پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | حادثه ای تلخ که دل همه را به درد آورد من ستایش هستم

حادثه ای تلخ که دل همه را به درد آورد من ستایش هستم





۲۹ فروردین ۱۳۹۵، ۲۰:۳۶

حادثه ای تلخ که دل همه را به درد آورد
من ستایش هستم

خلاصه خبر این بود: یکشنبه ۲۱ فروردین امسال (الف.پ)پسر ۱۷ ساله ای در خیر آباد ورامین،ستایش قریشی دختر همسایه افغانستانی‌شان را که هنوز شش سال بیشتر ندارد و به خانه می‌برد و پس از اجرای افکار پلید و نقشه شیطانی خود، با ضربات چاقو وی را به قتل رسانده و در وان حمام بر روی پیکر قطعه قطعه شده اش،اسید می ریزد تا از بین برود دقیقا شبیه صحنه ای از سریال «بریکینگ بد» که همراه با سی دی شهرزاد در ویدئو کلوپ ها و سوپرمارکت های شهر به فروش می رسید اما جسد به‌طور کامل از بین نمی رود و به ناچاراز دوستش یاری می‌طلبد. دوست وی با توجه به ابعاد جرم، ماجرا را با پدر خود در میان گذاشته و پدر هم با یکی از معتمدین محل و امام جمعه ، به پلیس خبر می‌دهند و نهایتاً دو روز بعد از حادثه با اقدام عمل قابل تحسین پلیس، هم باقیمانده جسد را پیدا می‌کند و هم قاتل را دستگیر.
جنایتی که فقط یک قربانی 6 ساله ندارد. به جز «ستایش» پای پسری 17-16 ساله هم در میان است که گرچه متهم است اما هیچ کدام از خیرآبادی ها باور ندارند این جنایت به دست پسر، محله آنها روی داده باشد«الف» فرزند چهارم و تنها پسر خانواده است. پدرش کارمند یکی از نهادهای دولتی و مادرش خانه دار است. «الف» کلاس سوم راهنمایی (سوم متوسطه اول) است. گویا وقتی سه ماهه بوده تشنج کرده اما بعد از آن مرتب دارو مصرف می کرده و به گفته مادرش پای چپش را نمی توانسته درست حرکت دهد. اما هیچ کس هیچ رفتار مشکوک و سئوال برانگیزی از«الف» ندیده است که کوچکترین ظنی به دست داشتن او در این کار منتهی شود.
خبر آنلاین در این باره می نویسد:هیچ کس در این محله باور ندارد که «الف» مرتکب چند جنایت شده باشد؛ سخن از «ربودن»، «آزار و اذیت»، «قتل» و «ریختن اسید روی بدن مقتول» به میان آمده است.
یکی از کسبه محل، می گوید: من خانواده آنها را می شناسم. اصلا این خانواده جوری نیستند که فکر کنید بچه شان دست به چنین کاری بزند. این خانواده شهید داده اند، خیلی خانواده محترمی هستند. از وقتی این اتفاق افتاده هر دو خانه خالی است. هیچ کدام از خانواده ها نیستند.
مادر«الف» درباره روز حادثه گفت: آن روز می خواستم با دخترم برای خرید رویه مبل به بازار برویم که وقت آمدن پسرم از مدرسه شد. دلشوره داشتم. این اواخر مدرسه گفته بود با دانش آموزی رفت و آمد دارد که اهل شر و شیطنت است. برای همین زود برگشتیم. حتی غروب که گفتند «ستایش» گم شده از «الف» هم درباره اش پرسیدم. اصلا نمی توانم باور کنم که این کار در خانه ما انجام شده باشد
مشخص نیست جسد «ستایش» به طور مشخص در کدام نقطه از خانه کشف شده است. بنا به گفته اعضای خانواده «الف»،از چندی قبل پدر خانواده واحدی در طبقه فوقانی خانه ساخته بوده است. «الف» نیز مدتی بوده که وسایلش را به طبقه بالا برده بوده است. این طبقه بنا به توصیف اعضای خانواده شامل یک هال، یک اتاق، یک سرویس بهدشتی و یک حمام و آشپرخانه کوچک می شود.
شعرآقا قریشی ، پدر ستایش که چهار فرزند دیگر هم دارد در گفت‌وگو با جام‌جم جزئیات این ماجرا را اینچنین تشریح کرد:ستایش ساعت 12 و 30 دقیقه یکشنبه هفته گذشته برای خرید بستنی از خانه‌مان در روستای خیرآباد ورامین خارج شد و دیگر بازنگشت. با طولانی شدن غیبت او، همه جا را گشتیم اما هیچ اثری از او به دست نیامد. به کلانتری محل رفته و شکایتی را مطرح کردیم که با تلاش ماموران پلیس، جسد دخترم شامگاه دوشنبه پیدا شد.
وی ادامه داد: بر اساس آنچه ما شنیده‌ایم، پسر 17 ساله‌ای که در همسایگی ما زندگی می‌کند، ستایش را ربوده و در خانه‌شان به قتل رسانده و برای از بین بردن جسد، روی آن اسید ریخته است. قاتل موضوع را به یکی از دوستانش می‌گوید و او هم راز قتل را فاش می‌کند.
متهم به قتل به خاطر سنش روانه کانون شده و روز شنبه این هفته به خانه‌شان منتقل و صحنه قتل را بازسازی کرد.
شعرآقا اضافه کرد: جسد بر اثر سوختگی با اسید قابل شناسایی نبود و هنوز پزشکی قانونی درباره علت مرگ و احتمال تجاوز، نظر خود را اعلام نکرده است.او با تشکر از پیگیری های مقامات قضایی ایران گفت که از آنها می خواهد تا قاتل دختر خردسالش را به سزای اعمالش برسانند. او دیروز و در مصاحبه ای که با میزان هم انجام داده تصریح می کند: امروز با امام جمعه ورامین و برخی از مسئولان شهر دیدار داشتم و آنها اعلام کردند که تا پایان پرونده در کنار ما خواهند بود.
پدر ستایش با اشاره به اینکه بعد از حادثه با قاتل دیدار نداشته است اظهارکرد: تاکنون دیداری با قاتل نداشته ام اما دوست دارم وی را ببینم و دلیل این کار غیر انسانی اش را از او بپرسم.
قریشی خاطرنشان کرد: خواسته خانواده من، قصاص قاتل است و باید این فرد سنگدل به جزای کار خود برسد.
مطالب و تصاویر این حادثه دردناک خیلی سریع در سایت ها و شبکه های اجتماعی دست به دست میشود و متاسفانه طبق معمول شایعات زیادی هم به این واقعیت اضافه شده و نشر می شود. درست مانند تصاویری از جسد سوخته شده ای که خیلی از شبکه های مجازی آن را به ستایش منتصب می کنند در حالیکه به گفته کانال تلگرام مهاجر پرس، عکسهای منتشر شده از جنازه سوخته مربوط به ستایش نیست، بلکه این عکس‌ها مربوط به شخصی است که بر اثر برق گرفتگی سوخته است. سوختن اسید با سوختن معمولی فرق دارد، اگر عکس جنازه کودک نیم سوخته ای را در جایی دیدید که به ستایش نسبت داده شده بود، بدانید که شایعه ای بیش نیست.
بعد از این حادثه دلخراش، همدلی‌ها و یکدلی‌ها با شدت هر چه تمام‌تر آغاز می‌شود. جمع زیادی از ایرانی‌های محل با ابراز همدری به سراغ خانواده ستایش می‌روند و اعلام می‌کنند که در کنار آنها خواهند ایستاد. بلافاصله در اقدامی باارزش، امام جمعه ورامین و نماینده هایی از اداره اتباع، فرماندهی نیروی انتظامی، وزارت کشور و… دیگر نهادهای مسئول به جهت تسلیت و همدری به سراغ خانواده قریشی می‌روند و به پدر داغ‌ دیده او اطمینان می‌دهند که تا پایان احقاق حق در کنار او هستند. همچنبن شهیندخت ملاوردی،معاون رئیس جمهور در امور زنان وخانواده، سید حسین نقوی، عضو کمیسیون امنبت ملی و سیاست خارجی،سید حسین هاشمی استاندار تهران و مجلس نمایندگان افغانستان، قتل ستایش دختر 6ساله افغان را محکوم کرده و دکتر نور، سفیر افغانستان در تهران وهشت نفر دیگر از پرسنل سفارت با حضور در منرل ستایش با خانواده وی و بازماندگان ابراز همدردی نمودند.
سفیر افغانستان با اطلاع ازجزییات پرونده خاطر نشان کرد: سفارت باجدیت به این موضوع خواهد پرداخت و دستگاه های قضایی کشور ایران نیز قطعا با عدالت و شفافیت این موضوع را بررسی خواهند کرد ضمن اینکه محمد علی بهمنی قاجار (وکیل دادگستری)، به همراه چندین وکیل دیگر ایرانی، ضمن محکوم کردن جنایت فجیع علیه ستایش قریشی دختر مظلوم مهاجر افغانستانی، اعلام کرده اند که حاضر به پذیرش رایگان وکالت خانواده وی و انجام هر عملی برای خونخواهی از این عزیز می باشند. اما تعدادی از افاغنه مقیم کرمان هم در واکنش به این اتفاق از ملیتی کردن این موضوع ابراز ناراحتی کردند و یادآور شدند که این گونه اتفاقات بارها هم در ایران و هم درعراق افتاده است اما با هیچ کدام از آنها اینگونه برخورد نشده و نباید اجازه دهیم با این موضوع برخورد جناحی و ملیتی شود.
این خبر، دل‌ها و قلب‌های دو ملت ایران و افغانستان را به درد آورده است. ماجرا چند روز قبل مشخص شده است و موجی از تاسف و تاثر را در بین دو ملت به بار آورده است. ابعاد باورنکردنی ماجرا، این اتفاق را تبدیل به یک شوک کرده و ایرانی‌ها و افغانستانی‌ها، این حامیان تاریخی انسانیت و راستی، همچنان در بهت به سر می‌بردند.
ماجرا به شدت مستعد برخاستن دوباره دشمنی‌هاست. کمین‌کرده‌های دشمنی میان دو ملت، انتقام‌گیران تاریخی روزگار شیرین یکدلی، منتظر فرصت‌اند تا جرم ضدانسانی یک شخص ایرانی را به ملیت‌ها ربط دهند و بازار شایعه‌ها داغ شود و فرصت‌طلبان افسار امور را به دست گیرند. اما پیش از هر چیز، شکیبایی خانواده مقتول و برخورد عقلانی با این ماجرا قابل تأمل و بلکه ستودنی است. شوربختانه در مواردی اینچنین، نخستینن گزینه‌ای که به ذهن برخی افراد خطور می‌کند، تقابل قومی یا ملیتی است. لازم است نشان داده شود مهاجرین در واقع بخشی از جامعه ایران شده و همانگونه که در جرائم دخالت دارند، بسیاری از مواقع نیز خود قربانی جرایم می‌شوند. تلخ و شیرین ایران اکنون برای هر دو یکسان است و مشترک که خوشبختانه ماجرای قتل دختر افغانستانی، اساسا با دخالت و افشای مساله توسط ایرانی‌ها فاش می‌شود.
ایرانی‌های محل جمع می‌شوند و پلاکارد تسلیت می‌زنند و افغانستانی‌ها داغداررا دلداری می‌دهند که سرنوشت این ملت آنچنان به هم گره خورده است که انگار دختر خودشان را از دست داده‌اند.
فضای ایرانی‌ها و افغانستانی مملو از ابراز انزجار به این جنایت می‌شود. تاریخ پر از غم این منطقه، نیاز به دلداری‌دهنده‌هایی از جنس خود دارد و چه غم‌انگیز است این روزهای تلخ.
ما شاخه‌های توأم سیبیم و دور نیست/ باری دگر شکوفه بیاریم توأمان‌«

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *