پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | محمد علی علومی؛ مؤسس «خانه فرهنگ مردم بم و نرماشیر»: بم؛ میراث فرهنگی مشترک بین ایران بزرگ و ملت های همسایه است

محمد علی علومی؛ مؤسس «خانه فرهنگ مردم بم و نرماشیر»: بم؛ میراث فرهنگی مشترک بین ایران بزرگ و ملت های همسایه است





۲۹ آذر ۱۳۹۵، ۲۰:۲۱

محمد علی علومی؛ مؤسس «خانه فرهنگ مردم بم و نرماشیر»:
بم؛ میراث فرهنگی مشترک بین ایران بزرگ و ملت های همسایه است

فرهنگ عامّه یا فرهنگ مردم اصطلاحی است که در سال ۱۸۴۶ از سوی ویلیام تامس؛ عتیقه‌شناس انگلیسی ابداع شد و به نحوه زندگی انسان‌ها در طبیعت، رفتارها و همچنین معناهای مشترکی گفته می‌شود که عامه مردم جامعه در زندگی روزمره با آن سر و کار دارند.
یکی از ویژگی های فرهنگ مردم زنده نگه داشتن خرده فرهنگ ها در دنیایی است که به سمت وحدت فرهنگی پیش می رود.
فرهنگ مردم برآمده از اعماق جامعه و زبان اصلی مردم کوچه و بازار است. در ایران خرده فرهنگ های اصیل نزد روستاییان و عشایری که در دشت ها پراکنده هستند، کمابیش وجود دارد. از قریب یک قرن پیش که ایران وارد دوره مدرن شد، برخی ادبا و مردم شناسان ایرانی از جمله احمد مستوفی، صادق هدایت و پس از آن نیز سید ابوالقاسم انجوی شیرازی به حفظ و نگهداری خرده فرهنگ ها و قصه ها و اشعار و به بندکشیدن این میراث معنوی همت گماشتند.
محمدعلی علومی که خود، یکی از شاگردان انجوی شیرازی است، سال هاست که پژوهش در حوزه فرهنگ مردم را در دستور کار خود قرار داده است. رمان های او سرشار از واژگان، شخصیت ها و آداب و رسوم کهن و اساطیری است.
علومی به تازگی «خانه فرهنگ مردم بم و نرماشیر» را تأسیس کرده است. وی بم را شهری اساطیری می داند و تحقیق در زمینه فرهنگ مردم بم و نرماشیر را به دلیل ارتباط این منطقه با ایران بزرگ و کشورهای همسایه جزو ضرورت های فرهنگی عنوان می کند.
در این شماره پای صحبت ها و دغدغه های علومی نشسته ایم تا از انگیزه او برای تأسیس خانه فرهنگ مردم بم و نرماشیر بشنویم.

شما شاگرد مرحوم انجوی شیرازی بوده اید. در خصوص ارتباط خودتان با ایشان توضیح می دهید؟
مرحوم سید ابوالقاسم انجوی شیرازی به «پدر فرهنگ مردم» معروف بود. آخرین مصاحبه مطبوعاتی را من با او انجام دادم که در ماهنامه«ادبستان» چاپ شد. قرار بود مصاحبه های دیگری نیز انجام شود که به دلیل درگذشت استاد، نا تمام ماند. قضیه هم از این قرار بود که من قصه ها و آداب و رسوم بم را در مجله ادبستان چاپ می کردم. یک روز تلفن زنگ زد. مرحوم انجوی شیرازی بود که گفت مطالب تو را در ادبستان خوانده ام. کارهایت بسیار خوب است. بیا من روش علمی کار را یادت بدهم. مرحوم انجوی شیرازی، ادامه مرحوم صبحی، صادق هدایت و دیگر پیشروانی بود که در زمینه فرهنگ مردم کار کرده بودند و معتقد بودند که حفظ فرهنگ مردم امری ضروری است.
جناب آقای علومی چه شد که به فکر تأسیس خانه فرهنگ مردم بم و نرماشیر افتادید؟
همان طور که گفتم علاقه دیرین من به قصه ها، اشعار و آداب و رسوم من را بر آن داشته بود که در این زمینه کارهایی انجام بدهم. این علاقه شخصی را بگذارید کنار تشویق ها و شاگردی در محضر مرحوم انجوی شیرازی. حالا بمی بودن من و علاقه به شهرم را نیز به آن اضافه کنید. این واقعیت را نیز از یاد نبرید که بم یک شهر معمولی نیست. بلکه شهری است دارای تاریخی عمیق! شهری که میراث فرهنگی مشترک بین ایران بزرگ و ملت های همسایه است. در نتیجه به این فکر افتادم که به طور خاص به فرهنگ مردم بم و نرماشیر پرداخته شود.
گفتید که بم میراث فرهنگی مشترک بین ایران بزرگ و ملت های همسایه است. بیش تر توضیح می دهید؟
بنای شهر بم به روایتی منسوب به بهمن پسر اسفندیار است. در تاریخ اساطیری آمده است که بعد از کشته شدن رستم، بهمن پسر اسفندیار برای خونخواهی پدر به این منطقه لشکرکشی می کند. زال و رودابه را اسیر می کند و به تعقیب فرامرز می پردازد. سرانجام فرامرز پسر رستم را به دام می اندازد. از «دارستان» چوب دار می آورد و فرامرز را در «دارزین» به دار می آویزد. سپس برای تسلط کامل بر منطقه بم «ارگ بهمن» را بنا می کند. ارگ بهمن به دلیل تحولات زبانی به «ارگ بم» تبدیل می شود. نام بم نیز برگرفته از نام بهمن است. یا شهر«نرماشیر» در واقع «نریمان شیر» بوده است. نریمان نیز نیای رستم است. اساطیر ملی نیز دامنه شان تا تاجیکستان و افغانستان کشیده می شود و با کلیت هویت ملی ما مرتبط می شود. پروفسور عدل و پیش از او احمدمستوفی اعتقاد داشته اند که «دارستان» و«نارتیچ» پیش زمینه تمدن سومر بوده اند. بابلی ها پیش زمینه تمدن آشور بوده اند. تا کنون تصور بر این بود که بین النهرین منشأ تمدن جهان است. در حالی که سومری ها می گویند از کوه های شرقی«ارته» به بین النهرین مهاجرت کرده اند. پروفسور عدل و شاگردان او معتقد هستند که ارته حوالی هلیل، دارستان، نارتیچ، بم و شهر سوخته است. بنا بر این، این منطقه اهمیت جهانی دارد. زیرا آغاز تمدن بشری مربوط به فلاتی است که بعد از حضور آریایی ها، ایران نام گرفته است.
بنا بر این جا دارد که خانه مستقلی برای فرهنگ مردم این منطقه تشکیل شود تا آخرین بقایای قصه ها، باورها، ترانه ها، نقالی ها و آداب و رسوم آن که در حال نابودی است، حفظ شود.
آیا در هیچ کجای ایران «خانه فرهنگ» مردم دارد؟
خیر وجود ندارد. این اولین خانه فرهنگ مردم کشور است.
خانه فرهنگ مردم به نهادهای فرهنگی وابستگی دارد؟
خیر، ببینید همه جای دنیا یکی از وظایف شهرداری ها پرداختن به امور فرهنگی است. 2 سال قبل به شهرداری بم پیشنهاد تأسیس خانه فرهنگ مردم را دادم. اما از آن جایی که کشور ما در محاصره انواع بحران های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی است، کارهای فرهنگی در حاشیه قرار دارد. در نتیجه پیشنهاد من در پیچ و خم های اداری به چشم نیامد. تا این که امسال پس از دو سال پی گیری به ثمر نشست. تصویب این طرح را نیز مرهون بخشی از اعضای شورای شهر بم هستم که در کسوت روزنامه نگاری، هنر و استادی دانشگاه هستند. دوستان روزنامه نگار بمی و دانشجویان نیز همراهی کردند. اما آن چه که روند کار را تسریع کرد، حمایت فرماندار بم بود که ایشان هم از جمله افراد فرهنگ دوست، کتاب خوان و فرهیخته این شهرستان هستند. امیدوارم فرهنگ ما که در طول سالیان متمادی لطمه خورده است، با تلاش دولتمردانی که شیوه غالب آن ها عقلانیت، تدبیر و ایجاد امید است، جان تازه ای بگیرد.
جناب علومی! در دنیای مدرن امروز، پرداختن به فرهنگ مردم چه ضرورتی دارد؟
مرحوم انجوی شیرازی در جریان مخالفت با رژیم پهلوی به جزیره خارک تبعید شده بود. ایشان بعد از این که از تبعید باز می گردد می گوید که دیدم همه مردم با سرعت در حال غربی شدن هستند. با خودم گفتم پس فرهنگ و هویت ایرانی ما چه می شود؟ هویت؛ ضرورت اصلی جامعه ماست. یکی از افتخارات ما ایرانی ها این است که اشعار انسان گرای سعدی آوازه ای جهانی دارد. «بنی آدم اعضای یکدیگرند…» را بسیاری از ما از حفظ می خوانیم. اما کار فرهنگی برای تبلیغ این میراث انجام نداده ایم. در فرهنگ مردم به خاطر سابقه مدنیت و فرهنگ کهن، بسیاری از قصه ها، شعرها و آداب و رسوم وجود دارد. بخشی از فرهنگ مردم در جهان مدرن خرافه به شمار می آیند. خرافه ها نیز نشان دهنده آیین های بسیار کهن اساطیری هستند. بخش وسیعی از فرهنگ مردم ابلاغ جوان مردی، شجاعت، همدلی با عناصر طبیعت، احترام به موجودات در قالب شعر و قصه است. نیاز بشر امروز که زندگی تعاونی را از دست داده و در یک رقابت کور و بی رحمانه قرار گرفته است، بازخوانی فرهنگ کهن و سرشار از مهر و عطوفت است. کارِ خانه فرهنگ مردم بم و نرماشیر نیز گردآوری، ثبت و تحلیل قصه ها و اشعار کهن می باشد.
خانه فرهنگ مردم تحت مدیریت شما تنها در زمینه فرهنگ مردم شهرستان های بم و نرماشیر فعالیت خواهد کرد یا محدودیت مطالعاتی وجود ندارد؟
بدیهی است که تمرکز بر شهرستان های بم و نرماشیر خواهد بود؛ اما همان گونه که گفتم میراث معنوی در ارتباط با ایران است. مگر اسفندیار پسر کی بود؟ از کجا آمده بود؟ اسفندیار از تاجیکستان کنونی به زابل آمد و در رویارویی با رستم قرار گرفت. او پسر گشتاسب بود که به سراسر ایران مربوط می شود. اما ماجرای قتل فرامرز در بم اتفاق می افتد. این یک میراث معنوی مشترک است. بخشی از وظیفه فرهنگ مردم، حفظ میراث معنوی است. بخشی از آن به دستاوردهای ملموس و محسوس مانند معماری و مهندسی آبیاری، صنایع دستی، پوشاک، خوراک و… می پردازد. کار بسیار وسیع است و از عهده یک نفر هم ساخته نیست. بدون شک کسانی می توانند در این زمینه کار کنند که عاشق و شیفته فرهنگ مردم باشند.
صحبت دیگری باقی مانده است؟
شهرنشینی رواج گسترده ای یافته است. تقریباً هیچ مادری برای کودکش لالایی نمی خواند. هیچ قصه ای بلد نیست که برایش تعریف کند. ما در مرحله بحرانی فرهنگ مردم چند هزار ساله قرار داریم. اگر این میراث معنوی جمع آوری شود برای آیندگان باقی خواهد ماند و اگر در این زمینه سهل انگاری شود، برای همیشه از بین خواهد رفت. زیرا هم نسل کسانی که این میراث را در سینه دارند از بین خواهند رفت و هم شیوه زندگی کهن در حال برچیده شدن است.
شاید من از معدود بقایای نسلی باشم که آرزوهای خوب برای وطن و هموطنانش داشت و در این راه به جان می کوشید.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *