استانداران کرمان از سال 1300 تا 1394 شمسی
۲ آذر ۱۳۹۵، ۲۱:۲۲
استانداران کرمان
از سال 1300 تا 1394 شمسی
صمصمامالسلطنه بختیاری
1336 ـ 1334 شمسی
«جهانشاه صمصام، فرزند مرتضیقلیخان و نوهی صمصامالسلطنه بختیاری، در تهران و اروپا تحصیل نمود. اولین شغلی که به او ارجاع شد، فرمانداری چهارمحال و بختیاری بود ولی به علت جریاناتی که در خوزستان و چهارمحال و بختیاری اتفاق افتاد و مظفر فیروز مامور رسیدگی به آن بود، جهانشاه از کار معزول و بازداشت شد.
بعد از ازدواج محمدرضا با ثریا بختیاری، ستاره بخت آنان درخشیدن گرفت و با دلیل و بدون دلیل، هر یک به کاری گمارده شدند. جهانشاه به استانداری کرمان رفت، چندی در آنجا بود، ارتقاء مقام یافت، به استانداری خوزستان منصوب گردید. قدرت زیادی به هم زد ولی با فرمانده لشکر آنجا (سرلشکر روحانی) سر شاخ شد، مصراً از شاه تعویض او را خواست، شاه به او تغیر کرد و از کار برکنارش نمود. چندی بیکار ماند تا سناتور انتصابی شد.
دو دوره در مجلس سنا فعال مایشاء گردید. زیاد حرف میزد، به دولتهاتشرمیزد. بالاخره نزد شاه شکایت کردند و از آنجا هم عذرش را خواستند؛ خانهنشین شد و از لحاظ مالی سخت دچار مضیقه گردید. آنچه داشت فروخت. سرانجام شهریهای برای او تعیین گردید که به سختی زندگی مینمود.
در سال 1355 ش. در سن 65 سالگی درگذشت. فوقالعاده رشید، سخنور، کریمالنفس و دیکتاتور بود. به افراد بختیاری مساعدتی بیش از حد میکرد. مقام آجودانی شاه را هم داشت». (1).
خیابان صمصمام (فلسطین) در زمان وی احداث گردید و به همین مناسبت به نام او نامگذاری گردید. (2).
پی نوشتها:
(1) ـ عاقلی، باقر: شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 2، ص 938 و 939.
(2) ـ مرحوم محمد دانشور در مورد وی آورده: « …گر چه فقط استاندار بود ولی در کرمان همه چیزش جنبه اختصاصی داشت و…!! یعنی ماشین اختصاصی، راننده اختصاصی، ناظر هزینه اختصاصی، آشپز اختصاصی و…!! و اولین استاندار درآن عهد بود که منزل خویش را از خانه کوچکی که جنب استانداری واقع بود و به محل سکونت استانداران اختصاص داشت، به منزلی اختصاصی در خیابان مولوی تغییر داد از خصوصیات صمصام این بود که در مأموریتها و یا مسافرتها، میبایستی از کلیه جریان مسافرت و بازدید او عکس گرفته شود. بدین لحاظ، همیشه دو نفر عکاس او را همراهی میکردند. هزینه عکسها هم از بودجه شخصی او پرداخت میشد نگارنده در مورد یکی از مسافرتهای وی، خاطرهای دارم که ذکر آن خالی از فایده نیست: در اوایل تابستان سال 1335ش. سمیناری با حضور دو نفر ازوزرای دولت (اَعلم وزیرکشور و ناصر وزیرکشاورزی)به منظور بررسی نیازمندیهای عمرانی استان کرمان درسالن دبیرستان امام خمینی(پهلوی) کرمان تشکیل شد. روز پایانی سمینار، صمصام و میهمانان او و جمعی از بزرگان شهر، تصمیم گرفتند به بردسیر بروند و به شکار درّاج که گویا گوشت خیلی لذیذی دارد بپردازند. طبق معمول دو نفر عکاس و نگارنده این سطور که مسئول تبلیغات شهرداری و استانداری و سرپرستی روزنامه پُست تهران در کرمان را به عهده داشتم به دستور وی، عازم بردسیر شدیم. ظهر پس از صرف ناهار، صمصام به اتفاق هیئت همراه عازم جنگل بردسیر شدند. حدود چهار ساعت، سواره و پیاده به تیراندازی و شکار پرداختند و سرانجام موفق شدند که فقط یک عدد مرغ شکارکنند!! درحالی که صمصام آن مرغ را به دست گرفته بود و به سایرین نشان میداد، از او عکس گرفتم و آن را با دیگر عکسها و خبرهای مربوط به برگزاری سمینار، به تهران فرستادم. روزنامه «پست تهران» نیز که مانند اغلب روزنامهها دنبال عکسهای سوژهدار بود، ضمن چاپ خبر مربوط سمینار، از بین عکسها، تنها این عکس را منتشر ساخت . خبر راهم با عنوان «حاصل شکار چهارساعته دو وزیر و یک استاندار و چند نفر معاون وزیر» همراه با ماجرای شکار انتشارداد!! پس از انتشار روزنامه مذکور در تهران، این جریان مورد اعتراض وزرای مزبور و بعضی از مقامات واقع شد به ویژه بعضی از روزنامههای مخالف، نوشته بودند: «آیا این وزراء برای بررسی امور عمرانی استان کرمان رفتهاند یا شکار دراج»؟! لذا، تلفنی صمصام را مطلّع و گله هم کرده بودند!! به هر تقدیر، روزی در شهرداری بودم که گفتند استاندار شما را میخواهد! بلافاصله به استانداری رفته و صمصام را دیدم که دارد قدم میزند همین که چِشمش به من افتاد با حالت عصبانیت گفت: با این نحوه خبر فرستادنت به روزنامهها، دیگر آبرویی برای من باقی نگذاشتی! چون روزنامه به کرمان نرسیده بود و من از ماجرا خبر نداشتم، گفتم: من هنوز روزنامه را ندیدهام، ولی مطمئن هستم که فقط خبر سمینار را فرستادهام و مطلبی هم به آن اضافه نکردهام، که دیدم صمصام زیاد ناراحت شد و گفت: آیا جریان شکار رفتن بنده هم جز و خبرهای سمینار بود که شما خبر آن را فرستادی؟ و … به هر حال صمصام، برخلاف این که پشت میز کارش برخورد تندی با ارباب رجوع داشت، در سفر و حضر خیلی متواضع و خوش برخورد و خوش سفر و رفتار او با همراهان مؤدبانه بود» دانشور، محمد: از قلعه دختر تا دقیانوس، ص 119.
احمدعلی بنیآدم
1336 ـ 1334 شمسی
«وی فرزند شریفالدوله کاشانى، متولد 1921 ش. در کاشان است. او تحصیلات خود را در شهرهای کرمان و تهران به پایان برد و لیسانس حقوق گرفت و به وزارت کشور داخل شد. مراحلى را در آن وزارتخانه پیمود. مدتى فرماندار تهران و کفیل استاندارى مازندران بود (1).
دو نوبت در سالهاى 6331 و 1431 ش. به استاندارىکرمان انتخاب شد. خیلى خوب کارکرد و مردم کرمان همیشه از او به نیکى یاد مىکنند. مردىادبدوست و ادبپرور بود. به فضلا و شعرا احترام مىگذاشت و محافل ادبى را رونق مىداد. چند بار سکته کرد. نیمى از بدنش فلج گردید و سالهاخانهنشین بود. با این حال از مصاحبت فضلا و ادب غافل نمىشد»(2).
همان گونه که ذکر شد، وی در کرمان به ویژه در نزد اهل فرهنگ و هنر دارای مقبولیت و جایگاهی ارزنده بود، بر این مدعا میتوان به شعری از زندهیاد دکتر باستانی پاریزی اشاره نمود که در مورد وی سروده:
در کشور ما آدم دانا کم نیست
اما همــه کار دست دانا نیست
بنگر به مثل وزارت کشــور را
کز همه عضوش یکی بنیآدم نیست
احمد علی بنیآدم
پی نوشتها:
(1) ـ وی از 19 آذر 1320 تاخرداد 1322 شهردار کرمان نیز بود.
(2) ـ عاقلی، باقر: شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 1، ص 313.
محمد دادور
1338 ـ 1337 شمسی
«وی فرزند وثوقالسلطنه دادور (1) و داماد دکترمهدىملکزاده (2)، متولد سال 2921 ش است. پس از انجام تحصیلات خود در تهران و اروپا به استخدام در وزارت کشور درآمد و تدریجا ترقى نمود. شهردارى و فرماندارى چند شهرستان به عهدهى او قرار گرفت. در سال 9231 فرماندار اراک شد تا به مدیر کلى و معاونت وزارت کشور منصوب گردید. بعد به استاندارىکرمان رفت و سه سال در آنجا باقى ماند. در طول استاندارى خود خوب کارکرد. مردم و دولت هر دو از او راضى بودند و در نتیجه ارتقاء مقام پیدا کرد و استاندارى خراسان را بر عهده گرفت. البته در آن تاریخ استاندارى از نیابت تولیت جدا بود و دو مقام دولتى آن دو کار را انجام مىدادند.
محمد دادورمدتى نیز در مشهد انجام وظیفه کرد. بعد از آن کارمهمى به او ارجاع نشد و غالباً در سمت مشاورت در وزارت کشور انجام وظیفه مىنمود. در 1371 ش. درگذشت» (3).
پی نوشتها:
(1) ـ وی نیز در سال 1305 ش. چندی استاندار کرمان بود.
(2) ـ نویسنده و پژوهشگر معروف انقلاب مشروطیت و فرزند ملکالمتکلمین (از مبارزین به نام دوران مشروطیت).
(3) ـ عاقلی، باقر: شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 2، ص 650.
عبدالوهاب اقبال
1340 ـ 1338 شمسی
«عبدالوهاب اقبال؛ شهردار، نمایندهی مجلس، استاندار، نایبالتولیه، ملیگرا، متولد 1285 ش. فرزند حاج ابوتراب اقبالالتولیه و برادر منوچهر اقبال، مانند پدر به کار ملکداری و اجارهداری مشغول بود. مدتی به شهرداری مشهد رسید، ولی این سمتش دیری نپائید.
عبدالوهاب اقبال در دورهی شانزدهم قانونگذاری که برادرش وزیر کشور بود، از کاشمر وکیل شد. در دورهی هفدهم نیز وکالت داشت. مدتی هم استاندار کرمان شد (از مرداد 1338 ش/ 1959 م. تا اسفند 1340 ش/ 1962 م.) بعد از استانداری به نیابت تولیت آستانهی حضرت معصومه (س) رسید، ولی کاری از پیش نبرد. با مصدق پیوند دوستی بست» (1).
پی نوشتها:
(1) ـ عاقلی، باقر: شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 1، ص 159 و 160.
پیشنهاد سردبیر
مطالب مرتبط
هنر مخملبافی در ایران بیش از هزار سال قدمت دارد
روزگار سپریشدهٔ مخمل
نگاهی به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی درباره گردشگری داخلی
کیفیت سفر کم شد
مدیرعامل صندوق توسعه و احیا:
مزایده کاروانسراهای ثبت جهانی مشکل قانونی ندارد
توزیع کیسههای پارچهای با نماد یوز در یک روستای گردشگری
یک بنای تاریخی در شوشتر در آستانهٔ تخریب کامل قرار دارد
وضعیت بحرانی «خانه گازر»
مدیر پایگاه پژوهشی میراث جهانی تختجمشید:
مدیریت گلسنگهای تختجمشید به روش علمی انجام میشود
رئیس اداره میراث فرهنگی کاشان خبر داد
معافیت سرمایهگذاران گردشگری کاشان از مالیات
مدیرکل دفتر توسعه گردشگری وزارت میراثفرهنگی
«پالنگان» در لیست جهانیشدن قرار گرفت
ارزیابان تابستان به قلعه میآیند
استحکامبخشی «فلکالافلاک»
مدیرمسئول نگارخانه «ترانه باران»:
گردشگری بازوی پیشبرنده توسعه پایدار هنر است
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی
- مقاصد جذاب و معروف برای کمپ زدن در طبیعت بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید