استانداران کرمان از سال 1300 تا 1394 شمسی برگرفته از کتاب رهگذار عمر/خاطرات و فعالیت های محمد صنعتی
۲۷ مهر ۱۳۹۵، ۲۳:۰۷
استانداران کرمان
از سال 1300 تا 1394 شمسی
برگرفته از کتاب رهگذار عمر/خاطرات و فعالیت های محمد صنعتی
معاضدالسلطنه پیرنیا 1303 ش
«ابوالحسن پیرنیا، ملقب به «معاضدالسلطنه» فرزند میرزا محمدباقرخان نائینی ملاک، متولد ۱۲۴۸، پس از فرا گرفتن خواندن و نوشتن به تهران آمد و با کمک میرزا نصراللهخان مشیرالدوله پیرنیا در خدمت وزارت امور خارجه قرار گرفت و پس از مشاغل مختلف به سمت سرکنسول ایران در بادکوبه منصوب گردید.
در آغاز حرکت مشروطهخواهی با مردم همصدا شد. ابتدا خواستار عدالتخانه و سپس مجلس و قانون و دخالت مردم در سرنوشت خود گردید. به همین سبب و از رهگذر تبلیغات و بهرهگیری از نفوذ و اقتدار میرزا نصراللهخان مشیرالدوله به نمایندگی دورهی اول مجلس شورای ملی انتخاب شد. وی پس از به توپ بستن مجلس، به اروپا رفت و در آنجا به تبلیغات علیه محمدعلیشاه قاجار و قانونشکنیهای وی پرداخت (1).
وی پس از پیروزی مشروطهخواهان به ایران برگشت و به عنوان نمایندهی مردم گیلان به نمایندگی مجلس رفت اما در میانه این دوره از سوی صمصامالسلطنه بختیاری به عنوان وزیر پست و تلگراف معرفی گردید و در سه ترمیم کابینه همان شغل را داشت.
«وی پس از سقوط این کابینه حاکم یزد شد و چند سالی را با این سمت در آن سامان گذراند. او در سال ۱۳۰۲ هنگامی که رضاخان سردار سپه به نخستوزیری رسید، در کابینه وی شرکت کرد و مقام وزارت عدلیه را پذیرفت. ابوالحسن معاضدالسلطنه در دومین کابینه رضاخان هم همین مقام را حفظ کرد. وی در دوره پنجم بار دیگر به نمایندگی مجلس انتخاب شد و در دوره هشتم هم به عنوان نماینده به مجلس رفت. در سال ۱۳۰۳ به عنوان والی کرمان و بلوچستان انتخاب شد و یک سال در این مقام فعالیت کرد.
او در دوران سلطنت رضاشاه پهلوی یک بار دیگر در سال ۱۳۱۴ والی کرمان گردید و پس از دو سال به والیگری ایالت فارس برگزیده شد (۱۳۱۶) و در همین سمت در سال ۱۳۱۸ بر اثر ایست قلبی درگذشت. همین امر موجب شد تا عدهای شایعه کنند که وی را به امر شاه کشتهاند. اما واقعیت این است که او به سبب سکتهی قلبی مرده بود.
وی با دختر مشیرالسلطنه ازدواج کرده بود و دو پسر و چهار دختر داشت. حسین نواب وزیر امور خارجه و شخصیت سیاسی دوران محمدرضا پهلوی داماد ابوالحسن پیرنیا بود» (2).
پی نوشتها:
(1) ـ بامداد، مهدی: شرح حال رجال ایران، ج 1، ص 285.
(2) ـ عاقلی، باقر: شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 1، ص 470 و 471.
شایان ذکر است، در مورد انتصاب پیرنیا در این سال در برخی منابع اختلاف وجود دارد، اما از آنجایی که وی دو مرتبه حکومت کرمان منصوب گردیده است و در زندگینامه وی اشارهای به حکومت وی در این سال (1303 ش.) شده است، در اینجا از وی یاد شده است.
نظامالدوله نوری 1305 ـ 1304 ش
«امیر اصلان خواجه نوری، ملقب به «نظام السلطان» و «نظامالدوله» فرزند میرزا محمدخان موقرالدوله نوری و نوهی میرزا آقاخان نوری اعتمادالدوله ـ دومین صدراعظم ناصرالدین شاه ـ متولد 1258، در دربار مظفرالدین شاه ترقی نمود و تدریجاً به سمت مشروطهخواهان گرایش نمود و حتی نزدیک بود توسط عینالدوله تنبیه گردد، که با توسل چند نفر نجات یافت و به حکومت مازندران رسید. چون اموال زیادی به وی رسیده بود، بر خلاف غالب حکام، چشم طمع به دارایی دیگران و رعایا نداشت و با هزینه شخصی چند جاده احداث کرد. در انتخابات دوره سوم مجلس، از بارفروش (بابل) به مجلس راه یافت. پس از حکومت در بروجرد و لرستان و همدان، بار دیگر (دوره چهارم) از بارفروش به مجلس راه یافت. در سال 1304 ش. حاکم کرمان شد و قریب دو سال بر ایالت کرمان و بلوچستان حکومت نمود. وی که در دوره مظفرالدین شاه لقب «نظامالسلطان» را دریافت نموده بود، در دوره احمدشاه، پس از فوت پدربزرگ مادری، لقب او که «نظامالدوله» بود را دریافت نمود.
وی مردی بسیار متمول و عیاش و با کفایت و درایت و مدیر و مدبر بود. از ثروتی که از طریق مادر به وی رسید، زندگانی بسیار مجللی برای خود تدارک دید و همین امر باعث شد تا در مأموریتها سوءاستفاده نکند بلکه به رعایا هم کمک مالی نماید. در میانسالی عشق سوزانی نسبت به «افتخارالسلطنه»(1) دختر زیبا و عیاش ناصرالدین شاه پیدا کرد که آن عشق در آن روزها در افواه مردم و هم امروزه در بعضی از یادداشتها گفته و نوشته شده است. سرانجام وی همسر و پنج فرزند خود را رها نمود و با افتخارالسلطنه ازدواج نمود. نظامالدوله در لشکرک املاک زیادی داشت. باغی در آنجا احداث نمود که مدفن او نیز میباشد. وفات او در 1317 ش. اتفاق افتاد» (2).
در مورد حکومت وی در کرمان آمده: «نظامالدوله نوری در سال 1304 ش در اردیبهشت ماه وارد کرمان گردید … نظامالدوله مختصر سخنرانی نمود و بعد با حاضرین دست داده و به خانه یکی از خوانین که در باغهای زریسف بود و قبلاً برای سکونت او مهیا شده، با ماشین که آن روزها خیلی اهمیت داشت رهسپار شد …
در آبان ماه سال1304 ش مجلس شورای مجلس شورای ملی رای به خلع احمدشاه قاجار از سلطنت ایران و نصب اعلیحضرت رضاشاه پهلوی را به سلطنت ایران صادر نموده و مردم ایران، خصوصاً کرمانیان رنج و ستم کشیده از دست سلاطین قاجار با بی صبری در تلگرافخانه کرمان اجتماع نموده، هر لحظه منتظر تلگراف بودند. در ساعت نه صبح روز نهم آبان، خبر انتخاب اعلیحضرت رضاشاه پهلوی به سلطنت ایران مخابره شد؛
ادارهی قشون در جلو حوض تخم مرغی محوطه وسیعی فرش انداخته، افسران و سربازان به رقص و پایکوبی مشغول و اهالی به تماشای آنها اجتماع نموده کف میزدند. در اسفند ماه 1304 نظامالدوله معزول و به تهران احضار و وثوقالسلطنه دادور به جای او منصوب گردید» (3).
پی نوشتها:
(1) ـ گویا عارف قزوینی (شاعر معروف دوره مشروطیت) نیز عشقی آتشین به افتخارالسلطنه داشت و این شعر را نیز برای وی گفته بود:
افتخار همه آفاقی و منـــــظور منیشمع جمـــــع همه عشاق به هر انجمنی
به سر زلف پریشان تو دلهایپریش همچو خو کرده چو عارف به پریشانی وطن
(2) ـ تلخیص از: عاقلی، باقر: خاندانهایحکومتگر ایران، ص 110 تا 116.
(3) ـ همت، محمود: کرمان؛ شهر شش دروازه، ص 111 و 112.
وثوقالسلطنه دادور 1305 ش
«مهدی دادور، معروف به «وثوقالسلطنه» فرزند میرزا موسی وزیرلشکر، متولد 1257 است. وی تحصیلات خود را در تهران انجام داد و وارد وزارت لشکر شد (دارایی ارتش). مدتها در آنجا مصدر مشاغل مختلف بود تا سرانجام به معاونت وزارت جنگ رسید. در 1299 مشیرالدوله در کابینه خود سمت وزارت جنگ را به او واگذار کرد. بعد از کودتا مدتی حکمران گیلان شد و پس از چندی استانداری کرمان را عهدهدار شد. پس از آن والی خراسان گردید. در دوره هشتم، نهم، دهم، یازدهم، دوازدهم و سیزدهم از تهران به مجلس راه یافت و چندی نیز نیابت ریاست را داشت. در سال 1323 به استانداری فارس رفت و مدتی نیز استانداری آذربایجان را عهدهدار بود. در سال 1326 در سن 69 سالگی در تهران درگذشت. وی از ملاکین ایران محسوب میشد و طبعاً در ماموریتهایی که داشته است، همیشه با حسن خلق انجام وظیفه کرده است» (1).
در مورد حکومت وی در کرمان آمده: «در اواخر فروردین ماه 1305 ش به کرمان وارد [شد]. مردم از زن و مرد پیر و جوان در دو طرف خیابان ایالتی اجتماع و ابراز احساسات نمودند …» (2).
پی نوشتها:
(1) ـ عاقلی، باقر: شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 2، ص 651.
(2) ـ همت، محمود: کرمان؛ شهر شش دروازه، ص 112.
مطالب مرتبط
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی
- مقاصد جذاب و معروف برای کمپ زدن در طبیعت بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید