پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | خداحافظی با نظریه‌پرداز ایرانشهری

سید جواد طباطبایی، پژوهشگر فسلفه و سیاست، درگذشت

خداحافظی با نظریه‌پرداز ایرانشهری

آثار طباطبایی در حوزه اندیشه سیاسی در اسلام و ایران از اواخر دهه 1360 و اوایل دهه 1370 به بحث‌های عمیق و گسترده و دامنه‌داری در فضای روشنفکری و فکری ایران دامن زد. او در دهه‌های هشتاد و نود خورشیدی از بحث برانگیزترین متفکران ایرانی بود





خداحافظی با نظریه‌پرداز ایرانشهری

۱۱ اسفند ۱۴۰۱، ۰:۱۶

|پیام ‌ما| «سید جواد طباطبایی» در ۷۷ سالگی در بیمارستانی در لس‌آنجلس درگذشت. او یکی از برجسته‌ترین اندیشمندان علم سیاست به‌ویژه در زمینه اندیشه سیاسی بود که توانست با تالیف آثار مهم به نظریه‌پردازی در اندیشه سیاسی ایران و تاریخ‌نگاری در اندیشه سیاسی غرب بپردازد. هر چند که همواره نقدهایی بر آثار و اندیشه‌هایش وجود داشته اما نمی‌توان منکر دیدگاه‌ها و سهمش در در منظومه نظری ایران معاصر شد. طباطبایی، استاد دانشگاه و پژوهشگر ایرانی در زمینه فلسفه، تاریخ و سیاست و همچنین عضو پیشین هیات علمی و معاون پژوهشی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بود. شرح و گزارش اندیشه «ایرانشهری»‌ که فرهنگ را بزرگترین عامل اثرگذار در نظام سیاسی ایران معرفی می‌کند یکی از کارهای شاخص طباطبایی است.

 

سید جواد طباطبایی در سال ۱۳۲۴ در تبریز به دنیا آمد. در تبریز تحصیل کرد و برای تحصیل در رشته حقوق به دانشگاه تهران رفت. پس از اخذ لیسانس حقوق از دانشکده حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه تهران به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن به ادامه تحصیل پرداخت و با اخذ دیپلم مطالعات عالی D.E.S از رشته فلسفه سیاسی فارغ‌التحصیل شد.
به گزارش همشهری آنلاین، طباطبایی در سال ۱۳۶۳ با نوشتن رساله‌ای درباره «تکوین اندیشه سیاسی هگل جوان»، با دریافت درجه ممتاز دکترای دولتی در رشته فلسفه سیاست به ایران بازگشت. پس از بازگشت به عضویت هیات علمی دانشگاه تهران درآمد و معاون پژوهشی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران شد. در همان حال، او سردبیری نشریه همین دانشکده را به عهده گرفت.
طباطبایی به کار پژوهشی خود در مراکز دیگر ادامه داد و با امکاناتی که در مراکز پژوهشی فرانسه، آلمان، و آمریکا فراهم آمد، پژوهشی درباره تاریخ اندیشه در ایران را دنبال کرد. او در سال ۱۳۷۶ موفق شد جایزه نخل آکادمیک، عالی‌ترین نشان علمی فرانسه، و مدال نقره تحقیقات در علم سیاست را از دانشگاه کمبریج کسب کند.

علی دهباشی، سردبیر بخارا: طباطبایی نه تنها زاویه نقد داشت بلکه در انتقاد صراحت لحن و تندی داشت تا جایی که به اندازه دوستدارانش منتقد نیز دارد. منتقدان نیز نمی‌توانند نظریات او در مورد تجدد ایران، مسئله دموکراسی و آزادی‌خواهی و تحلیل او را مشروطیت را نادیده بگیرند

او در سال‌های حضور در فرانسه و هم در حلقه لوئی آلتوسر، فیلسوف مارکسیست، بود و هم به حوزه گروهی از کشیش‌های یسوعی‌ای که در مسائل فلسفی در سطح بالایی بودند رفت‌وآمد داشت و با یکی از مفسران مطرح هگل در ارتباط بود. در همین حلقه بود که یادداشت‌ها و حاشیه‌هایی که لنین بر کتاب‌های هگل نوشته بود را ترجمه و با عنوان یادداشت‌هایی درباره دیالکتیک منتشر کرد. همچنین مجموعه مقاله‌هایی از آلتوسر را با عنوان لنین و فلسفه و چند مقاله دیگر ترجمه و منتشر کرد.
آرا و اندیشه‌ها
«سید جواد طباطبایی، قلندر دو اقلیم است.» این جمله را حکمت‌الله ملاصالحی، استاد باستان‌شناسی دانشگاه تهران، درباره ارزش تلاش‌های سید جواد طباطبایی در شناخت ایران گفته است. در نشست «ایران همین جا است که ایستاده‌ایم» که سال 1395 در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، «فهمیدن عمیق یک اقلیم و انتقال دقیق آن به اقلیم دیگر»، صفتی بود که ملاصالحی به طباطبایی نسبت داد. توصیه‌ این استاد باستان‌شناسی دانشگاه تهران این بود با وجود اینکه در طول تاریخ هزاران زبان و فرهنگ و ملیت از بین رفته‌اند اما ایران هنوز برپاست و باید این میراث شکوهمند را پاسداری و نگهبانی کرد و طباطبایی، چنین کرده و می‌کند.

آثار طباطبایی در حوزه اندیشه سیاسی در اسلام و ایران از اواخر دهه 1360 و اوایل دهه 1370 به بحث‌های عمیق و گسترده و دامنه‌داری در فضای روشنفکری و فکری ایران دامن زد. او در دهه‌های هشتاد و نود خورشیدی از بحث برانگیزترین متفکران ایرانی بود و در آثار و گفتارش به انتقادهای تند و صریح از روشنفکران و متفکران معاصر ایران می‌پرداخت

طباطبایی از شارحان نظریه «ایرانشهری» ‌است که در آن کل نظام سیاسی ایران را در گذر تاریخ متأثر از فرهنگ ایران می‌داند. فرهنگی که نه متعلق به یک قوم خاص، بلکه ترکیبی از اقوام مختلف در مرزهای فرهنگی به نام ایران بوده ‌است (نشست «ایران همین جا است که ایستاده‌ایم- 1395). او می‌گوید که «ایرانشهر» مقوله‌ای در تاریخ‌نویسی ایران است و به هیچ وجه شعاری در پیکار سیاسی نیست. «ایرانشهر» به‌عنوان مقوله‌ای برای تبیین تداوم تاریخی ایران به کار رفته که یکی از مقدمات تدوین تاریخ جامع ایران است، یعنی اینکه در نوشتن تاریخ ایران تداومی در دوران قبل و بعد از اسلام در ایران وجود دارد، دوره‌ای که نام ایران، ایرانشهر بوده ‌است (رساله‌ای درباره مفهوم ایرانشهر از جواد طباطبایی).
اندیشه طباطبایی دارای چهار شاخصه است؛ نخست اینکه مسئله‌محور است؛ دوم اینکه روشمند است؛ سوم اینکه یک کل منسجم است و چهارم اینکه یک مسیر تحول روشنی را با خود به همراه دارد.
به گزارش ایرنا، از دیگر مهم‌ترین نظریات او، طرح نظریه زوال اندیشه سیاسی در ایران است که چندین جلد از آثار طباطبایی را در برمی‌گیرد. همچنین، در حوزه اندیشه سیاسی غرب نیز مجموعه «جدال قدیم و جدید» را به بازکاوی انتقادی فکر سیاسی غربی از یونان تا دوران جدید اروپا اختصاص داده است. این مجموعه نوعی تاریخ‌نگاری ایرانی در حوزه اندیشه ی سیاسی غرب است که بر پایه آثار اصلی متفکران غربی تالیف شده است.
از جمله مهمترین آثار طباطبایی می‌توان به «زوال اندیشه سیاسی در ایران»، «دیباچه‌‌ای بر نظریه انحطاط ایران»، «مکتب تبریز و مبانی تجددخواهی»، «حکومت قانون: مبانی نظریه مشروطه‌خواهی»، «ابن خلدون و علوم اجتماعی»، «خواجه نظام‌الملک»، «تاریخ اندیشه سیاسی جدید در اروپا از نوزایش تا انقلاب فرانسه» اشاره کرد.
به گزارش اعتمادآنلاین، آثار طباطبایی در حوزه اندیشه سیاسی در اسلام و ایران از اواخر دهه 1360 و اوایل دهه 1370 به بحث‌های عمیق و گسترده و دامنه‌داری در فضای روشنفکری و فکری ایران دامن زد. او در دهه‌های هشتاد و نود خورشیدی از بحث برانگیزترین متفکران ایرانی بود و در آثار و گفتارش به انتقادهای تند و صریح از روشنفکران و متفکران معاصر ایران می‌پرداخت. طباطبایی مدت‌ها از بیماری سرطان رنج می‌برد و در سال‌های اخیر برای درمان به آمریکا سفر کرده بود، اما تا واپسین لحظات درباره ایران و سرنوشت آن به تامل می‌پرداخت و در شبکه‌های اجتماعی، اندیشه‌ها و دیدگاه‌های خود درباره تحولات اخیر ایران را منعکس می‌کرد.
علاقه به هگل
«علاقه‌ای که به هگل داشتم، در پاریس و با دیدن استادان بسیار مهم بیشتر شد و کوشش کردم مطالعه خودم را به ایده‌آلیسم آلمانی بسط دهم. اما چون هگل در واقع به نوعی صورت نهایی این فلسفه بود و از نظر فلسفه سیاست هم بسیار مهم بود، سراغ هگل رفتم.» این بخشی از صحبت‌های طباطبایی در گفت‌وگو با ماهنامه «مهرنامه» است. او در پاسخ به این پرسش که «علاقه شما به هگل از کجا نشات می‌گرفت که از‌‌ همان ابتدا می‌خواستید پایان نامه‌تان را نیز در مورد اندیشه سیاسی هگل بنویسید؟» و «آیا می‌توان گفت که از صیرورت ملاصدرا به نظام فلسفی هگل رسیدید؟» گفت: «شاید تا حد زیادی تحصیل فلسفه اسلامی در این گرایش مؤثر بوده است، اما به دقت نمی‌توانم این تاثیر را توضیح دهم. ذائقه آدمی در هر زمینه‌ای به تدریج تکوین پیدا می‌کند. فیشته گفته است فلسفه‌ای که هر فردی انتخاب می‌کند، با شخصیت او ارتباط دارد. البته نقل به مضمون کردم، چون اصل جمله بسیار دقیق‌تر از این است. چندین سال ملاصدرا خواندن برای من همچون مقدمه‌ای با آشنایی و علاقه به ایده‌آلیسم آلمانی بود. من هنوز به برخی از جنبه‌های ملاصدرا علاقه بسیاری دارم و حتی گمان می‌کنم که با روش‌های سنتی، درخشش‌های فلسفه ملاصدرا را ضایع کرده‌ایم، یعنی کرده‌اند. مباحثی مانند بحث اتحاد عاقل و معقول از دیدگاه فلسفه‌های جدید بحث مهمی است. اگرچه متأسفانه فرصت بازگشت جدی با این مباحث را پیدا نمی‌کنم، اما هنوز هم به‌ویژه از نظر اصطلاحات به متن‌های ملاصدرا مراجعه می‌کنم.»
علل توسعه‌نیافتگی ایران از دیدگاه طباطبایی
کتاب «پرسش از انحطاط ایران؛ بازخوانی اندیشه‌های دکتر سید جواد طباطبایی» از «علی‌اصغر حقدار»، تبیین انحطاط تاریخی ایران و زوال اندیشه بر پایه بازخوانی پروژه فکری طباطبایی است. پروژه فکری طباطبایی و بازپرداختی که از آن در این متن آورده شده است، ناظر به حل بحران عقب‌‌ماندگی و توضیح شرایط خمود فرهنگی و جمود اخلاقی و انحطاط فرهنگ ایرانی است که در فردای برخورد با مدرنیته این فرهنگ را به خود مشغول کرده و آن را در یکی از گذرگاه‌های سرنوشت‌ساز تاریخی قرار داده است.
به گزارش ایرنا، در این کتاب گفته شده طباطبایی آنجا که به بحث توسعه و توسعه‌یافتگی وارد می‌شود، به درستی از بنیان‌های اندیشگی آن می‌پرسد و در گیر و دار این بحث، علل و عوامل توسعه‌نیافتگی ایران معاصر را در جدا افتادگی از نوسازی فرهنگی و تجدد فکری قرائت می‌کند؛ طباطبایی بر این باور است که بحث توسعه از آنجا که به هویت و بحران مربوط می‌شود، سوالی فلسفی است و باید از موضع فلسفی طرح شود. به سخن طباطبایی در واقع بحث بر سر آن نیست که چه الگویی برای توسعه ی ایران مناسب است؛ پرسش بنیادین این است که خود آن «الگوها» بر مبنای کدام تلقی از آدم و عالم قابل طرح است.
دهباشی: منتقدانش هم او را نادیده نمی‌گیرند
علی دهباشی، سردبیر و صاحب امتیاز مجله فرهنگی «بخارا» در گفت‌و‌گویی کوتاه با «پیام ما» در مورد طباطبایی گفت: «دکتر طباطبایی در عرصه اندیشه و تفکر جایگاه خاصی دارد. مطالعات و پژوهش‌های ایشان که در دوره های تاریخی کشور، به‌ویژه 500 ساله صفوی تا امروز، در بستر یک نظریه تاریخی که خود به آن رسیده بود، بررسی شده، به‌ویژه میان کسانی که در این هشتاد سال به نظریه‌پردازی پرداختند، شاخص است.»
او ادامه داد: «طباطبایی نه تنها زاویه نقد داشت بلکه در انتقاد صراحت لحن و تندی داشت تا جایی که به اندازه دوستدارانش منتقد نیز دارد. منتقدان نیز نمی‌توانند نظریات او در مورد تجدد ایران، مسئله دموکراسی و آزادی‌خواهی و تحلیل او را مشروطیت را نادیده بگیرند. بسیاری کارها در دست داشت که متاسفانه مجال پایان نیافت.»

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر