاملا مشترک داشته باشند؛ ممکن است هدف‌شان مشترک باشد، اما هر کس با انگیزه خودش می‌رود. من مستقلم. من می‌خواهم نمایندگی یک ملت ایران و به‌طور ویژه آن بخشی که مربوط به تخصص من است، یعنی هنر را نمایندگی کنم. خب حالا هر کسی که با این انگیزه بیاید و مرا وارد لیستش کند طبیعی‌ست که قبول می‌کنم. این می‌شود همان زبان مشترکی که او مطلع نیست و من مطلع هستم.
{خط قرمز اصلاح‌طلب و اصولگرایی ندارید؟} ببینید خط قرمز‌ها در واقع از انجماد فکری گروه‌هاست. وقتی گروهی خط قرمزی برای خودش قائل می‌شود، نمی‌خواهد کسی واردش شود و این مثل آب راکد می‌شود، می‌گندد.
{چطور هم «متولد ماه مهر» را بازی می‌کنید و در «معراجی‌ها» و «قلاده‌های طلا» هم حضور دارید؟ } هنرمند که نمی‌تواند دم در تئاترش بایستد بگوید آن آدم شکم گنده نیاید، آن یکی که لاغر است بیاید. آن که دستش پینه بسته بیاید، آن که مثلاً لاک زده نیاید. هنرمند کارش این نیست. هنرمند در ارتباط با جامعه و همه افراد است. … ما همه شکل آدمی در جامعه داریم. گروه‌های مختلف اجتماعی داریم. کار هنرمند قرار گرفتن در موقعیت‌‌های مختلف است تا بتواند یکی از این موقعیت‌ها را مطرح کند. حالا خط فکری آن هنرمند هر‌چه می‌خواهد باشد. شما می‌خواهید در این واقعه‌ای که متعلق به بخشی از تاریخ ماست سهم داشته باشید و این ثبت تاریخی می‌شود.
{بعد از قضایای سال 88، تفکر حامی قلاده‌های طلا و معراجی‌ها می‌تواند فیلم بسازد ولی تفکر نقطه مقابلش نمی‌تواند} مثل این می‌ماند که من صد تومان در جیبم داشته باشم، این پول مال من است و مختارم آن را هدیه بدهم یا یک ساندویچ بخرم یا آن را در حسابم بگذارم. این حق من است. الان مثلا این دوربین و این اعتقادات در اختیار این نگاه است. اگر این نگاه نبود ما‌ چه چیز را می‌خواستیم ارزیابی کنیم؟ چه چیز را می‌خواستیم ببریم زیر علامت سؤال؟ ولی در همین مقطع هم باز ما فیلم‌هایی را می‌بینیم که نقد اجتماعی می‌کنند و معضلات اجتماعی را انعکاس می‌دهند. حالا به آن شدت نیست که همگان بخواهند موضع بگیرند. خب آن طرف هم نسبت به بعضی از فیلم‌ها موضع می‌گیرند. یک جمعیتی هم هستند که مانع از این می‌شوند که این فیلم اکران شود.
من در یک مقطعی گفتم شاید اگر آقای ضرغامی نبود، خیلی از هنرمندان ما کارتن‌خواب می‌شدند. یک تعداد سریال ساخته می‌شد و اینها می‌رفتند بازی می‌کردند و امرار معاش می‌کردند و این خیلی مطلوب بود؛ ولی مدیری که بیاید به قول شما خط قرمز بگذارد و بگوید اینها باشند و آنها نباشند می‌شود مثل تلویزیون الان. یعنی یک آب راکد که دچار گندیدگی می‌شود و محصولات قابل قبولی تولید نمی‌کند. ما سریال‌هایی داشته‌ایم که در زمان پخش خیلی مخاطب داشته‌اند و بعضا خیابان‌ها را خلوت هم می‌کرده‌اند.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *