پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | کنشگری برای عبور ازفقر

با در نظر گرفتن استانداردهای جهانی مردم ایران در کدام نقطه از «خط فقر» قرار دارند؟

کنشگری برای عبور ازفقر





کنشگری برای عبور ازفقر

۶ آذر ۱۴۰۰، ۹:۰۲

آه آوازی‌ست که برای نمایش درد، رنج، افسوس، دریغ و اندوه از سینه برآرند؛ این واکنشی است که عموم مردم ایران طی چند دهه گذشته در برابر بیشتر بحران‌‌‌‌ها و ستم‌‌‌‌هایی که بر خود دیده، برگزیده‌‌‌‌ و به هزار گونه دلیل‌‌‌‌تراشی برای آرامشِ وجدان، در بی‌‌‌‌حاصلی و بازیگری در ردای سیاه‌لشگرانِ بی‌‌‌‌عمل نسبت به جامعه و هم‌‌‌‌نوعان خود، پرداخته‌‌‌‌اند. برآشفتگی از جایگاه ناخوشایند کنونی، ناله از جفای چرخ گردون که سرنوشت جامعه و انسان درون آن را به تباهی کشانده و انباشتی از خشم و غم رقم زده، نمایشی تکراری در ارتباطات اجتماعی است. نمایشی به درازای قرن‌‌‌‌ها عقب افتادگی و درماندگی در حل مشکلات اساسی یک ملت. پرسش‌‌‌‌های اساسی که در این یادداشت می‌‌‌‌کوشم به آن‌‌‌‌ها پاسخ دهم این است که: چرا مردمی فقیر هستیم؟ و چگونه از این فقر رهایی یابیم؟

برای شروع بهتر است نمایی از فقر را ترسیم کنیم؛ به گمان چیزی که در ابتدایِ روبه‌‌‌‌رو شدن با کلمه فقر از ذهن می‌‌‌‌گذرد نگاره‌‌‌‌ای از شخصی است که غذای کافی برای خوردن نداشته، خانه‌‌‌‌ای ندارد یا در خانه‌‌‌‌ای خراب زندگی می‌‌‌‌کند و در خرید کالاها و خدمات ابتدایی گذران زندگی ناتوان است. این تصویر درستی از فقر است اما پیچیدگی پدیده فقر شما را شگفت‌‌‌‌زده می‌کند. فقر فقط در بی‌‌‌‌پولی نیست، بلکه شامل مواردی از جمله عدم دسترسی مناسب به خدماتی بسانِ مراقبت‌‌‌‌های بهداشتی، آموزشی و حاشیه‌نشینی و محرومیت از انواع آزادای‌‌‌‌های مدنی است.اساساً، فقر به کمبود منابع کافی برای تامین مایحتاج زندگی – غذا، آب تمیز، سرپناه و لباس- اشاره دارد. اما در دنیای امروز گستره فقر را می‌‌‌‌توان در دسترسی به خدمات بهداشتی، آموزشی، حمل و نقل و آزادی‌‌‌‌های مدنی دنبال کرد. در محافل دولتی فقر در دو دسته‌‌‌‌بندی فقر مطلق و فقر نسبی قرار می‌‌‌‌گیرند که برای هر کدام تعاریف منحصر به خود را دارند. بانک جهانی معیاری برای شناسایی فقر مطلق و فقر نسبی معرفی کرده است که به «خط فقر» مشهور است بر این اساس کسانی که با کمتر از 1.9 دلار در روز زندگی می‌‌‌‌گذرانند فقیر مطلق و کسانی با درآمد 1.9 تا 3.1 دلار، فقیر نسبی هستند. در بیشتر کشورها برای شناسایی فقر مطلق از معیار خط فقر مطلق بانک جهانی استفاده می‌‌‌‌شود و فقر نسبی را این‌‌‌‌گونه تعریف می‌‌‌‌کنند: «افرادی که درآمد آن‌‌‌‌ها کمتر از نسبت معینی (به‌‌‌‌مانند 50 درصد) از متوسط درآمد سرانه کشور باشد.» این تعریف ارتباط نزدیکی با رشد اقتصادی دارد به‌‌‌‌طوری که با رشد و یا افول اقتصادی معیار خط فقر نسبی تغییر می‌‌‌‌کند.
برای پاسخ به پرسش اول ابتدا باید به این پرسش پاسخ داد که آیا مردم ایران فقیرند؟ گزارش‌‌‌‌های متفاوتی از نسبت جمعیت زیر خط فقر مطلق در ایران وجود دارد که مستندترین گزارش رسمی مربوط به مرکز پژوهش‌‌‌‌های مجلس است. مطابق این گزارش نرخ فقر را در سال‌‌‌‌ها 97 و 98 به ترتیب 24 و 35 درصد اعلام کرده است. با توجه به رفتار مشابه متغیرهای کلان اقتصادی به‌‌‌‌ویژه نرخ تورم، نرخ بیکاری و نرخ رشد اقتصادی در سال 99 نسبت به دوسال گذشته تخمین 51 درصدیِ نسبت جمعیت زیر خط فقر به کل جمعیت کشور، در سال 1399 خارج از تصور نیست. هم‌‌‌‌چنین با پیش‌‌‌‌بینی ادامه کلان روندهای حاکم بر نظام سیاسی و اقتصادی کشور در سال جاری بروز نسبتی حدود 74 درصد برای جمعیت زیر خط فقر، گریز ناپذیر به نظر می‌رسد. بدین‌‌‌‌سان و در پاسخ به پرسش مطرح شده می‌‌‌‌توان مردم ایران را، مردمی فقیر -با تعریف متداول خط فقر مطلق- دانست.
پژوهش‌‌‌‌های گوناگونی در پی پاسخ به پرسش چرا فقیر هستیم؟ بوده‌‌‌‌اند و گوشه‌‌‌‌های مختلف آن را واکاویدند این یادداشت به دنبال بازآوری آن‌‌‌‌ها نبوده با اشاره‌‌‌‌ای کوتاه به آن‌‌‌‌ها تلاش می‌‌‌‌کند از نگاهی دیگر به پاسخ‌‌‌‌گویی برآید. برآوردِ چرایی ایجاد فقر در بیشتر پژوهش‌‌‌‌های بین‌‌‌‌المللیِ صورت‌‌‌‌پذیرفته شامل این موارد است: 1.تداوم رشد منفی و پایین اقتصادی 2.رشد نامتوازن 3.ضعف در میزان و کیفیت اشتغال‌‌‌‌زایی 4.عدم موفقیت در توسعه کامل بخش کشاورزی 5. تورم بالا در دوره‌‌‌‌های بحران 6.سطوح بالای رشد جمعیت 7.شکاف زیاد نابرابری درآمدی و ثروتی و تداوم نابرابری که سبب کاهش کارآمدی نتایج مثبت توسعه اقتصادی می‌‌‌‌شود 8.شوک‌‌‌‌های پیاپی و روبه‌‌‌‌رو شدن با خطراتی مانند بحران‌‌‌‌های اقتصادی-سیاسی، درگیری‌‌‌‌ها و جنگ، بلایای طبیعی و فقر محیط زیستی 9.حاشیه نشینی و بی‌‌‌‌نمایندگی(خروج از روند تصمیم‌‌‌‌گیری) 10.تغییرات آب و هوایی (پیش‌‌‌‌بینی بانک جهانی از فقیر شدن 100 میلیون نفر در دهه آینده به سبب تغییرات آب‌وهوایی خبر می‌دهد) 11. دسترسی نداشتن به آموزش (یونسکو: اگر همه بزرگسالان تحصیلات متوسطه را به پایان برسانند، می‌‌‌‌توانیم نرخ فقر جهانی را به بیش از نصف کاهش دهیم.) و… موارد آمده، در ایران هم آشکارا قابل رهگیری است.
پاسخ مشترک این یادداشت به پرسش‌‌‌‌های چرا مردمی فقیریم؟ و چگونه از این فقر رهایی یابیم؟ در دو سطح روبنایی و زیربنایی طرح می‌‌‌‌شود در سطح روبنایی انتخاب سیاست‌‌‌‌های نامناسب که چرایی عوامل فقر بیان شده در بند پیشین و بایستگی جایگزینی سیاست‌‌‌‌های مناسب است و پاسخ زیربنایی در دگردیسی میان برآشفتگی نمایشی و دست‌‌‌‌زدن به کنش جمعی مردم ایران در برابر پدیده فقر نهفته است.
تغییر در زیربنا ناگزیر به تغییر در رو بنا منجر خواهد گشت، باورمندی به بی نقص بودن شیوه حکمرانی، منجر به بی‌‌‌‌نیازی از «خود ارزیابی» و تن ندادن به اصلاح را موجب شده است.
راه خروج، گذار از برآشفتگی نمایشی که سرانجامی جز بی‌‌‌‌نشانی در دگرگونی سرنوشت گرفتار شده در آن ندارد و نیک اندیشیدن در ریشه و سرچشمه‌‌‌‌ی اسارتِ در دامِ فقر، برای یافتن چاره و خروج از عمق بی‌انتهای ناامیدی جمعی است. انتخابی جز بدگویی و گله از آسمان، «تصادفی» پنداشتن موقعیت، گناهکار ‌‌‌‌شماریدن دیگران و در خروشی شاعرانه «کجرو» و «دون‌‌‌‌پرور» دانستن سپهر و در یک کلام برآشفتگی نمایشی؛ آن انتخاب چیزی جز دست‌‌‌‌زدن به کنشی جمعی در برابر فقر نیست. اما چرا تمام افراد جامعه باید نسبت به فقر کنش‌‌‌‌مند باشند؟
در پاسخی کوتاه به این پرسش، سویه‌‌‌‌های مختلفی که تمام افراد جامعه از فقر و گسترش آن زیان می‌‌‌‌بینند و سبب خردمندانه بودن کنش‌‌‌‌گری نسبت به آن می‌‌‌‌شود، آشکار می‌‌‌‌شود.
با عدم شکوفایی استعدادها، فقیر با جبر به انتخاب فعالیت‌‌‌‌های مخربی برای امرار معاش چون تکدی‌گری سازمان‌یافته، اعتیاد، خودفروشی، سرقت، و سایر فعالیت‌های مجرمانه به سلامت جامعه آسیب می‌زند. پژوهش‌‌‌‌های زیادی بیانگر شدت بالاتر گسترش بیماری‌ها در جوامع فقیر دارد که هزینه‌‌‌‌های گزافی برای تمام جامعه به همراه می‌‌‌‌آورد. شرایط سخت زندگی و ناامیدی موجود در جوامع فقیر، راه را برای مدعیان حمایت و نجات باز می‌کند بنابراین، جوامع فقیر بستر مناسبی برای گسترش عقاید افراطی مانند کمونیزم، فاشیسم و… هستند. هجوم گسترده افراد کم‌درآمد از روستاها و شهرهای کوچک به کلان شهرها و حاشیه‌نشینی پدیده‌ای است که تبعات منفی اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی جدی را برای تمام افراد جامعه ایجاد کرده است. و سرانجام بیان این‌‌‌‌که در دهه نود خورشیدی میلیون‌‌‌‌ها ایرانی از طبقه متوسط به طبقه فقیر سقوط کرده‌‌‌‌اند نشان دهنده این واقعیت است که حتی افرادی که اکنون غیر فقیر محسوب می‌‌‌‌شوند سخت دستخوش آفات ناشی از گسترش فقر هستند، برآیند این‌‌‌‌که جدا از مسئولیت اخلاقی و انسانی در برابر فقر، تأمین منافع فردی نیز بایستگی کنشگری جدی در برابر آن را آشکار می‌‌‌‌کند.
حال پرسش این است که چرا کوششی جدی در چارچوب اقدامی جمعی نسبت به فقر صورت نمی‌‌‌‌گیرد؟ «درماندگی آموخته‌‌‌‌شده» به شرایطی اشاره می‌‌‌‌کند که در آن افراد طبق تجربیات گذشته -مانند سرکوفت‌ها و ناکامی‌های مستمر و طولانی و مداوم- به این نتیجه می‌رسند که میان کوشش با پیشرفت ارتباطی وجود ندارد، آن‌‌‌‌ها آموخته‌‌‌‌اند که دست‌‌‌‌یابی به موفقیت تنها با معجزه و جدا از اختیار عمل و تلاش آن‌‌‌‌ها ممکن است.
عقب‌نشینی جامعه ایرانی به داخل دژ درونی خود و فشردگیِ تا آستانه ممکن، در دنیای خصوصی‌‌‌‌اش برای حفظ حیات درونی، حالت دفاعی و انفعالی است که اعضای جامعه با تصور نداشتن شانسی برای تغییر اوضاع، برای حفظ و پاسداری از آرامش و صفای باطنی خود در آن فرو رفته است. در این موقعیت، از دست‌‌‌‌دادن حقوق اساسی و مسلم انسان ذوب شده در جامعه از جمله دارایی مالی، جسمی و حتی حیات در نظام ترجیحات فرد، جایگاه والایی نداشته و فرد به سبب پنداشتی درونی از نداشتن توانایی در اثرگذاری بر سرنوشت، سعی در محدود کردن دایره‌‌‌‌ آسیب‌‌‌‌پذیری خود از این شوربختی کرده و دست به عقب‌نشینی استراتژیک می‌‌‌‌زند.
این عقب‌‌‌‌نشینیِ ناشی از فشار بیرونی، فرد را در ترسیم عقلایی ترجیحاتش دچار مشکل جدی کرده و حاصل آن گیجی و تحمیق جمعی در درک، تعیین و پی‌‌‌‌گیری حقوق و مطالبات حیاتی و اساسی جامعه است.
گسترش و ژرفایشِ پنداشتِ درونی کردن سعادتمندی، احساس خوشبختی و قطع ارتباط و اثرپذیری آن از شرایط بیرونی به انتحاری حقیقی منجر شده و انفعال جامعه و سیاستگذار نسبت به رویدادهای بیرونی هم‌‌‌‌چون فقر را در پی داشته است.
در چنین وضعیتی رهایی از چنگال بدسگال فقر تنها با تشکل‌‌‌‌یافتگی جامعه مدنی در برابر سیاست‌‌‌‌گذاری عمومی ممکن است. کنشی هدف‌مند با پیمانه هر کس به اندازه خودش، بازآرایی کرامت انسانی را به همراه خواهد آورد.

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:

، ،





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *