پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | دکتر محمود بابایی استاد دانشگاه شهید باهنر کرمان در گفتگو با پیام ما: مشکل سوریه سوریه بعد از توافق است

دکتر محمود بابایی استاد دانشگاه شهید باهنر کرمان در گفتگو با پیام ما: مشکل سوریه سوریه بعد از توافق است





۴ بهمن ۱۳۹۵، ۲۲:۵۹

دکتر محمود بابایی استاد دانشگاه شهید باهنر کرمان در گفتگو با پیام ما:
مشکل سوریه
سوریه بعد از توافق است

بسم الله خرمی

نشست مذاکرات صلح سوریه صبح روز دوشنبه در آستانه قزاقستان با حضور نمایندگانی از سوریه، روسیه، ترکیه، ایران، ایالات متحده، استفان دی میستورا نماینده ویژه سازمان ملل متحد در امور سوریه و گروه های مخالف دولت سوریه آغاز شد. مسئله مهمی که در این باره وجود دارد.، رسیدن به توافقی همه جانبه و مورد رضایت تمام طرف های مذاکره است. در این گزارش طی مصاحبه با دکتر محمود بابایی، دکترای روابط بین الملل از دانشگاه تهران و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان در پی ارزیابی نشست آستانه و بررسی مواضع هریک از گروه های حاضر در آن هستیم.

به عنوان سوال اول می خواهم این پرسش را مطرح کنم که شما نشست آستانه را به طور کلی چطور ارزیابی می کنید؟
در دنیا نشست هایی که به منظور صلح بین چند گروه های معارض برگزار می شود، معمولا در مواقع درگیری بین معارضین تا به حال بسیار شکل گرفته است ولی شیوه های آن متفاوت است. یا دوطرفه است که خودشان مذاکره می کنند برای صلح یا اینکه کسی واسطه می شود که باز حالات متفاوت دارد در میزان دخالت و تصمیم گیری ها. شکل مدیریت هم متفاوت است. نشست آستانه به تعبیر بشار جعفری نماینده سوریه در سازمان ملل متحد، کشورهای دوست سوریه زمینه ای را فراهم کردند که نماینده دولت به همراه معارضین کنار هم بنشینند و مشکلات را حل کنند و به نظر می رسد اولین بار باشد که چنین نشستی پس از سال 2011 برگزار می شود. و اولین بار است که دولت سوریه و مخالفین آن به صورت مستقیم در کنار هم قرار می گیرند تا بتوانند مسائل را حل کنند. از این نظر نشست آستانه یک نشست بی سابقه در میان نشست های برگزار شده در این زمینه است. قبلا نشست ها و مذاکرات به صورت غیر مستقیم بود و بین دو طرف دیگران واسط می شدند. ولی در نشست آستانه معارضین حرفهای خود را به دولت و دولت حرفهای خود را به آنها به طور مستقیم انتقال می دهند.
شما در صحبت های خود اشاره به این موضوع کردید که بشار جعفری اعلام کرده است که نشست آستانه حاصل ابتکارات دوستان سوریه است، اما نماینده سوریه در سازمان ملل متحد اعلام کرده است که با ترکیه مذاکره نمی کنیم چرا که این کشور در پی نقض حاکمیت سوریه است. به نظر شما آیا نوعی شکنندگی در بین دوستان سوریه به وجود نیامده است؟
اختلافی که از همان اوایل بین دولت سوریه و ترکیه به وجود آمد به نظر می آید خیلی ریشه ای تر از آن است که به این زودی حل شود و هنوز رابطه دوستانه بین دو کشور برقرار نشده است. چرا که ترکیه قبلا اقداماتی انجام داده که ممکن است به این زودی از یاد دولت و مردم سوریه نرود، کمک هایی که به گروههای تروریستی صورت می گرفت. پایگاههای نظامی که در خاک سوریه برای آموزش گروههای تروریستی ایجاد کرد. اقدامات حمایتی در زمینه های مالی، نظامی و اقتصادی که از گروههای تروریستی انجام داد اعتماد را بین دو کشور از بین برده و زمان می برد تا روابط دو کشور ترمیم شود و دیدگاهشان نسبت به هم متفاوت شود. لذا اگر چه در ماههای اخیر از طرف ترکیه شاهد قدم های امیدوارکننده ای بوده ایم برای نزدیک شدن به واقعیت، پذیرش نظر و رای مردم، پذیرش به رای و نظر دولت سوریه. همانطور که مطرح شد در صحبتهای جعفری که آستانه نشستی است که توسط دوستان ما برگزار شده، از ایران و روسیه اسم می آورد و از ترکیه نامی نمی برد اگرچه ترکیه خود را از بازیگران اصلی نشست مطرح کرد اما هنوز برای دوات سوریه حل نشده است و نتوانستند این را برای خود حل کنند که ترکیه مانند روسیه و ایران است که به دنبال صلح در سوریه است و اگر ترکیه لااقل از اول با سوریه نبود از الان می خواهد که صلح در سوریه حاکم شود. حل این موضوع زمان می برد و ترکیه باید به این روند خود ادامه دهد تا در نهایت شاهد ترمیم روابط باشیم.
بشار اسد طی هفته گذشته اعلام کرد که حاضر است در نشست آستانه بر سر برگزاری رفراندوم هم با مخالفان دولت توافق کند ولی بشار جعفری قبل از شروع نشست آستانه اعلام کرد که مذاکرات فقط بر سر آتش بس خواهد بود. به نظر شما این گفتارها حکایت از تناقض در سیاست سوری ها نیست؟
به نظر می آید حرف بشار اسد آرمانگرایانه بوده و در پی این بوده است که روی باز به مخالفین نشان دهد و آمادگی خود را برای حضور در نشست آستانه و انجام توافق نشان دهد. صحبت بشار جعفری بیشتر عملیاتی و تاکتیکی درباره موضوع کلی نشست بوده است و واقع بینانه تر بوده است. اگر اینطور به قضیه نگاه کنیم این دو گفتار در تعارض هم نیستند بلکه در طول هم هستند و نشان می دهد که سوری ها حاضر هستند با مخالفان دولت در این نشست به یک توافق سیاسی هم دست یابند. ولی کاملا طبیعی است و در نشست می توانند حداقل همدیگر را ببینند و صحبتهای مقدماتی را انجام دهند. بسیار خوش بینانه است که اگر امیدوار باشیم در این نشست که اولین بار است طرفین رودررو با هم صحبت می کنند، به نتیجه غایی برسند. هنوز مسیر طولانی است تا به آن جایگاه برسند. بشار اسد قصدش این بوده است که به مخالفین نشان دهد که هیچ حساسیتی نسبت به مسئله حساسی مثل رفراندوم هم ندارد و حاضر به مذاکره در همه زمینه هاست.
اکثر کارشناسان هم معتقدند که بزرگترین دست آورد این نشست احتمالا استمرار آتش بسی خواهد بود که چند وقت اخیر شاهدش بودیم و اینکه این آتش بس به سراسر سوریه بسط داده شود که به واقعیت نزدیک تر است. ما رهبران بالایی را داریم که خط مشی می دهند، استراتژی های کلان را مشخص می کنن و مدیران پایین را داریم که نگاهشان تاکتیکی و عملیاتی است. توجه به صحنه عملیات دارند و طراحی هایشان به واقعیت نزدیک تر است. در مدیریت کشور باید هردو نگاه وجود داشته باشد تا بتوانند کشور را به هدف برسانند. نگاه آرمانگرا و واقعیت گرا مکمل هم هستند.
بشار جعفری بعد از نشست اول خود با مخالفین در صبح روز دوشنبه اعلام کرد که معارضین در پی تضعیف مذاکرات هستند. به نظر شما بااین اوصاف بازهم می توانیم به استمرار آتش بس امیدوار باشیم؟
یکی از مسائلی که در تحلیل ها در نظر نمی گیریم این است که مسائل را تک بعدی نگاه می کنیم. نشست آستانه متشکل از 7 گروه است. اگر اینها را کنار هم بگذاریم و درون آنها را نگاه کنیم، درون گروه های مخالفین تروریست ها را هم داریم که باید آنها را هم در نظر بگیریم. نباید امیدوار باشیم که نشست آستانه آتش بس کامل را به ارمغان آورد، چرا که گروههایی که در نشست حضور ندارند می توانند آتش بس را برهم بزنند. علاوه براین برخی از گروه ها هم که در نشست حضور دارند هنوز تکلیفشان معلوم نیست. مثلا نماینده آمریکا در نشست آستانه که سفیر این کشور است. اما سوال اینجاست که آیا آمریکا توانسته است نقشی را که میخواهد در سوریه بازی کند تا بتواند آن را ادامه دهد؟ آمریکا در حدود یکسال پیش مدیریت را در دست داشت و نشست هایی را که برگزار می شد مدیریت می کرد. اما در نشست اخیر برخورد تندی از سوی ایران درباره حضور آمریکا در آستانه صورت گرفت؛ که نشان می دهد یک شکست بزرگ برای دیپلماسی آمریکاست، که دلیل آن مسائل داخلی آمریکاست. آمریکا نمی تواند هنوز تمرکز سیاست خارجی را داشته باشد و قدرت تصمیم گیری ندارد. اخیرا ترامپ رئیس جمهور آمریکا شد با شعارهای خیلی متفاوت که عملیاتی شدن یا نشدن آن هنوز مشخص نیست و ذهن تحلیلگران سیاست خارجی آمریکا را به هم ریخته است. در کنار این سفرای آمریکا در کشورهای مختلف را ببینید که ترامپ همه آنها را مجبور به استعفا کرده است. یکی از بازیگرانی که در ظاهر در آستانه حضور دارد آمریکاست. ولی با دیپلماسی ضعیف و متشتت و ذهنی به هم ریخته که می تواند بعدا مبنای برهم زدن توافقات آستانه باشد. برای اینکه بفهمیم نشست آستانه آتش بس را نتیجه می دهد یا خیر باید ابعاد متفاوتی را ببینیم. بازیگرانی که حضور فیزیکی نداشتند ولی در میدان نبرد تاثیر زیاد دارند و بازیگرانی که حضور دارند در آستانه ولی حضورشان ظاهری است. آمریکا اگر در نشست میخواست حضور داشته باشد میبایست طرح و برنامه داشته باشد. حتی اگر در حد معاون وزیر خارجه هم در نشست حضور پیدا می کرد باز هم به همین منوال بود و شاید در آینده ایالات متحده با توافقات نشست آستانه مشکل پیدا کند. چون الان آمریکا نقشه راه مشخصی ندارد و نمی دانیم چگار میخواهد بکند و فعلا فاقد داکترین مشخص در حوزه سیاست خارجی است.
در سیاست بین الملل اگر بخواهیم تحلیل درستی داشته باشیم باید همه بازیگران بتوانند نقش موثری ایفا کنند نه دو یا سه بازیگر . رئالیست ها در روابط بین الملل معتقدند صلح و امنیت بین المللی یک امری ناشدنی است چون امکان ندارد همه قدرت ها ذیل یک منفعت مشترک جمع کنید و نمی توانند باهم کارکنند و این باعث اوضاع فعلی می شود، در نتیجه منافع ملی معنی پیدا می کند. اگر همه بازیگران بخواهند می توانیم صلح و امنیت بین المللی را متصور شویم. موضوع سوریه از 2014 یک موضوع بین المللی شده است و در نشست سوریه باید تمام طرفها حاضر باشند تا بتوان امنیت و صلح را امید داشته باشیم. اما اگر مسئله سوریه را داخلی ببینیم، نشست حاضر می تواند در برقراری آتش بس موثر باشد ولی اگر دخالتها همچنان ادامه داشته باشد، مسئله سوریه همچنان یک موضوع بین المللی خواهد بود و نشست سوری – سوری هم باید برای رسیدن به توافق بازیگران بین المللی را هم در نظر بگیریم.
نتیجه نشست را در قبال گروه های تروریستی که در سوریه حضور دارند چگونه ارزیابی می کنید؟
به نظر می آید بعد از آزادسازی حلب و موضوعات بعد از آن یک اتفاق نظر در نظام بین الملل به وجود آمد که داعش و النصره گروه های تروریستی هستند که این وجهه برای آنها نوعی شکست است. ولی هنوز احتمال قدرت گرفتنشان وجود دارد که بتوانند امنیت منطقه را مورد تهدید قرار دهند و باید آنها را در نظر گرفت. به هم زدن نظم کار سختی نیست و می شود مناطق امن را به راحتی بر هم ریخت اما برقراری امنیت دشوار است. کمااینکه این امر را در کشورهای امن هم شاهد بوده ایم و ممکن است در هر فضایی رخ دهد. و این گروهها حتی اگر محدود و تضعیف هم شوند به نظر می آید تا تفکر تکفیری بین آنها وجود داشته باشد در سوریه آتش بس، صلح و امنیت تهدید پذیر است. اگر این تفکر ریشه کن شود می شود آتش بس را متصور شد. یک معضلی که سوریه با آن مواجه است، سوریه بعد از توافق است، سوریه ممکن است با گروه هایی که مشکل سیاسی دارد کنار بیاید اما با گروه های تکفیری که تفاوت فکری دارد چه خواهد کرد؟ به نظر می رسد که این معضل بسیار مهمی برای این کشور خواهد بود که در کشورهای دیگر مانند عراق هم وجود دارد و این ویروس فکری به آنجا هم وارد شده است.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *