طبیعت گردی به جای قطع درخت
۱۰ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۳۵
جمشید آقازمانی، کارشناس جنگل از حفاظت پایدار طبیعت میگوید
طبیعت گردی به جای قطع درخت
وقتی برنامهریزی و نظارت نداریم و اجازه نمیدهیم گردشگاههای جنگلی ایجاد شود، روند تخریب جنگل تشدید میشود.
فاطمه باباخانی | اگر بهرهبرداری چوب از جنگل را نداشته باشیم چه گزینهای در مقابلش بگذاریم؟ معمولا موافقان طرح تنفس جنگل و مخالفان بهرهبرداری، از اکوتوریسم به عنوان گزینه مکمل نام می برند. البته این گروه مرادشان از اکوتوریسم شیوهای از طبیعتگردی نیست که در حال حاضر در ایران رایج است. اینکه هر کسی در تعطیلات چادر، زیرانداز و سبد غذا و اقسام خوراکیها را در صندوق ماشین بگذارد و به همراه خانواده و دوستان در حاشیه جنگل توقف و چادر را علم کند. پس از آن نوبت به فراهمکردن بساط جوجه برسد و شبنشینی و آتشی که تا صبح گروهی ترجیح میدهند در کنارش به گفتوگو بنشینند. روز بعد هم در بهترین حالت آتش را خاموش و زبالهها را جمع می کنند و به خانه برمیگردند تا تعطیلاتی دیگر. منظور این گروه از اکوتوریسم بهرهبرداری پایدار از این عرصه هاست اما چگونه؟ «جمشید آقازمانی» که نزدیک به نیم قرن در حوزه جنگلها فعالیت کرده و سابقه مدیریت جنگلهای کشور و مدیرکلی جنگلهای خارج از شمال را در کنار فعالیت در پروژه زاگرس در کارنامه خود دارد، در گفتوگو با «پیام ما» درباره موانع توسعه اکوتوریسم در ایران میگوید.
آقای آقازمانی! چطور میتوان بین بهرهبرداری پایدار از جنگلها در قالب اکوتوریسم و حفاظت ارتباط برقرار کرد؟
برای پاسخ به این پرسش باید ببینیم که برای اکوتوریسم چه معنایی قائل هستیم. از نظر من هر نوع بهرهبرداری در قالب گردشگری و تفرج در طبیعت را میتوان اکوتوریسم دانست. برخی دیگر معتقدند اکوتوریسم تنها به تفرج غیرمتمرکز اطلاق میشود و گونههای دیگر گردشگری در طبیعت را نمیتوان جزو این شاخه از توریسم محسوب کرد.ما دو نوع تفرج داریم، یکی متمرکز و دیگری غیرمتمرکز یا گسترده. در تفرج به شکل متمرکز امکاناتی برای پیکنیک و کمپ کردن را در نظر میگیریم و در حالت دوم باید تنها به قدم زدن در طبیعت یا برنامههایی از این دست اکتفا کنیم. طبیعی است که از گردشگری به شکل دوم نمیتوانیم درآمد زیادی به دست آوریم. بنابراین برای اقتصادی بودن این شاخه از توریسم ناچار به ایجاد تغییراتی هستیم تا برای گردشگر انگیزه سفر مهیا شود. البته ممکن است طبیعت یک منطقه از چنان جذابیتی برخوردار باشد که صرف قدم زدن در آن انگیزه برای سفر را ایجاد کند. از نظر من باید هر دو حالت گردشگری متمرکز و گسترده را در عرصههای طبیعی و جنگلی در نظر گرفته و بتوانیم ترکیب مناسبی از آن را شکل دهیم. نمونه آن گردشگاهها و پارکهای جنگلی در کشورهای دیگر است که برای آنها طراحی صورت گرفته و مردم میدانند کجا باید کمپ کنند و برای رفتن به نقاط جاذبه از چه مسیرهایی برای پیادهروی استفاده کنند تا کمترین تخریب داشته باشند. در این عرصهها قرار نیست ساختوسازی صورت گیرد و امکان احداث سازههای گردشگری در منطقه تفرج متمرکز است.
شما از درآمد اکوتوریسم صحبت میکنید و بسیاری از کارشناسان هم بر جایگزینی اکوتوریسم به جای بهرهبرداری چوب به ویژه در جنگلهای شمال تاکید دارند، اما آیا میشود همان درآمد مورد انتظار در بهرهبرداری چوب را از محل این شاخه از توریسم به دست آورد؟
اگر تمام اقداماتی که قرار است برای توسعه اکوتوریسم انجام شود را درست انجام دهیم قطعا درآمد قابل توجهی خواهیم داشت، همانطور که تجربههای جهانی چنین امری را اثبات کرده است. سالهاست که آمریکاییها چنین رویهای را در پیش گرفتهاند و چهارده برابر بیش از بهرهبرداری چوب از جنگل از اکوتوریسم درآمد کسب میکنند. چهارده برابر عدد بزرگی است آن هم برای کشوری مانند آمریکا که در بهرهبرداری هم اصولی عمل میکند. پیشنهاد من همواره این بوده در جنگلهای شمال همزمان که بهرهبرداری چوب متوقف میشود به سمت بهرهبرداری از اکوتوریسم برویم. البته چون رویههای دولتی در ایران به کندی پیش میرود هنوز شاهد اقدامات قابل توجهی نیستیم اما این بدان معنا نیست که اکوتوریسم نمیتواند درآمد حاصله از بهرهبرداری از چوب را داشته باشد.
از دیگر موضوعات مورد اختلاف در اکوتوریسم جایگاه مردم محلی و انتفاع آنها است. گروهی بر مدیریت آنها تاکید دارند و بخش دیگر به سرمایه. شما در کدام طیف قرار میگیرید؟
موضوع جامعه محلی یک شمشیر دو دم در اکوتوریسم است به این معنا که میتواند بازدارنده باشد یا آن را تقویت کند. برای راه افتادن اکوتوریسم در یک منطقه ما باید سرمایهگذار داشته باشیم. اگر جامعه محلی سرمایه داشته باشد آغازگر آن خواهد بود اما اگر به منابع مالی دسترسی نداشته باشد نیازمند حضور یک سرمایهگذار هستیم. در حالت دوم عموما جامعه محلی کارهای مرتبط با نگهداری یا خدمات را به عهده میگیرد یا گروههایی از جامعه محلی شکل گرفته که کار راهنما یا بلد محلی را انجام میدهند. حضور جامعه محلی در اکوتوریسم حالت نمایشی به خود میگیرد، مانند برخی تجربههای جهانی که از نزدیک دیدهام و در یک گشت شاهد حضور جامعه محلی به شکل سنتی خود هستیم . اما زمانی هم حضور مردم محلی به شکل نمایشی نیست. نمونه این امر در ایران به ویژه در زندگی عشایری برجسته است. کوچ کردن با عشایر برای بسیاری از گردشگران به ویژه گردشگران خارجی جذاب است، اینکه بتوانند برای مدتی در فرآیند کوچ حضور داشته باشند و این شیوه از زندگی را تجربه کنند. همچنین گردشگری روستایی و کشاورزی از دیگر اشکال این مدل توریسم است که متاسفانه در کشور ما اتفاق نیفتاده.
چه عاملی باعث میشود این اتفاق نیفتد؟ در حال حاضر ما طرحهای مدیریت توسط سازمان حفاظت محیطزیست را داریم که در آنها زونهای تفرجی در مناطق چهارگانه تحت مدیریت این سازمان مشخص شدهاند. آیا با مشکل ورود سرمایهگذار مواجههستیم یا موانع دیگری بر سر راه است؟
جامعه ما در موضوع گردشگری دو قطبی شده است. گروههایی هستند که مخالف حضور هر شکل از توریسم در عرصههای طبیعی هستند. آنها معتقدند اگر گردشگر وارد طبیعت بشود، جز آنکه شاهد زبالههای رها شده و تخریب باشیم، حاصل دیگری ندارد و نمونهاش هم در ایران کم نیست. در طرف مقابل موافقان توسعه اکوتوریسم عنوان میکنند که برای این کار باید برنامهریزی کرد. آنها میگویند شما نمیتوانید جلوی مردم را برای ورود به این عرصهها به شکل صددرصدی بگیرید. مردم بر اساس نیازهایی که دارند به طبیعت و جنگل میروند اما از آنجا که هیچ جای مشخصی برای کمپ کردن آنها در نظر گرفته نشده و در این زمینه هم آموزش ندیدهاند و راهنمایی هم حضور ندارد که هدایتشان کند، در هر جایی کمپ میکنند. بعضی هم بین این گردشگران انبوه پیدا میشوند که زبالههایشان را رها می کنند. از نظر گروه دوم ما نباید انگشت اتهام را به سمت مردم بگیریم. مقصر ما هستیم که برنامهریزی نمیکنیم و اجازه نمیدهیم گردشگاههای جنگلی ایجاد شود و نتیجه این میشود که بدون هیچ برنامهای روند تخریب تشدید میشود. با توجه به رویکرد گروه دوم،باید نگاهمان را عوض کنیم و به سمتی برویم که اکوتوریسم اصولی داخلی فعال شود. در همین زمینه پروژه زاگرس در سازمان محیط زیست با همراهی برنامه عمران ملل متحد مجموعه برنامههایی را تهیه کرد که مورد پذیرش کارشناسان بینالمللی هم قرار گرفت. سندی هم در این زمینه تصویب شد اما به مرحله اجرا نرسید.
اگر همه چیز مهیاست پس چرا سرمایهگذاری وارد نشده است؟
شاید سرمایهگذار احساس امنیت نمیکند و شاهد حمایت دولتی نیست. از سرمایهگذار باید حمایت شود و دستش بر اساس ضوابط باز باشد ضمن اینکه نظارتها به شکل دقیقی انجام شود. متاسفانه از طرف گروههایی از مردم و دولت نگاه بدبینانهای به سرمایهگذار وجود دارد و از آن طرف هم سرمایهگذار به دولت اطمینان ندارد.
شما از بیاعتمادی گروههایی از مردم که شامل فعالان محیط زیست میشوند سخن میگویید. آیا این موضوع مشابه اقسام پروژههایی که تاکنون شاهد بودیم، به ضعفهای نظارتی برنمیگردد؟
باید نظارت به شکل دقیقی انجام شود. به عنوان مثال طرحی را برای میانکاله با مشارکت متخصصان تصویب کنیم و نظارتی صورت گیرد تا انحرافی نداشته باشد. اما ما به جای تاکید بر نظارت، میگوییم اگر طرحی داشته باشیم، میروند و در آنجا هتل میسازند. ما در حالی با هتل مخالفت میکنیم که در سفرها همیشه گزینه اولمان هتل است. هتل اگر جانمایی درستی داشته باشه مشکلی ندارد و نباید با آن فی نفسه مخالفت کنیم. این جانمایی را هم متخصصان انجام میدهند و ضابطه و معیاری هم برای آن داریم که اتفاقا تصویب شده اما نمیدانم چرا سعی داریم اینها دیده نشود. اینگونه نیست که مقررات نداشته باشیم؛ ما ضابطه 653 را داریم اما کسی دنبالش نیست. این ضابطه به امضای معاون رئیس جمهور هم رسیده و اگر بین مشاوران هم اختلافی باشد به آن رجوع میکنند. با این همه همچنان میبینیم که اجرا نمیشود.
در ابتدای سخنانتان از تجربه اکوتوریسم در آمریکا و منافع اقتصادی بالای آن گفتید. آیا میتوانید به تجربهای اشاره کنید که ضوابط مرتبط را در نظر گرفته باشد و شرایطی مشابه ایران داشته باشد؟
من در این زمینه شما را به مالزی یا تایلند ارجاع نمیدهم که نه آب و هوایشان به ما شبیه است و نه فرهنگشان. نزدیکتر بیاییم، در همین ترکیه که هممرز کشورمان است و به لحاظ آب و هوایی و فرهنگی به ما شبیه است، نگاهی به اکوتوریسم موفق بیندازیم. ترکیه هم مانند ما تابستانهای مدیترانهای دارد و وضع جنگلهایش به مراتب از ما بهتر است. اگر ما دو میلیون هکتار جنگل داریم این مساحت در ترکیه به 20 میلیون هکتار میرسد. اما آیا آنها اکوتوریسم ندارند؟ شما سرویسهای بهداشتی که در جنگلهای ترکیه میبینید در بهترین هتلهای ایران شاهد نیستید. وقت آن است نگاهی به تجربههای مشابه نظیر ترکیه انداخته و بر اساس ضوابط و اصول قدم در این راه برداریم.
پیشنهاد سردبیر
مسافران قطار مرگ
مطالب مرتبط
استاندار لرستان اعلام کرد
نهاییشدن مشکلات پرونده ثبت جهانی فلکالافلاک تا مردادماه
مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان اصفهان:
سیل آسیب جدی به بناهای تاریخی کاشان وارد نکرده است
ساخت یک شهرک جدید در عرصۀ شهر باستانی «دقیانوس» آغاز شده است
سرنوشت نامعلوم شهر باستانی جیرفت
مرمت غیراصولی یک یخدان ۲۲۰ ساله
با نگاهی به تجربههای تخریب ناشی از سیلاب در کشورهای مختلف
سیل، بلای جان تاریخ
محیطبانان پناهگاه حیاتوحش میانکاله جلوی ورود مصالح غیرمجاز به منطقه را گرفتند
میانکاله روی خط بحران
آشوراده؛ گرهای که بهدست دولت کور شد
در سمینار بینالمللی تأثیر بحرانهای طبیعی بر بناهای تاریخی مطرح شد
تغییر اقلیم؛ بحران جدید بناهای تاریخی
هنر مخملبافی در ایران بیش از هزار سال قدمت دارد
روزگار سپریشدهٔ مخمل
مراسم بزرگداشت «حکمتالله ملاصالحی»، باستانشناس پیشکسوت برگزار شد
نگهبان باستانشناسی ایران
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- روغن صنعتی مایعی جادویی برای افزایش عمر مفید ماشین آلات
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید