حرکت وضعی و انتقالی تغار

قالیباف گفته:«حاضرم به دولت کمک کنم.»

تغار؛ تلو تلو خورد. شروع به جستجو کرد تا ببیند آیا این

همان قالیباف پارسال است یا یک قالیباف دیگر است.

 دید نه بابا خود خودش است. همان که به دولت 4 درصدی ها می تاخت! همان محمدباقر! همان لوله! همان گاز انبر خودمان است! همان سردار دکتر خلبان که می خواست رییس جمهور شود اما در میانه انتخابات، پوششی شد.

تغار مثل فرفره به دور خودش چرخید. شاهد عینکی می گوید:«خودم دیدم که تغار آنچنان چرخشی می کرد که صد رحمت به سردار خلبان دکتر خودمان!» تغار همچنان به چرخش فرفره وار خود ادامه می داد که ناگهان «مخاطب خاص» از راه رسید. دستش را روی لُپش گذاشت و گفت:«وا! خدا مرگم بده، تغار جون! چی شده؟» شاهد عینکی دستی به پشت کله اش کشید. لبخندی زد و پرسید:«خانم، شما؟» ناگهان دست سنگینی را روی شانه خود حس کرد. طنزیماتچی با چشم های سرخ از حدقه در رفته نگاهش کرد و با اقتدار یک تحلیلگر گفت:«به تو چه که ایشان کیست؟ قرار نیست تو در اینجا شاهد همه چیز و همه کس باشی! ایشان مخاطب خاص است. تنها کسی که سایت تغار نیوز را می خواند. فهمیدی؟ بیشتر نپرس که به تو ربطی ندارد. از این لحظه به بعد هم شتر دیدی ندیدی!»

مخاطب خاص آدامسش را بین لب های گنده اش باد کرد و ترکاند و گفت:«طنزیماتچی جون! تغار جون سرگیجه گرفته! داره دور اینگیلیسی میزنه! داره لوله میشه! حیوونکی!» طنزیماتچی بادی به غبغب انداخت. از توی جیبش گازانبری بیرون آورد و دهانه تغار را گرفت. تغار؛ متوقف شد. مخاطب خاص کف زد و هورا  کشید. شاهد عینکی گفت:«جناب تغار! این چه وضعی بود؟» تغار؛ باقی مانده کشکها را عق زد و گفت:«چی بگم. هر چه با خودم فکر کردم باقر چه جوری می خواهد به حسن کمک کند عقلم به جایی قد نداد. 

داشتم دنبال باقر دیگری می گشتم. دیدم همان است. همان سردار، همان خلبان، همان دکتر، همان…» مخاطب خاص دستش هایش را روی لپ هایش گذاشت و جیغ زد:«همان خوشگل، همان مو بور، همون که می خواست بشه رییس جمهور…» تغار قری به کمر انداخت که با تذکر طنزیماتچی قر را سر جای اولش برگرداند. 

طنزیماتچی گفت:«درست است که ایشان پارسال دولت را چهار درصدی می دانستند؛ اما قرار نیست  که همیشه تغار بر یک مدار بچرخد. تغار؛ حرکت وضعی و انتقالی دارد. جنس کشک هم فرق می کند. این عوامل دست به دست هم می دهد تا سردار خلبان دکتر قالیباف به عنوان یار کمکی به دولت بیاید. در این صورت 4 درصد حسن، 96 درصد هم باقر جمعاً می شود 100 درصد، علی برکت ا… ! شاهد عینکی، تو شاهد باش!» 

مخاطب خاص گفت:«آره، من این جوری دوست دارم!»