سایت خبری پیام ما آنلاین | به بهانه انتشار کتاب «افسانه های مردم سیرجان» پژوهشی متفاوت

به بهانه انتشار کتاب «افسانه های مردم سیرجان» پژوهشی متفاوت





۳۰ مرداد ۱۳۹۵، ۰:۳۳

به بهانه انتشار کتاب «افسانه های مردم سیرجان»
پژوهشی متفاوت

ژیلا کاکاپور

در این برهوت خوانش کتاب و افول عصر مطالعه، با وجود هجمۀ رسانه ها و شبکه های مجازی که به حق آن را باید چهار تکبیرخوان زندگی با کتاب نامید، جامعه گاهی شاهد چاپ و نشر آثاری است که رخوت خواندن را می زداید. کتاب «افسانه های مردم سیرجان» که به تازگی نشر «فرهنگ عامه» منتشر کرده است، از آن دست آثار است. کتابی که هزاران حرف و حدیث دارد. هفتاد قصه است؛ قصه هایی ناب از اهالی سیرجان؛ که چهل و پنج راوی، با جان و دل، آن ها را برای مجتبی شول افشارزاده و همسرش، نجمه نورمندی پور روایت کرده اند.
روایت است اما ساختاری متفاوت دارد. مولف کتاب با علم بر سختی کار، بسیار در حفظ امانت تلاش کرده است. تا به حال هرچه قصه از گذشته خوانده یا دیده شده، فقط قصه بوده است و قصه، با حذف فاکتورهای گویش، لهجه، واژه محلی و با نگارش زبان معیار. در واقع دغدغه مولف فقط حفظ قصه بوده است و بس. اما کتاب «افسانه های مردم سیرجان» کاری است دیگرگونه. دیالوگ های مجتبی و راوی، با همان لهجه و گویش، تکیه کلام های رایج محلی، اصطلاحات، ضرب المثل ها و… گویی خواننده را با یک سناریو روبه رو می کند.
ویژگی های متمایز این کتاب، اسراری دارد؛ که اگر نبود شاید خیلی راحت تر و آسان تر نگارش می شد و در پیشخوان کتاب فروشی ها قرار می گرفت. ورود ناگهانی به دهکده جهانی، عامه مردم را شوکه کرد. کوچک شدن جهان، گرچه تبعات خوبی داشت، اما برای جوامعی که سنت بر آن ها حاکم است، هزینه هایی جبران ناپذیر در پی داشته است.
ابزارهای مدرن امروز، شکاف های عمیقی میان نسل های دیروز و امروز و نیز سنت و متد زندگی امروز ایجاد کرده است؛ که اگر فرهنگ دوستان درد آگاه به فریاد نرسند، چه بسا هر آن چه را که از دارایی های معنوی مان باقی مانده، به باد فنا بروند.
دغدغه نوشتن این نوع کتاب ها، جزو همان اسرار است. پژوهشگری درد آگاه، بی هیچ چشمداشتی، زحمت های هفت خان پژوهش را به جان می خرد تا ریسمان شناسنامه ایش نگسلد. آسان نیست پژوهش های میدانی. آنان که از دور و نزدیک دستی بر آتش دارند، این نمونه کارها را سترگ می دانند. مضاف بر این که، پژوهشگر در این کار، به غایت امین بوده و نیز از سر دلسوزی و نگرانی برای آینده فرهنگ پربار گذشتگانش، هر آن چه را که بایسته این باب بوده را از یاد نبرده و احیایی در حوزه فرهنگ و ادب و شفاهی دیار و زادگاهش، با تمسک به قصه صورت داده است. ضمن عرض شادباش و خدا قوت به این زوج هنرمند و پژوهشگر، باشد که پاسداشت داشته ها دغدغه همگان گردد.

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *