پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | یادداشتی بر کم مخاطب شدن رادیو روزگاری نه چندان دور

یادداشتی بر کم مخاطب شدن رادیو روزگاری نه چندان دور





۴ بهمن ۱۳۹۵، ۲۲:۵۵

یادداشتی بر کم مخاطب شدن رادیو
روزگاری نه چندان دور

ساعت نوزده چهارم اردیبهشت ماه ۱۳۱۹ اولین فرستنده عمومی رادیو در ایران در تهران با نام «رادیو تهران» گشایش یافت و از فردای همان روز برنامه‌های عادی رادیو آغاز شد و چون برنامه‌ها تنها در تهران قابل دریافت بود رادیو تهران نامیده می‌شد.
اولین کسانی که در رادیو مشغول به کار شدند از میان فرهنگیان و هنرمندان شایسته وبا ذوق انتخاب و از سایر وزارتخانه‌ها به اداره کل‌انتشارات و تبلیغات انتقال یافتند.
محمد حجازی ملقب به مطیع‌الدوله (نویسنده و داستان‌نویس‌)، عبدالرحمن فرامرزی (نویسنده و مدیر روزنامه کیهان‌) حسینقلی مستعان (داستان‌نویس‌)، ابوالقاسم پاینده (نویسنده‌)، ابوالقاسم اعتصام‌زاده و مشفق همدانی (مترجم‌).
اولین گوینده رادیو در ایران «قدسی رهبری» بود که در روز افتتاح رادیو گویندگی مراسم افتتاحیه را برعهده داشت. رادیو قدیمی‌های دیگری هم دارد که حالا دیگر نام و نشانی از آنها در دسترس نیست و اگر روزی برای دریافت امواج رادیو باید پیچ آن را می‌چرخانیدیم و گوش به آن می‌چسباندیم تا به صدای شفافی از گوینده برسیم، امروز این امواج حتی در میان خطوط تلفن نیز موج می‌زنند و به خود نام رادیو اینترنتی را داده‌اند. رادیویی که در هر کجای دنیا که باشی، امواج را با بهترین کیفیت به گوش تو می‌رسانند و در این میان برای شنیده شدن با یکدیگر رقابت نیز می‌کنند.
بخش خبر مسئول تهیه و پخش اخبار رادیو، خبرگزاری‌پارس بود، که روزگاری آژانس پارس، نام داشت‌. در ابتدای کار، آژانس پارس اخبار روزنامه‌ها راقیچی می‌کرد و به دست گویندگان رادیو می‌داد. اما رفته رفته، پس از پنج سال، این آژانس به یک‌خبرگزاری جدی تبدیل شد که علاوه بر تهیه وپخش اخبار رادیویی، هر روز چهار شماره بولتن صبح و عصر از اخبار ایران و جهان تهیه می‌کرد وبه رایگان در اختیار روزنامه‌ها قرار می‌داد. گزارش‌های رادیویی نیز یا از طریق فرستنده سیار به طور زنده پخش می‌شد و یا جریان رویداد، روی نوار، ضبط و در بخش اخبار از رادیو پخش‌می‌گردید. اخبار خارجی از طریق تله تایپ (دستگاه خودکار خبرگیری‌) که نقش خبرنگار را بازی می‌کرد، دریافت و سپس توسط مترجمان در مدت کوتاهی ترجمه و برای تنظیم خبر رادیویی تحویل سردبیر اخبار می‌شد. پس از تنظیم‌رادیویی، توسط مسئولان خبرگزاری کنترل وبرای پخش به استودیوی رادیو ایران تحویل می‌شد.
از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۸ نیز به مرور هر استانی برای خود (زیر نظر اداره کل انتشارت ورادیو) اقدام به تأسیس رادیو نمود.
اولین‌ها در رادیوی ایران
همان‌طور که عنوان شد، 76 سال از قدمت رادیو در ایران می‌گذرد و هر روز شبکه‌ای جدید با نام و کارکردی جدید به جمع شبکه‌ها اضافه می‌شود و هرکدام به نوعی سعی می‌کنند تا در میان انبوه رسانه‌های دیداری و شنیداری مخاطبانی برای خود جذب کنند و اعتباری بگیرند.
در این میان آنچه که برای مخاطبی که تنها با شنیدن برای خود تصویرسازی می‌کند، مفقود است، ندیدن تاریخ رادیو است. یعنی اگر نوجوانان و جوانان ایرانی بخواهند با تاریخ رادیو در ایران آشنا شوند جز به مختصر مطلبی که درباره تاریخچه رادیو منتشر شده به چیز دیگری دست نمی‌یابند و مرجع متمرکز و خاصی برای تصویر تاریخ رادیو در ایران وجود ندارد.
ساختمان رادیو ارگ واقع در میدان ارگ به عنوان قلب و تاریخ رادیو در ایران روزهای متفاوتی را می‌گذراند. این ساختمان قدیمی که این روزها در حال نم پس دادن است، آدم‌‌های بسیاری را از روزی که ساختمان رادیو شد به خود دیده است و حتما حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد.
آنچه این ماجرا را بغرنج‌تر می‌نماید، این است که این روزها ته مانده آنچه به آن آرشیو می‌گفتند نیز به بهانه بازسازی در حال نقل و انتقال به ناکجاآبادی در رادیو ارگ است که معلوم نیست چه سرنوشتی را برای برنامه‌های قدیمی رادیو که شاید دیگر نسخه‌ای از آنها در دسترس نباشد، رقم می‌زند؛ البته مدیران صدا اعلام کرده‌اند که نسخه دیجیتالی برنامه‌های رادیو تهیه شده است اما به این نکته نیز باید توجه کرد که داشتن موزه رادیو مسئله‌ای است که فقدان آن به چشم می‌خورد.
ساختمان آرشیو رادیو که در زمان فعالیت نیز شرابط خیلی مطلوبی نداشته، به دلیل مخروبه شدن ساختمان در حال جابه‌جایی است، اما به گفته مسئولان این بخش هنوز معلوم نیست که آیا این اسناد و برنامه‌ها که تاریخ رادیو را رقم می‌زنند، دوباره به این مکان برمی‌گردند یا خیر.
در این میان حرف‌های «جمشید جم» از برنامه‌سازان قدیمی رادیو و خواننده ترانه «یار دبستانی من» خالی از لطف نیست.
جم درباره سرنوشت آرشیو رادیو می‌گوید: من از بهمن 57 به طور رسمی در رادیو کار می‌کنم. آن زمان که آقای محسن مهاجر معاون صدا بود، فقط به فکر انتقال آرشیو بودند و حتی می‌خواستند ساختمان رادیو ارگ را هم انتقال بدهند که ما نگذاشتیم و امروز این رادیو باقی مانده است. چون در آن زمان می‌گفتند که این رادیو مخروبه و تمام شده است.
وی ادامه می دهد: اگر این رادیو نمی‌ماند، الان این ساختمان هم پاساژ شده بود، به همین دلیل آرشیو را هم خیلی بد انتقال دادند یعنی کامیون آوردند و انگار که میوه بار می‌زنند. در حالی که این باید برنامه‌ریزی می‌شد و موسیقی‌، سخن و آرشیو محرمانه را جدا می‌کردند. اگر می‌برید مشخص باشد که چه می‌برند و به کجا انتقال می‌دهند. وقتی با کامیون فله‌ای بالا می‌روند و دیگر آرشیو رادیو کامل در دسترس نیست. پیش درآمد گل‌ها کو؟ آن دوره‌ای که سخت بود مانند جنگ تحمیلی که مثلا ما از یک برنامه 5 نسخه داشتیم و می‌گفتیم که 2تای آن را پاک کنید تا ما از آن استفاده کنیم و 2تای دیگر باقی بماند. یک زمانی ما حتی صدای ناصرالدین شاه را هم داشتیم تا امروز. گو اینکه آنها حفظ شده.
در مجموع آرشیوی که تا سال 72 به بعد اینجا مانده، قبلش این همه محافظت شده نیست. ما افکت‌های قدیمی داشتیم که طرف مجبور بود تا به میان چادرنشین‌ها برود و صدای گوسفند و شتر و گاو بگیرد و بیاورد چون نداریم. یک زمانی این افکت‌ها را بی‌بی‌سی می‌داد اما بعد خودمان شروع به تهیه کردیم که الان نیستند. الان اگر یک نوار از قبل یا بعد از انقلاب بخواهید وجود ندارند چون فله‌ای به ساختمان شهدای رادیو منتقل شده‌اند. در 75 به بعد که رادیو استان راه‌اندازی شد و بعد استودیو پخش شروع شد و خوشبختانه رادیو تهران در ساختمان ارگ باقی ماند. وگرنه ما الان جایی را نداشتیم که بگوییم در سال 1319 رادیو از اینجا شروع شده است. بعید می‌دانم که آرشیو رادیو الان به طور کامل باقی مانده باشد.
وی با بیان اینکه دسترسی خود ما هم به آرشیو مشکل است؛ اظهار می دارد که: یک مقداری از دستگاه‌ها محفوظ مانده است.اینجا ابتدا دو استودیو شماره یک و دو داشته که ضبط برنامه گل‌ها از آنجا آغاز شده است و بعد به استودیو هشت منتقل شده است. این استودیوها الان به انباری تبدیل شده‌اند و یا به واحد نمایش رادیویی داده شده‌اند. این دو استودیو باید مانند سابق نگه‌داری می‌شد ولی متاسفانه این اتفاق نیافتاد. با آمدن آقای جهانی به رادیو تهران و آقای صوفی این ساختمان ها کمی رنگ و بوی نویی به خود گرفته‌اند و رادیو تهران دارای سردر شده است. کاش قبلی‌ها هم این کارها را انجام می‌دادند. ما باید آرشیو 76 ساله داشته باشیم. اما واقعا با این نسلی که با رادیو تنها ارتباطشان در لحظه ای است که سرنشین یک تاکسی هستند ، رادیو کلا ضرورتی دارد یا نه؟ روزی روزگاری نه چندان دور ، رادیو جور تلویریون را می کشید و امروز، تلویزیون های رنگارنگ و مدرن آن قدر چشم ها را میخ کوب می کنند که دیگر مجالی به گوش ها نمی دهند برای شنیدن. شاید هیچ وقت تصورش را نمی کردیم که از نابودی رادیو یا همان صدای امروزی حرف بزنیم؛ هیچ وقت، هرگز.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *