سایت خبری پیام ما آنلاین | عامل همه بدبختی های ایران انگلستان است

عامل همه بدبختی های ایران انگلستان است





۲۲ مهر ۱۳۹۵، ۳:۴۵

عامل همه بدبختی های ایران انگلستان است

نیمه دوم مهرماه 1330 (اکتبر 1951) بیشتر گزارشهای سیاسی رسانه ها در سراسر جهان در ارتباط با ایران بود زیرا که دکترمحمد مصدق رئیس دولت وقت ایران در نیویورک بود تا از برحق بودن ایران در ملی کردن نفت خود و طرد نفوذ خارجی از ایران که مغایر استقلال و حاکمیت یک ملت است دفاع کند. وی که 14 مهر عازم نیویورک شده بود و در جلسه شورای امنیت شرکت کرده بود از آن پس هر روز چند مصاحبه و سخنرانی در باره مظالم دولت انگلستان و مداخلات استعماری این دولت در ایران از نخستین دهه قرن 19 تا به آن روز انجام می داد.
دکتر مصدق ضمن اظهارات خود در شورای امنیت بیشتر بدبختی های ایران در قرون 19 و 20 را نتیجه مداخلات انگلستان در ایران و سیاست های آن دولت معرفی کرد که باز هم حاضر نمی شود از سر ایرانیان بیدار شده از خواب غفلت دست بردارد. استدلال دکتر مصدق سبب شد که شورای امنیت تصمیم بگیرد که رسیدگی به قطعنامه انگلستان بر ضد ایران را موکول به صدور حکم دادگاه بین المللی (لاهه) کند. مصدق 30 مهر برای دیدار با ترومن رئیس جمهوری وقت آمریکا از حزب دمکرات وارد واشنگتن شد و با رفتار و بیانات خود نظر مردم امریکا نسبت ایران روشن ساخت. استقبال مردم نیویورک و واشنگتن از دکتر مصدق که گاهی بربدبختی ایرانیان گریه و زمانی که مصلحت ایجاب می کرد غش می کرد کم سابقه بود.
دین آچسن وزیر امور خارجه وقت آمریکا که جداگانه با دکتر مصدق ملاقات و مذاکره کرده بود در خاطرات خود نوشته است : دکتر مصدق در حالی که سرش را بر بازوی پسرش دکتر غلامحسین که با او به آمریکا آمده بود تکیه داده بود به آهستگی قدم بر می داشت ، ولی به محض این که متوجه شد که ما برای استقبال از او رفته بودیم سر از بازوی پسر برداشت و بمانند یک جوان با گامهای استوار به سوی ما آمد و در اینجا بود که فهمیدم که ما با چگونه سیاستمداری رو به رو هستیم و سبب غش کردن های او را درک کردم . او معمولا هنگامی خود را به غش کردن می زد که مسیر مذاکرات در جهت زیان ایران قرار می گرفت و از آن پس آن را دیپلماسی گریه و غش نام نهاده بودم به همان گونه که رقص سرگرد سالم از گروه «افسران آزاد مصر» برای مردم سودان به منظور جلب نظر آنان به اتحاد با مصر را دیپلماسی رقص خوانده بودم.
دین آچسن نوشته است : ترومن و من در مذاکره با مصدق قانع شدیم که نباید زیاد تسلیم نظر انگلستان در قبال مسئله نفت ایران ازجمله موافقت با تعرض نظامی انگلستان به منظور تصرف آبادان شویم.
دکتر مصدق در مذاکرات، در جایی که احساس می کرد ممکن است به زیان ایران تمام شود چهره در هم می کشید و لجوجانه حاضر به گذشت نمی شد و من در چهره او که در لحظات دیگر متبسم بود «ناسیونالیسم ایرانی» را که در تاریخ باستان خوانده بودم به وضوح مشاهده می کردم. دکتر مصدق پس از مذاکراه با مقامات آمریکایی و انجام چند مصاحبه در واشنگتن از طریق مصر به میهن باز گشت.
او در طول اقامت کوتاه خود در مصر نطقی ایراد کرد و در آن موهبت برخوردار بودن از استقلال و حاکمیت ملی ، و طرد استعمار و آثار نکبت بار آن را مورد تاکید قرار داد . جمال عبدالناصر پس از رسیدن به قدرت بارها گفته بود که نطق دکتر مصدق در قاهره اورا منقلب کرد. افسران مصری کمتر از دو سال بعد به نظام سلطنتی دست نشانده انگلستان در مصر پایان دادند. دکتر مصدق در جلسه سوم آذر ماه مجلس گزارش سفر خودرا مطرح و تاکید کرد که انگلستان نمی خواهد ما امور نفتمان را که میراث مشترکمان است در دست داشته باشیم و برای شکست دادنمان به هر دسیسه و نیرنگ دست خواهد زد، باید متحد و مراقب باشیم.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *