پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | نیاز شهرها به پایداری اکولوژیک

شهرها در جهان امروز کانون ناپایداری اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی هستند

نیاز شهرها به پایداری اکولوژیک

آلودگی‌های محیطی، انتشار گازهای گلخانه‌ای، محدودیت منابع، شکنندگی اکوسیستم‌های طبیعی شهر و تنگ شدن عرصه برای بقای سایر زیستمندان، از مهمترین مشخصه‌های ناپایداری محیط زیستی شهرها هستند





نیاز شهرها به پایداری اکولوژیک

۴ آبان ۱۴۰۲، ۹:۰۷

شهرها در جهان امروز کانون ناپایداری اجتماعی، اقتصادی و محیط زیستی هستند. آلودگی‌های محیطی، انتشار گازهای گلخانه‌ای، محدودیت منابع، شکنندگی اکوسیستم‌های طبیعی شهر و تنگ شدن عرصه برای بقای سایر زیستمندان، از مهمترین مشخصه‌های ناپایداری محیط زیستی شهرها هستند. از اوایل دهه ۷۰ میلادی، جنبش‌های محیط زیستی علیه توسعه متداول شهرها به‌خصوص مناطق کلانشهری کشورهای توسعه‌یافته به راه افتاد. این حرکت‌های اعتراضی به روند توسعه، با قوت و قوام بیشتر، از دهه ۹۰ میلادی و به طور مشخص از کنفرانس ریو با نگرش «پایداری در توسعه» آغاز شد؛

نگرشی که به مقابله با الگوهای تولید، توزیع و مصرف ناسازگار با طبیعت، -که منجر به اتمام منابع و تخریب محیط زیست و رشد اقتصادی ولو به هر قیمتی شد- پرداخت و تنها فرایند توسعه‌ای را تایید کرد، که به بهبود کیفیت زندگی انسان‌ها در حد ظرفیت پذیرش نظام‌های پشتیبان حیات (Carrying Capacity) می‌انجامید. الگوواره جدید، قداست توسعه پیشین را شکست و به عدالت بین نسل‌ها، وابستگی انسان به طبیعت، برتری کیفیت توسعه بر کمیت رشد و توانمندسازی جوامع مبتنی بر ارزش‌های اخلاقی تاکید کرد. بر مبنای این نگرش، شهر به‌عنوان پدیده‌ای بوم‌شناختی نیازمند بازتعریف شد، چرا که رابطه بین ساکنین شهرها و منابع و نظام‌های طبیعی که برای بقای آنها ضرورت داشت به‌درستی درک نشده بود و این انشقاق میان شهرنشینان و طبیعت، مشکلات عدیده محیط زیستی را برای شهرهای بزرگ فراهم آورد. بوم‌شناسان خلاف دیدگاهی که فرایند تولید داده‌ها به ستانده‌ها را در شهر جریانی «خطی» می‌پنداشت، با اعتقاد به اینکه سنگ بنای پایداری شهری در آن است که شهر همچون نظامی باز متکی به جریان ورودی مواد و انرژی از بوم‌کره (Ecosphere) است، این جریان را چونان «چرخه‌ای» می‌دیدند که در آن ستانده‌ها باید مجدداً به داده‌هایی در اکوسیستم‌ها تبدیل شوند. با چنین تعبیری، شهرها همچون گلوگاه‌های مصرف در شبکه گسترده فعالیت‌های انسانی روی زمین و به‌عنوان بزرگترین مصرف‌کننده‌های منابع طبیعی به شمار می‌آمدند و باید با مصرف کارآمدتر منابع و انرژی، و انطباق و هماهنگی بیشتر با طبیعت، قابلیت پایداری خویش را ارتقا بخشند. از این رو این تفکر که بتوان با شهرسازی پایدار و ایجاد بوم‌شهر بر ارتباط توسعه شهر با بستر طبیعی آن اتکا داشت، همچنان در زمره محوری‌ترین موضوعات مرتبط با شهرسازی در جهان معاصر است. کاهش اتکا به خودرو در حمل و نقل شهری، حفاظت و احیای محیط‌های طبیعی و تنوع زیستی شهر، کاهش مصرف منابع و انتشار آلودگی با جلوگیری از مصرف لجام گسیخته سوخت‌های فسیلی و جایگزینی انرژی‌های تجدیدپذیر، تقویت اقتصاد چرخشی با دنبال کردن اهداف طبیعت پایه به جای فعالیت‌های تولیدمحور و جلب مشارکت فراگیر شهروندان برای اداره امور شهر، از مهمترین مولفه‌ها برای سرعت بخشیدن به حرکت در مسیر شهر پایدار است. قابل تامل آنکه ایرانیان از چندهزار سال پیش به اهمیت تعامل میان انسان و طبیعت در شهرها واقف بوده و به‌عبارتی شهرهای قدیمی ایران، شهرهایی «بوم‌مبنا» با عملکردی اکولوژیک و «تاب‌آور» بوده‌اند؛ فضاهای سبز سازگار با اقلیم و حضور عناصری چون بادگیر، سایه‌بان، بهارخواب، قنات، روشندان و… و استفاده از مصالح بوم‌آورد بیانگر توجه خاص نیاکان ما به انطباق و سازگاری هرچه بیشتر محدوده‌های سکونتگاهی با ویژگی‌های سرزمین بوده است. با همین نگاه پایدار و هوشمندانه به طبیعت بوده که پیشینیان ما توانستند شرایط زیستی خود را با وجود تمامی محدودیت‌ها و موانع در اقلیم‌های متنوع فلات ایران سازگار کنند. این همزیستی با طبیعت، شوربختانه در قرن اخیر با تقلید ناآگاهانه از الگوی توسعه غیربومی، بی‌توجهی به مختصات طبیعی، توسعه بی‌رویه و خارج از ظرفیت محیط زیست، کارکرد حیاتی سکونتگاه‌های شهری را دچار زوال کرده است، که معضلات بی‌شمار محیط زیستی امروز کلانشهرهای کشور ماحصل این دگردیسی اشتباه بوده است. با وجود آنکه شهرهای کنونی با تخریب محیط زیست و منابع طبیعی، به مثابه مکان‌های اصلی مخاطرات بوم‌شناختی فاصله زیادی را تا تحقق «بوم‌شهر» در پیش رو دارند، اما فراموش نکنیم که تحولات ساختاری در نظام اجتماعی و اقتصادی شهری در پیوند با هدف تعادل بوم‌شناسانه، قادر است شهری زیست‌پذیر (Livable) به وجود آورد. گرچه پیچیدگی شهرها و تمایزات موجود بین شهرهای مختلف، کار جست‌وجوی راه‌حل‌های موثر برای رفع مسائل را به امری پرچالش و هراس‌انگیز برای سیاستگذاران، طراحان و ساکنین شهرها بدل ساخته است، با این حال حرکت در مسیر بهبود کیفیت زیست‌پذیری شهرها، از جمله ضروریاتی است که برای کاهش تبعات و پیامدهای آتی ناگزیر، باید در آن گام نهاد. مسیری که مهمترین مولفه آن درک این واقعیت است که انسان شهرنشین به‌رغم دستاوردهای شگرف خویش نیازمند برقراری ارتباطی تنگاتنگ با طبیعت و تبعیت از نظام حاکم بر آن است.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *