پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | راه اندازی قرق‌ها دست متخلفان شکار را می‌بندد

گفت‌و‌گوی «پیام ما» با محمد حسین ایران‌نژاد، استاد محیط زیست دانشگاه یزد درباره وضعیت قرق‌ها

راه اندازی قرق‌ها دست متخلفان شکار را می‌بندد

واگذاری قرق‌ها به معنای واگذاری زمین و عرصه نیست. بلکه صرفا موضوع مدیریت حفاظت عرصه منظور است





راه اندازی قرق‌ها دست متخلفان شکار را می‌بندد

۵ تیر ۱۴۰۱، ۱:۳۲

وضعیت قرق‌های اختصاصی یا مناطق حفاظت‌شده خصوصی در ایران، چند سالی است با حواشی، موافقت‌ها و مخالفت‌های گسترده روبه‌رو است. در یزد، کرمان و سمنان، تجربه وجود قرق‌های خصوصی تا حدود زیادی موفق بوده. حالا محمدحسین ایران‌نژاد پاریزی، عضو هیات علمی گروه محیط زیست دانشگاه یزد که مدتی بر این موضوع متمرکز بوده می‌گوید کانادا، برزیل، ژاپن، مکزیک و فنلاند از جمله کشورهای پیشرو و موفق در ایجاد مناطق حفاظت‌شده خصوصی محسوب می‌شوند و سازمان‌های بین‌المللی مرتبط با حفاظت از جمله اتحادیه بین‌المللی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی و کنوانسیون تنوع زیستی، ایجاد مناطق حفاظت‌شده خصوصی را مهمترین راهکار برای افزایش سطح و کیفیت حفاظت در کشورهای جهان توصیه می‌کنند. با او درباره وضعیت قرق‌های کشور به گفت‌و‌گو نشستیم.

اگر بخواهید نگاه اجمالی به وضعیت قرق‌های یزد، کرمان و سمنان بیندازید، به وجود آمدن این قرق‌ها را تا چه میزان موفقیت‌آمیز ارزیابی می‌کنید؟
قبل از پرداختن به ارزیابی موفقیت قرق‌های موجود باید مفهوم مشارکت در حفاظت روشن‌تر شود. در همه دنیا اعتقاد اساسی این است که مشارکت مردم در امر حفاظت از تنوع زیستی، پایدارترین روش برای رسیدن به این هدف مهم است. شکل‌گیری قرق‌ها در ایران مصداق روشنی از مشارکت مردم و بخش غیردولتی در امر حفاظت از تنوع زیستی است. مشارکت پدیده‌ای اجتماعی است و برای شکل‌گیری، قوام و تداوم آن به سه مولفه مهم نیاز داریم. مولفه اول آگاهی است که خوشبختانه کسانی که به این موضوع وارد شدند اغلب از جامعه طبیعت‌دوست و شکارچیان قانونمند هستند که طبیعت و سازوکار حاکم بر آن را در سطح خوبی می‌فهمند و از طرفی نسبت به ادامه روند تخریب زیستگاه‌ها و نابودی حیات وحش آگاهی خوبی دارند. مولفه دوم که برای شکل‌گیری قرق‌ها و مشارکت مردم در این موضوع لازم بود اعتماد بین مردم و مسئولان است. در استان‌های پیشرو در موضوع قرق‌ها، با وجود مدیرانی دلسوز، خوشبختانه اعتماد لازم برای شکل‌گیری قرق‌ها اتفاق افتاد. و مولفه سوم برای تداوم قرق‌ها موضوع مهم منافع است. قرار نیست تصور شود که بتوان ماشینی را استارت زد و به صرف داشتن چهارچرخ خوب بی‌وقفه حرکت را ادامه بدهد. قاعدتا نیاز به تامین سوخت برای تداوم حرکت دایمی آن امری بدیهی است. بنابراین تداوم حرکت خوب قرق‌ها و مشاهده تاثیرات مثبت آنها در تامین منافع و البته تامین هزینه نگهداری قرق‌ها است که موضوع شکار تروفه و اکوتوریسم می‌تواند سوخت لازم را تامین کند. با این مقدمه و با توجه به شناخت کاملی که نسبت به چهار قرق مصوب در استان‌های یزد و کرمان دارم ارزیابی من آن است که این قرق‌ها توانسته‌اند توفیق‌های چشمگیری در حفاظت از تنوع زیستی این بخش از سرزمین ایران داشته باشند. شاخص‌هایی چون میزان افزایش گونه‌های علفخوار اصلی، مشاهده و افزایش تعداد گونه‌های گوشتخوار این قرق‌ها، افزایش چتر حفاظتی بر سرزمین‌هایی که تا قبل از این به معنای واقعی جولانگاه تاخت‌وتاز متخلفان بوده‌اند، روند موفقیت‌آمیزی برای این قرق‌ها ترسیم کرده است. بر اساس برخی برداشت‌های میدانی معتقدم در برخی از این قرق‌ها جمعیت حیات وحش علفخوار به میزانی افزایش یافته که نگرانی جدی بابت عبور از حد ظرفیت برد تغذیه‌ای و آسیب به پوشش گیاهی منطقه وجود دارد.
در میان قرق‌های موجود کدام نمونه تجربه موفق‌تری دارند؟
هر عرصه‌ای از سرزمین با توجه به پتانسیل و ظرفیت رویشی و نوع گونه‌های جانوری و شرایط اجتماعی موجود حکم و شرایط خاص خود را دارد و در وهله اول موفقیت آن باید با شرایط ماقبل قرق مقایسه کرد و پس از آن بر اساس تعریف شاخص‌هایی استانی و ملی درباره میزان موفقیت قرق‌ها اظهار نظر کرد؛ شاخص‌های کمی در حفظ و افزایش جمعیت گونه‌ها تا شاخص‌های کیفی اجتماعی و میزان مقبولیت جامعه محلی.
وقتی زیستگاه حاشیه‌ایِ کم‌ارزش و کم‌تولیدی مانند منصورآباد رفسنجان، با ایجاد قرق به سطحی می‌رسد که جمعیت چشمگیری از کل و بز و و قوچ و میش را در خود به رخ می‌کشد یعنی درجه بالایی از توفیق در آن حاصل شده است. یا زیستگاه فقیر منطقه زردکوه و دربید یزد با وجود معادن فعال فراوان، به همین ترتیب سبب حضور جمعیت قابل توجهی از گونه‌های کل و بز و و قوچ و میش و جبیر شده است و مشاهدات قابل توجهی از گوشتخواران و حتی نمایه حضور یوزپلنگ در آن ثبت ‌شده که نشان از توفیق نسبی آن دارد. یا در زیستگاه کوهستانی علی‌آباد چهل‌گزی که مشاهده جمعیت قابل توجهی از کل و بز و ثبت پلنگ و بسیاری گونه‌های گوشتخوار قطعی شده به معنای توفیق در حفاظت است. البته برای کاهش مسائل اجتماعی مدل به‌کار ‌رفته در قرق منصورآباد از دیدگاه من موفق‌تر است. چرا که با شکل‌گیری یک سمن (سازمان مردم‌نهاد) محیط زیستی و هم‌افزایی بین مجموعه علاقمندان طبیعت و جامعه محلی، در درازمدت تنش‌های کمتری را خواهد داشت و اقبال عمومی را به خود جلب می‌کند.
با توجه به این نتایج فکر می‌کنید پتانسیل راه‌اندازی قرق دیگر در کشور وجود دارد؟
وجود پتانسیل در جای جای طبیعت ایران امری بدیهی است و تا زمانی که زیستگاه‌هایی وجود دارد که عنوان مناطق آزاد بر آنها نامیده می‌شود امکان توسعه مناطق حفاظت‌شده خصوصی یا قرق‌ها در ایران وجود دارد؛ البته با رعایت شرایط و تامین منافع مردم محلی و بسترسازی مدیریت مناطق به روش علمی و جلوگیری از رقابت‌های مضر.
انتقادات به مسئله قرق و قرق‌داران در سال‌های گذشته زیاد بوده. از جمله انتقادات موجود این است که با تبدیل شدن اراضی ملی این مناطق به قرق، دیگر اجازه ورود و استفاده از طبیعت بکر منطقه را ندارند. در عوض شاهد تفریح و شکار اتباع خارجی و گاه شکارچیان متمول داخلی هستند. حضور خارجی‌ها از جمله مواردی است که خیلی بر آن تاکید شده. ماجرا چیست؟
انتقادات سازنده به هر پدیده جدیدی را باید به فال نیک گرفت و از آن استقبال کرد و در رفع اشکالات و آسیب‌های احتمالی اقدام کرد. در مورد قرق‌ها هم بهتر است به جای نگرانی از انتقادات، با شفافیت و اطلاع‌رسانی مواردی که از سر دلسوزی و نگرانی خیرخواهان مطرح می‌شود پاسخ داد. بنده با این گزاره که راه‌اندازی قرق‌ها عاملی برای باز شدن دست متخلفان می‌دانند مخالفم. چرا که مناطقی که سال‌ها هیچ مامور حفاظتی نداشته و متخلفان با آرامش خاطر در آنجا جولان می‌دادند، اکنون با وجود نیروهای حفاظتی و گشت مداوم، متخلفی جرات حضور پیدا نمی‌کند. بنابراین باید گفت راه‌اندازی قرق‌ها دست و پای متخلفان شکار را بسته است.
از سوی دیگر بر اساس قوانین موجود واگذاری قرق‌ها به معنای واگذاری زمین و عرصه نیست. بلکه صرفا موضوع مدیریت حفاظت عرصه منظور است. برای اعمال این مدیریت در پاره‌ای موارد برای جلوگیری از نفوذ متخلفان نیازمند کنترل رفت و آمد به زیستگاه‌ها هستیم و این به معنای نبود اجازه دسترسی مردم به طبیعت نیست. در صورتی که مدیریت قرق بخواهد بی‌دلیل استفاده مردم از عرصه طبیعت و مناطق تفرجگاهی در قرق‌ها را سلب کند، کار اشتباهی انجام می‌دهد و تقابل بین مدیریت قرق و به‌ویژه مردم محلی، هزینه‌های حفاظت را بالا می‌برد و تاثیرگذاری حفاظت را کاهش می‌دهد. البته باید شیوه‌نامه‌های روشن برای موضوع گردشگری طبیعت در محدوده‌های قرق تعریف شود تا این موضوع با شفافیت بین مردم محلی و مدیران قرق‌ها زمینه سوء‌استفاده را از بین ببرد.
درباره حضور شکارچیان خارجی یا شکارچیان متمول داخلی هم باید گفت اولا حضور آنها در طول سال محدود به فصل شکار می‌شود و قرار نیست امکان ورود و حضور در طول سال برایشان مقدور باشد. حضور آنها بر اساس پروانه شکاری که دریافت می‌کنند و دارای زمان و مکان محدودی است. اشاره شد برای تداوم مطلوب حرکت قرق‌ها در حفاظت نیازمند منابع مالی در درازمدت هستیم و شکار تروفه به عنوان یکی از ابزار مدیریت حیات وحش در همه دنیا پذیرفته شده و بابت آن هزینه بالایی هم دریافت می‌شود و فعلا این طریقی است که می‌تواند به تداوم فعالیت قرق‌ها منجر شود. البته راه‌های دیگری هم وجود دارد که در آینده می‌توان روی آنها برنامه‌ریزی کرد که مهمترین آنها توسعه شاخه‌های اکوتوریسم از جمله تماشای حیات وحش، پرنده‌نگری و بازدید از جاذبه‌های طبیعی داخل قرق‌ها است که از هم‌اکنون باید مدیران قرق‌ها برای کسب درآمد کمکی و تامین هزینه‌های حفاظت به این موضوعات بیندیشند و برنامه‌ریزی کنند.
مرداد پارسال بود که تعدادی از شکارچیان برای مخالفت با قرق منصورآباد، 12 شاخ بزرگ را با سیم به یکدیگر وصل کرده و به تابلوی ورودی آویزان کردند. خبرهایی درباره آتش زدن آبشخور حیوانات توسط آنها هم در آنجا شنیده شد. این برخورد شکارچیان و مخالفت با قرق‌ها در قرق‌های دیگر هم نمونه دارد؟
رفتارهای ناشی از خصومت با قرق‌های حیات وحش مثل برخورد با قرق منصورآباد، بیشتر توسط افرادی که تا قبل از این آزادانه در زیستگاه‌ها به تخلف می‌پرداختند امری طبیعی است و تا تثبیت موضوع قرق‌ها هم به لحاظ حمایت‌های قانونی و هم نمایش تاثیرگذاری درازمدت کارکردهای قرق‌ها در جوامع محلی، ممکن است به اشکال گوناگون بروز پیدا کند. غیر از این شکل عیان مخالفت با قرق‌ها، شکل‌های دیگری هم در این چند سال دیده شده که عملا جز تحمیل زحمت اضافی برای قرق‌ها در پیمودن مسیر سخت حفاظت اثر چندانی نداشته است. تحریک مردم داخل و اطراف زیستگاه‌های تحت مدیریت قرق‌ها برای ایجاد مشکل به مدیران قرق‌ها و یا تحصن جلوی استانداری نمونه‌هایی از مخالفت‌ها است. در مواجهه با این نوع مخالفت‌ها، اقناع افکار عمومی و به‌ویژه جوامع محلی و بومی و تبیین کارکرد قرق‌ها از دیدگاه‌های مختلف می‌تواند کمک زیادی به کاهش این نوع مخالفت‌ها بشود.
مسئله مهم بررسی آسیب‌شناسی قرق‌ها در ابعاد مختلف و رفع اشکالات احتمالی موجود در طول سال‌های آینده است. ایجاد کانون تفکر برای بررسی مسائل قرق‌ها و رفع اشکالات احتمالی و پایش مداوم قرق‌ها می‌تواند کمک ارزشمندی به ادامه بالنده حرکت قرق‌ها در امر حفاظت از تنوع زیستی کشور کمک کند.
نمونه‌های موفق قرق‌داری در کشورهای دیگر چه ویژگی‌هایی دارد؟
قرق‌داری یا به عبارت دقیق‌تر مناطق حفاظت‌شده خصوصی در برخی از کشورها با سابقه نسبتا طولانی و تجربیات ارزشمند به عنوان یکی از بدیهی‌ترین شکل حفاظت تلقی می‌شود. کانادا، برزیل، ژاپن، مکزیک و فنلاند از جمله کشورهای پیشرو و موفق در ایجاد مناطق حفاظت‌شده خصوصی محسوب می‌شوند. سازمان‌های بین‌المللی مرتبط با حفاظت از جمله اتحادیه بین‌المللی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی و کنوانسیون تنوع زیستی، ایجاد مناطق حفاظت‌شده خصوصی را مهمترین راهکار برای افزایش سطح و کیفیت حفاظت در کشورهای جهان توصیه می‌کنند. واقعیت امر در ایران همین است. ما شاهدیم که در سالیان اخیر روند افزایش سطح مناطق چهارگانه بسیار کند شده. در این شرایط توسعه و افزایش سطح قرق‌ها می‌تواند کمک ارزشمندی به حفاظت از داشته‌های تنوع زیستی سرزمین ایران باشد.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

بهمن

درصورتیکه اعضای تشکیل دهنده یک قرق چه تعاونی وچه سهامی خاص درست انتخاب شوند واشخاصی نباشند که بعضا هنوز نیامده بدون حتی داشتن یک تجربه کاری درطبیعت یا سرمایه کارساز یا عدم داشتن علاقه منتظر صرفاگرفتن امتیازهایی ازجمله بدست گرفتن یاگماردن فرزندان خود به پستهای مدیریتی یا بلافاصله بعد از ایجاد قرق منتظر سهم فروش پروانه یا سایردرآمدهای متصور قرق هستند ،قرق اختصاصی بسیارهم درحفاظت هم نهایتا مشروط به آ گاه شدن مردم منطقه از اقسام مزایای مادی و معنوی آن درآینده درباب مشارکت مردمی موثر وکار آ مدخواهدبود، متاسفانه انتظارات واهی همچون رسیدن قبل ازتقبل زحمات وسرمایه گذاری لازم دربخش تعاونی بدلیل امکان ورود ساده ی همه افراد حتی بدون هیچ تخصص وتجربه ای با ابراز لفظی علاقه صرفا بدلیل اینکه عضو شدنشان چون اهل روستاهای حواشی قرق یا محدوده شهرستان یا استانِ صاحبِ قرق هستندساده است و سیاست جاری هم عملا این است که اولویت عضویت با داوطلبان بومی در قالب تعاونیها است ، به نظر حقیر موفقیت شرکتهای سهامی خاصی که صاحبان سرمایه اش ازعلاقه مندان واقعی به طبیعت باشند یقبنا در حفاظت وبه نتیجه رساندن همه امور بسیارموفق تر خواهندبود ضمن اینکه چنین شرکتهایی را میتوان موظف نمود نیروهای لازم را برای حفاظت از بومیهای محل بکارگیری نمایندواولویت حق درآمداستفادهای جنبی غیرمستقیم حواشی قرق صرفا با بومیهای محل باشد مگر اینکه خودنخواسته باشند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *