پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | کوچِ به ناچاری

«پیام‌ ما» از افزایش تعداد عشایر به دلیل گرانی مسکن گزارش می‌دهد

کوچِ به ناچاری

به گفته کارشناسان افزایش جمعیت عشایر یک پدیده پایدار نیست و در آینده‌ای نزدیک شاهد تغییر وضعیت کوچ‌نشینی به حاشیه‌نشینی هستیم





کوچِ به ناچاری

۱۸ دی ۱۴۰۱، ۸:۴۶

طی سال‌های 1399 و 1400، سازمان عشایری کشور اعلام کرد که جمعیت عشایر کشور پس از یک دوره ‌کاهش قابل‌توجه، رو به افزایش است. با وجود اینکه این سازمان دلایل متعددی را برای این افزایش اعلام کرده اما بررسی «پیام‌ ما» نشان می‌دهد بازگشت به ایل در بسیاری موارد نه به دلیل علاقه به کوچ‌نشینی بلکه به دلیل ترس و فرار از ادامه زندگی شهری و یکجانشینی است. در گفت‌وگوهای انجام شده با برخی از تازه کوچ‌نشینان، گرانی مسکن و افزایش چشمگیر هزینه‌های زندگی از اصلی‌ترین دلیل بازگشت عشایر پس از مدت‌ها جدایی بوده است.

 

سال 1399 بود که رئیس سازمان امور عشایری ایران اعلام کرد بر اساس نتایج سرشماری «ثبتی مبنایی» جامعه عشایری در سال جاری، جمعیت عشایر کشور از نظر خانوار افزایش یافته است. شاهپور اعلایی اعلام کرد: بر اساس آخرین سرشماری جامعه عشایری که مربوط به سال ۱۳۸۷ است، ۲۱۳ هزار خانوار عشایری در کشور زندگی می‌کردند که این تعداد به ۲۴۶ هزار خانوار افزایش یافته است. اما جمعیت عشایر کشور در مقایسه با سال ۱۳۸۷ تغییری نداشته و حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر است که نشان می‌دهد تعداد خانوار عشایر افزایش داشته است.
سال بعد و در زمستان سال 1400 هم معاون توسعه و امور زیربنایی سازمان امور عشایر ایران از افزایش جمعیت عشایر کوچنده کشور از ۲۴۶ هزار خانوار به ۲۵۱ هزار خانوار خبر داد و گفت: این آمار رشد پنج هزار نفری جمعیت عشایری را نشان می‌دهد. مهدی میزبان در گفت‌وگویی با «ایرنا» اعلام کرد که در تازه‌ترین به‌روزرسانی سرشماری ثبتی مبنایی جامعه عشایری، جمعیت عشایر کوچنده کشور در حال حاضر به ۲۵۱ هزار خانوار با بیش از یک میلیون و ۱۵۰ هزار نفر افزایش یافته است. همچنین بنا به این سرشماری، بیشترین تمرکز جمعیتی را با بیش از ۳۳ هزار خانوار در دوره قشلاقی در خوزستان داریم. او خطاب به مدیران امور عشایر استان‌ها بیان کرد: لازم است سالانه اطلاعات ثبتی مبنایی عشایر کشور را به‌روزرسانی و تکمیل و به مرکز آمار ایران اعلام کنیم. اطلاعات جمعیتی عشایر کوچنده کشور توسط سازمان امور عشایر به مرکز آمار ارائه شده که حاصل زحمات امور عشایر استان‌ها و اتحادیه‌ها و تعاونی‌های عشایری در سراسر کشور است. ممکن است در این سرشماری تعدادی از عشایر واقعی از آمار جا افتاده باشند یا تعدادی که عشایر نیستند در آمار آورده شده باشند؛ فرصت داریم بررسی و این اطلاعات را پایش و به‌روزرسانی کنیم تا خدماتی که ارائه می‌دهیم به دست عشایر واقعی برسد. او ادامه داده بود: برای راستی‌آزمایی سرشماری ثبتی مبنایی عشایر کوچنده، به صورت نمونه و تصادفی از سوی مرکز آمار ایران با عشایر تماس گرفته می‌شود و اطلاعات آنان راستی‌آزمایی می‌شود. بر اساس نتایج پایه سرشماری عشایر کوچنده کشور که سال گذشته در روز ملی آمار اعلام شد، جمعیت عشایر کشور ۲۴۶ هزار خانوار بود که به‌روزسانی صورت گرفته در سال جاری، نشان از افزایش پنج هزار خانواری جمعیت کوچندگان عشایری کشور دارد.

خرید علوفه و کاه با قیمت بالا برای عشایر توجیه اقتصادی ندارد. از طرفی به دلیل واردات گوشت، قیمت دام سبک در کشور کاهش یافته است تا جایی‌که عشایر مجبورند با قیمت گزاف علوفه خریداری کنند اما کاهش قیمت دام سبک بازار فروش آن را هم با چالش مواجه کرده است

از بی‌خانگی در کوچ ماندیم
بانو از عشایر دالاهو است. پس از زلزله سرپل ذهاب به کوچ آمده است. خانه و زندگی ویران شده را پشت سر گذاشت و آمد با مردی که هنگام ازدواج کوچ‌نشین نبود در ایل زندگی کند. چادرشان حتی سیاه‌چادر نیست و هنوز که هنوز است همان چادر هلال احمر است که با نمد پوشانده شده است.
بانو می‌گوید: «دست تقدیر این‌طور خواسته است. این چادرها برای عموهایم بود. بعد از زلزله وقتی کانکس‌ها توزیع شد، این چادرها را به ما دادند. از جایی نگرفتیم. شوهرم کارگر بود. ساکن سرپل بودیم هم زلزله خانه و کاشانه‌مان را خراب کرد هم دیگر کاری پیدا نمی‌شد. همین بود که تصمیم گرفت چوپانی کند.» او رمه‌ای را که در دورها چرا می‌کند و مردی را که شبیه یک نقطه کوچک زیر درختی نشسته است نشان می‌دهد و می‌گوید: «این گوسفندها هم مال خودمان نیست. چوپانی دیگران را می‌کنیم. سختی زندگی عشایر زیاد است، اما لااقل کار برای انجام داریم. پسرم ناراضی است. دوست دارد در شهر باشد. به همین دلیل، سال‌های اول با شوهرم به کوچ نمی‌آمدیم، اما حالا وضع فرق کرده و زندگی سخت است. نمی‌شود هم هزینه زندگی در شهر را داد و هم اینجا را. کوچ بهتر است. چند بار تصمیم گرفتم برگردیم شهر خانه‌ای اجاره کنیم اما اجاره‌ها بیشتر از توان ماست. ماندن اینجا بهترین کار است.»
آنچه بانو می‌گوید را اسحاق از ایلات ترکمن در منطقه «جرگلان» نیز تایید می‌کند. او می‌گوید: «من و دو پسرعمویم از ایل رفته بودیم چون می‌خواستیم زندگی دیگری بسازیم. شما می‌بینید که حالا وانت و کامیون و روستاهای عشایری همه و همه در اختیار عشایر است اما واقعا زندگی عشایری سخت شده است. ما می‌خواستیم جور دیگری زندگی کنیم. هر سه نفر ازدواج کردیم. به امید کار و زندگی روانه مشهد شدیم و سال‌های اول خوب بود. اما طی 5 سال گذشته دیگر کاری برای انجام نیست. ما از کارخانه‌هایی که کار می‌کردیم تعدیل شدیم. مجبور شدیم به ایل برگردیم. در ایل کسی از ما اجاره خانه و… نمی‌گیرد. فکر کنید برای اجاره یک خانه 40 متری فقط در شهرهای بزرگ خراسان باید بیش از 2 میلیون تومان پول پرداخت کنی. امکان زندگی برای یک آدم عیالوار تقریبا وجود ندارد. حداقل ما جایی به نام ایل داریم که به آن برگردیم. دیگران همین را هم ندارند.»

در بیشتر نقاط عشایری یک معلم برای چند پایه تحصیلی در نظر گرفته می‌شود و همین عامل زمینه مهاجرت به شهرها را تشدید کرده است. همچنین به دلیل نبود بازار مصرف و عدم توجیه اقتصادی، تولیدات لبنی و صنایع دستی عشایر رونق چندانی ندارد و در بیشتر موارد به اندازه میزان مصرف خانواده اقدام به تولید محصولات لبنی و صنایع دستی می‌کنند

اسحاق ادامه می‌دهد: «خرج زندگی ما این روزها از گله به دست می‌آید. همه گوسفندان و بزها هم مال ما نیست اما پدر و عموهایم هوایمان را دارند. در حقیقت زندگی جمعی فقط این امکان را فراهم می‌کند که ما بتوانیم زندگیمان را اداره کنیم. اگر ایل نبود ما هم نمی‌دانستیم باید چه کنیم.»
از معلمی‌ تا چوپانی
نورمحمد از عشایر خمسه در استان فارس است. او نیز دو سال است که به کوچ‌نشینی مشغول است. معلم بود اما حالا به کار نساجی در ایل مشغول است. نورمحمد می‌گوید: «از پس تامین زندگی برنمی‌آمدم. تربیت معلم درس خوانده بودم اما سر کار نمی‌رفتم. برای یک زمان کوتاه در چند مدرسه غیر انتفاعی کار می‌کردم که حقوق کمی‌ می‌دادند. پدرم کارگر بازنشسته شهرداری است و از پس زندگی خودش و مادرم به زور بر می‌آید. من برای کار به شیراز آمدم اما چه عایدم شد جز اجاره‌های عقب‌مانده و حکم تخلیه‌ای که صاحب‌خانه گرفته بود. به پیشنهاد دوستم یک روز عزم ایل خمسه شدیم و با عموها و پدرش حرف زدیم. من را مانند فرزند خودشان پذیرفتند. گاهی دلم می‌خواهد به شهر برگردم اما می‌دانم در شهر چیز خاصی انتظارم را نمی‌کشد.»
داستان نورمحمد، بانو و اسحاق شبیه بسیاری دیگر است که یا فرزندان رفته از ایل بودند یا آدم‌هایی که به خواب هم زندگی کوچ‌نشینی ‌را ندیده بودند؛ اما حالا ناچار به زندگی در ایل شده‌اند.
با وجود اعلام رسمی ‌دولت مبنی بر افزایش تعداد عشایر در استان‌ها و مناطق عشایری کشور، اما استان ایلام از این قاعده استثنا مانده است. موضوعی که برخی کارشناسان آن را به محرومیت گسترده در این استان نسبت می‌دهند و می‌گویند دقیقا به همین دلیل افزایش جمعیت عشایر یک پدیده پایدار نخواهد بود و در آینده‌ای نزدیک شاهد تغییر وضعیت کوچ‌نشینی به حاشیه‌نشینی خواهیم بود.
کفگیر مراتع به ته دیگ خورده
علی‌اکبر منصوری، کارشناس امور عشایری در این خصوص به «پیام ‌ما» می‌گوید: «مشکلات عشایر بدون افزایش جمعیت هم کم نیست. جمعیتی که به زندگی عشایری به عنوان یک راه‌حل نگاه می‌کنند هم عاقبت در برابر این مشکلات قرار می‌گیرند. به عنوان مثال فقط در مورد دامداری، خرید علوفه و کاه با قیمت بالا برای عشایر توجیه اقتصادی ندارد. به دلیل واردات گوشت، قیمت دام سبک در کشور کاهش یافته است تا جایی‌که عشایر مجبورند با قیمت گزاف علوفه خریداری کنند اما کاهش قیمت دام سبک بازار فروش آن را هم با چالش مواجه کرده است.»
به گفته این کارشناس عشایر در بسیاری مناطق از نظر تامین نفت سفید برای سوخت زمستان در مضیقه هستند و سهمیه ماهانه برای هر خانوار که در گذشته ۴۰۰ لیتر بود در سال جاری به ۲۰۰ لیتر کاهش یافته و این میزان سهمیه تنها کفاف ۱۰ روز را می‌دهد. عقب‌افتادگی دانش‌آموزان عشایر از تحصیل به دلیل کیفیت پایین آموزشی هم یکی دیگر از مشکلات آنهاست که منصوری درباره آن می‌گوید: «در بیشتر نقاط عشایری یک معلم برای چند پایه تحصیلی در نظر گرفته می‌شود و همین عامل زمینه مهاجرت به شهرها را تشدید کرده است. همچنین به دلیل نبود بازار مصرف و عدم توجیه اقتصادی، تولیدات لبنی و صنایع دستی عشایر رونق چندانی ندارد و در بیشتر موارد به اندازه میزان مصرف خانواده اقدام به تولید محصولات لبنی و صنایع دستی می‌کنند.»
منصوری در مورد وضعیت بهداشتی و درمانی و سایر دسترسی‌های عشایر هم ‌می‌گوید که حضور پزشک در مناطق عشایرنشین زرندیه تنها ماهانه یک روز است و در سایر روزها باید برای درمان به شهر مراجعه شود. از طرفی یکجانشینی عشایر امکان‌پذیر نیست چرا که هر کدام از طوایف از تنوع قومیتی و ایلی متعددی با رفتار اجتماعی متمایز از یکدیگر برخوردار هستند و با هم سنخیت ندارند. «جداسازی مراتع و دام و سایر ملزومات زندگی عشایر هم باعث می‌شود که یکجانشینی امکان‌پذیر نباشد. به دلیل محرومیت فرزندان عشایرنشین به‌ویژه دانش‌آموزان از امکانات اولیه زندگی و تحصیلی متاسفانه هیچ اشتیاقی از سوی آنان برای ادامه زندگی به صورت عشایری وجود ندارد در حالی که امکان زندگی یکجانشینی نیز برای همه فراهم نیست. به همین دلیل من معتقدم طبقی از عشایر که به ناچار کوچ را هم رها کنند تقریبا ناگزیر از انتخاب زندگی حاشیه‌نشینی خواهد بود و گزینه دیگری ندارند. یعنی شرایط و امکانات زندگی به آنان اجازه انتخاب دیگری نمی‌دهد. این موضوع یکی از اصلی‌ترین مسائلی است که متاسفانه به هیچ عنوان از سوی دولت دیده و بررسی نمی‌شود.»

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

مطالب مرتبط

نظر کاربران

نکیسا خدیشی

مخاطب عزیز سپاسگزاریم

الناز

لطفا گزارشی از مشکلات عشایر در بخش سوخت هم تهیه کنید.

خاطره

ممنون که همیشه به یاد روستاها هستید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر