پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | بندرگاه غریب

توانمندی‌های صنعت گردشگری در سیستان ‌و بلوچستان فراموش شده است

بندرگاه غریب

بندر چابهار یکی از مناطق مستعد برای توسعه گردشگری تخصصی است





۱۹ دی ۱۴۰۰، ۰:۰۰

ایران از بضاعت‌های گردشگری خود کمال استفاده را نکرده است. این در حالی است که طبیعت، اقلیم گونه‌گون و انواع جذابیت‌های نهفته در صنعت گردشگری، می‌تواند ایران را تبدیل به یکی از قطب‌های گردشگری در دنیا کند. وجود تاریخ کهن در کنار انواع بناهای ارزشمند و بسیاری موارد دیگر که هر کدام در جای خود و به طور مستقل، جای طرح و تامل و بررسی دارد؛ می‌تواند گردشگری را به یکی از مشاغل اقتصادی و پر رونق تبدیل کند. در این ارائه استان سیستان و بلوچستان به عنوان نمونه‌ای که از دو منظر می‌تواند مورد واکاوی قرار گیرد، مورد نظر است. سیستان و بلوچستان بالغ چند دهه است که دچار خشکسالی است و کاهش بارش‌ها موجب رکود و در برخی مناطق تعطیلی کشاورزی و دامداری شده است. همین خشکسالی نه تنها موجب ایجاد تغییراتی در اقلیم آنجا شده، بلکه بافت و هویت روستایی را نیز دچار چالش جدی کرده است. جدا از طبیعت، دو عامل مهم دیگر نیز در این تنزل جایگاه نقش عمده داشته است. خیران و یارانه.

خشکسالی پیاپی در کنار نبود بودجه کافی و نبود برنامه‌ریزی‌های میان مدت و کوتاه مدت موثر و راهبردی، موجب توجه ویژه جامعه نیکوکاران و نیز کنشگران اجتماعی به استان سیستان و بلوچستان شده است. استانی که گفته می‌شود چون چاهی عمیق است که هر چه در آن ریخته می‌شود، پر نمی‌شود. کشاورزانی که زمانی متکی به فعالیت‌های خود بر زمین بودند و کم یا زیاد روزگار خویش سپری می‌کردند، اکنون به مرور و در شتابی فزاینده متکی به اشخاص و موسسات خیریه فعال در منطقه شده‌اند. تلاش روستاییان کمتر و کمتر و در سستی و رخوت، وابسته به یک عامل بازدارنده دیگر نیز شده اند. یارانه. گرچه دریافت یارانه منحصر به روستائیان نیست و بخشی وسیع از جمعیت ایران را در بر می‌گیرد؛ اما نکته و تفاوتش این است که در زندگی شهروندان شهرنشین، یارانه بخش کوچکی از درآمد آن‌هاست؛ در حالی‌که در روستاهای مناطق فقیرنشین و محروم، یارانه اغلب تنها منبع درآمد خانوارهای روستایی است. و عمق فاجعه درست در همین نقطه رخ می‌دهد. هر کودک تبدیل به عنصری ریالی و مادی می شود. گرچه فرزندآوری از قدیم در جوامع روستایی ایران و چه بسا جهان مرسوم بوده؛ اما تفاوت اکنون و گذشته در تغییرات ایجاد شده در جامعه روستایی است. زندگی در یک روستای دارای آب و کشاورزی، دامداری، باغداری و مزرعه‌داری فعال با روستایی که فاقد چنین شاخصه‌هایی باشد؛ تفاوت ماهوی و ساختاری دارد و از این رو باید هر روستا را با توجه به شرایط حاکم بر آنجا مورد بررسی قرار داد. این موضوع که به‌طور فشرده و تیتر وار به آن پرداخته شد، جای مطالعه و انتشار مقاله‌های علمی و جدی‌تری دارد که در فرصتی دیگر به آن پرداخته خواهد شد. در این‌جا آنچه مورد بحث است؛ اصرار و توجه به مشاغل پاک دیگر و جایگزین است. مشاغلی که می‌تواند این استان را به واسطه رونق صنعت گردشگری از معضلات جدی و بغرنج تا حدی قابل قبول رهایی بخشد. یکی از بضاعت‌های این استان وجود دریای عمان است که به این وسیله این بندر آزاد تجاری را به دریاهای آزاد و اقیانوس هند و به نوعی به جهان مرتبط می‌سازد و این یعنی یک توانمندی بسیار مهم که آن چنان که باید به آن توجه نشده است. بندر آزاد چابهار یکی از جاذبه‌های جدی این استان است که انواع گردشگری در بطن آن تعریف شده است. موج های بلند دریای چابهار که معمولا در تابستان به نقطه اوج خود می‌رسد، یکی از مناطق منحصر به فرد در تمام جهان است. جذابیت، زیبایی و جنبه ورزشی و تفریحی آن می تواند محلی موفق برای جذب گردشگر داخلی و خارجی باشد. کم نظیر بودن و ویژگی خاص موج های دریای چابهار، چند سال ها قبل ماریون پیزوا یک مستند ساز زن فرانسوی را به آنجا کشاند. همراه او ایسکی بریتون بود. یکی از زنان مشهور موج سوار دنیا که با سفر به کشورهای دیگر، زنان را به ورزش موج سواری تشویق می کند. این ورزشکار نیز در سفر به ایران، با لباس مناسب و طراحی شده مخصوص کشورهای اسلامی به موج سواری در دریای چابهار پرداخت و موجب تعجب افراد محلی شد. در حالی‌که این بضاعت می‌تواند این منطقه از استان را محلی برای تشکیل مدرسه موج‌سواری و تربیت موج‌سواران حرفه‌ای و نیز جایی برای برگزاری مسابقات موج‌سواری بین المللی تبدیل کند. اما موانع موجود، به خصوص ملاحظات مذهبی و فرهنگی مانع از ایجاد چنین تصمیمی در منطقه شد. اما این تنها داشته استان نبوده و نیست. وجود نوار ساحلی طولانی می‌تواند این استان را تبدیل به نقطه‌ای مهم برای گردشگری دریایی، گردشگری تفریحی، ورزشی و حتی شیلات کند. وجود دریایی که موجب ارتباط با جهان آزاد است، می‌تواند محل ورود و خروج مسافران بسیار از این مسیر باشد و بندر چابهار را تبدیل به بندری برای مبادلات جدی‌تر تجاری و پروژه‌های اقتصادی پررونق کند که از عایدات آن، حداقل بخشی از استان بهره‌مند شوند. همچنین محیط زیست سلامت‌تر دریای جنوب به نسبت دریای خزر، و وجود انواع آبزیان مخصوص می‌تواند تورهای گردشگری غواصی را نیز در این منطقه فعال سازد. گردشگری‌ تخصصی نیز یکی از انواع گردشگری است که مخاطبان خاص خود را دارد و می‌تواند تکیه‌گاهی برای مردم بومی در بحث درآمد‌زایی باشد. برای مثال به جای حضور کشتی‌های انبوه چینی و صید ترال که موجب صدمه های سنگین به محیط زیست دریایی منطقه و نیز نابودی ماهیگیران محلی شده است؛ می‌توانست با فعال کردن این نوع گردشگری کمک موثری به مردم ساکن کند. یعنی به جای واگذار کردن این گنجینه ملی به غیر، با مرتفع کردن مشکلات بومیان، آنها را در دسترسی آسان‌تر به این منبع کمک کند. منطقه‌ای که می‌تواند خاص گردشگری دریایی و زیر شاخه‌های آن باشد. برای مثال در اطراف این بندر روستاهایی هستند که حرفه اصلی تمام ساکنان آن مرتبط به دریاست. مثل تور بافی برای صید، ساخت قایق و کشتی های کوچک با استفاده از چوب درخت چش که یک درخت بومی است، تفکیک و بسته بندی انواع ماهی های صید شده و… معنی گردشگری تخصصی یعنی پذیرش گردشگرانی که برای مثال مایلند یک روند را در برهه‌ای خاص در محلی از نزدیک مشاهده و تجربه کنند. مثلا فصل برداشت پسته، انار، انگور. از دیگر بضاعت‌های استان که می‌تواند به طور جدی، محلی برای تقویت اقتصاد کشاورزی باشد، پرورش انواع میوه‌های گرمسیری است که متاسفانه به جز افراد محلی، در دیگر شهرها اطلاعاتی راجع به آن وجود ندارد. در سیستان و بلوچستان میوه‌های گرمسیری بسیار خاص و متفاوتی وجود دارد که می‌تواند با برنامه ریزی های مناسب تقویت شده و جنبه تولید و صادرات ملی پیدا کند. میوه‌هایی چون موز، انبه، گواوا که در زبان محلی به آن زیتون گفته می‌شود. (هیچ ربطی به زیتون شمال ندارد و صرفا مشابهت اسمی است.) چکو (حرف چ با کسره تلفظ می‌شود.) پاپایا (خربزه درختی) تمرهندی، سیتاپل، لیموهای چهار فصل. در بسیاری از فروشگاه‌های گران‌قیمت در مناطق شمالی شهر تهران، شاهد فروش انواع میوه‌های گرمسیری از نقاط مختلف جهان از جمله مالزی و اندونزی هستیم که با قیمت‌های بسیار بالا به فروش می‌رسد و با استقبال زیادی نیز رو‌به‌روست. چرا این فرصت برای میوه‌های گرمسیری و بسیار خاص و متفاوت استان سیستان و بلوچستان نباشد؟ چرا برای این استان تبلیغ نشود؟ در جایی که در منطقه وسیع زرآباد، به رغم بارش‌های اندک، هنوز باغات فراوان موز وجود دارد، چرا باید برای خرید موز از کشورهای دیگر ارز دولتی خارج شود؟ چرا وقتی در این استان انبوهی از درختان انبه وجود دارد، از پاکستان انبه وارد می‌شود؟ از دیگر بضاعت‌های این استان وجود انواعی بسیار متنوع از خرما است. خرماهایی چون هنینگی، شکری، شکر، جدگالی، کدومی و بصری. در این قسمت نیز می‌توان پذیرای گردشگران تخصصی بود. همچنین با مشاوره های کشاورزی می توان برای صادرات داخلی و خارجی این خرماها نیز برنامه‌ریزی کرد. از دیگر توانمندی‌های این استان گردشگری‌های محلی و بومی و دیدن حیواناتی است که محل زندگی آنها در بخش هایی از این استان است. مثل گاندو( تنها تمساح پوزه کوتاه در ایران) خرس سیاه، تولک و گوج.‌ بسیاری از مردم روستانشین در خانه‌های کپری زندگی می‌کنند. لباس ها و غذاهایشان کاملا محلی است و در طی سالیان طولانی فرهنگ خود را حفظ کرده‌اند. قرار دادن روستاهایی به عنوان روستاهای گردشگری می‌تواند فرصتی برای مردم بومی منطقه فراهم آورد. درست است که روستاها دچار بارش اندک و یا خشکسالی هستند. اما یک روستای هدف را تجسم کنید. اختصاص برخی کپرها برای پذیرش توریسم. در همان روستا محلی برای عرضه صنایع دستی مخصوص همان روستا باشد. برنامه‌ریزی برای نمایش موسیقی و رقص‌های محلی و توضیح درباره آداب و رسوم مردم محلی؛ مثل آیین سوگواری یا عروسی، تولد فرزند و یا خیلی از نشانه‌های دیگر.‌ گردشگر مایل است در مدت اقامت با غذاها و مخلفات بومی پذیرایی شود. غذاهایی چون کراهی گوشت، کراهی ماهی، کراهی مرغ، بریانی، تنورچه و شکارپز. اصلا گردشگر می آید که زندگی واقعی در آن روستا را تجربه کند. در یک چیدمان واقعی و نه فانتزی. در بسیاری از مناطق این استان دیدنی هایی وجود دارد، که هیچ گاه راجع به آن اطلاع رسانی و تبلیغی صورت نگرفته، در حالیکه همین المان ها می تواند بازوانی قدرتمند برای خروج استان از حالت گیرنده صرف، به خودکفایی و چه بسا کارکرد صادرات محور داخلی و بین‌المللی باشد. استانی که وجود معادن آن نیز، می تواند فرصتی طلایی برای گردشگرانی با مقاصد تجاری باشد.
از دیگر فرصت‌های جدی پنهان مانده، امکان آفرود در بخش‌های وسیعی از جمله منطقه دشتیاری است. بسیاری از گردشگران ایرانی و خارجی به منظور تفریح-ورزش آفرود، پول قابل توجهی صرف سفر به امارات می‌کنند. در حالی‌که برای مثال منطقه دشتیاری که از قضا یکی از فقیر مانده‌ترین نقاط این استان است، بستری طبیعی و مهیا برای این منظور تلقی می‌شود. البته در این راه باید قواعد محیط زیستی هم رعایت شود. استان سیستان و بلوچستان دو صنعت کاملا بومی و منحصر به فرد دارد. فرش دست بافت بلوچی و نیز سوزن دوزی بلوچی که هنر دست زنان این سرزمین است که می‌تواند با حمایت و سیاست‌گذاری‌های درست تشخص جهانی پیدا کرده، به بازارهای بین المللی راه یابد.‌
از دیگر ویژگی‌های استان سیستان و بلوچستان علاوه بر زبان بلوچی، تنوع غذایی از غذاهای دریایی تا محلی، وجود مناظر بکر طبیعی چون روستای تیس، قلعه پرتقالی‌ها، کوه‌های مریخی، دریاچه صورتی، چاه گل افشان و ده ها محل دیدنی دیگر است. می‌توان به رغم خشکسالی، با ایجاد سیاست‌گذاری‌های درست، آموزش مردم منطقه در مقام جامعه هدف، متناسب با فرهنگ و اقلیم منطقه، استان سیستان و بلوچستان را در مسیر توانمندی قرار داد. بضاعت‌های این استان چنان قدرتمند است که اگر اراده‌ای وجود داشته باشد، می‌تواند استانی خودکفا باشد و به جای دراز کردن دست نیاز، با ایجاد توانمندی، دستگیر مردمان خود باشد.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *