پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | گله‌های وحشی بدون پلنگ

معاون محیط زیست طبیعی: تراکم قوچ و میش زیاد است، آیا می‌توانیم پلنگ را به منطقه برگردانیم؟

گله‌های وحشی بدون پلنگ

حسن اکبری: جمعیت قوچ و میش کنترل‌کننده طبیعی ندارد و این یک تهدید است که حساسیت‌ها و آسیب‌های خاص خودش را هم دارد هوشمند، فعال محیط زیست: جمعیت گوشتخواران به‌ویژه پلنگ در کشور آنقدر زیاد نیست که بتوان آنها را منتقل کرد





گله‌های وحشی بدون پلنگ

۱۴ آبان ۱۴۰۱، ۱۰:۰۴

|پیام ما| معاون محیط زیست طبیعی کشور می‌گوید در نبود طعمه‌خواران بزرگ، جمعیت قوچ و میش کشور تراکم بالایی پیدا کرده است. سرشماری 1400 در پناهگاه حیات وحش انگوران نشان می‌داد که شمار این عل‌خواران وحشی 13.5 درصد افزایش یافته است. در همین سال تعداد قوچ‌ها و میش‌های منطقه حفاظت‌شده جاجرود 8500 راس سرشماری شد که حدود 15 درصد رشد نسبت به سال قبل را نشان می‌داد. این روند البته در همه زیستگاه‌ها یکسان نیست و به‌طور مثال به‌دلیل شکار در استان‌های زاگرسی، جمعیت این گونه «نگران‌کننده» عنوان شده است. از سوی دیگر طبق اعلام سازمان حفاظت محیط زیست، در سال 1400، افزایش جمعیت این گونه در کل کشور فقط 2 درصد بوده است. با این همه حسن اکبری، معاون محیط زیست طبیعی گفته است که در شرایط تراکم بالای قوچ‌ها و میش‌ها باید به فکر راه‌حلی چون «بازگرداندن پلنگ» به زیستگاه‌ها بود.

 

قوچ و میش یکی از مهم‌ترین گونه‌های کشور است. در سرشماری سال 1400، در سراسر کشور حدود 111 هزار راس از این گونه شمارش شد و مسئولان سازمان محیط زیست گفتند این آمار، افزایش 2 درصدی جمعیت علفخواران در مناطق چهارگانه نسبت به سال ماقبل آن را نشان می‌دهد. فراوانی این گونه‌ها اگرچه از یک سو نشان‌دهنده حفاظت از زیستگاه‌هاست اما افزایش جمعیت قوچ و میش، تبعاتی همچون افزایش بیماری و خروج حیات وحش از زیستگاه‌ها را در پی دارد.
اظهارات تازه درباره تراکم جمعیت علفخواران، روز پنج‌شنبه در بازدید حسن اکبری از بخش‌هایی از مجموعه حفاظتی جاجرود مطرح شد که پیش از این هم افزایشی 15 درصدی درباره جمعیت قوچ و میش آن اعلام شده بود. معاون محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست در این بازدید گفت: «تراکم قوچ و میش واقعا در کشور استثنایی است و بخش عمده‌ای از ذخایر ژنی این گونه ارزشمند را ما باید در استان تهران و در این منطقه شاهد باشیم.»
اینطور که پورتال سازمان حفاظت محیط زیست گزارش داده، او با بیان اینکه وضعیت آب منطقه به علت وجود چشمه‌ها خوشبختانه در حال حاضر مطلوب است، افزود: «به لحاظ رویشی هم منطقه از ظرفیت بالایی برخوردار است اما متاسفانه خشکسالی امسال بر پوشش گیاهی مناطق تاثیرگذار بوده است و اندک نگرانی برای تغذیه حیات وحش در زمستان پیش رو وجود دارد.»

هوشمند، فعال محیط زیست: بسیاری از طرح‌های انتقال گربه‌سانان بزرگ شکست خورده‌اند. ما در سالیان گذشته هم چند باری شاهد انتقال پلنگ بوده‌ایم. نمونه‌اش انتقال پلنگ از گلستان به منطقه حفاظت‌شده ارومیه بود. جابه‌جایی گوشتخواران بزرگ در دنیا متداول نیست، مگر با برنامه‌ریزی و بررسی‌های دقیق. چراکه اغلب این جابه‌جایی‌ها عامل آسیب و مرگ این حیوانات بوده‌اند

منطقه حفاظت‌شده جاجرود، به گفته اکبری قدمت زیادی دارد و از با سابقه‌ترین مناطق حفاظت شده کشور است و این میان محیط‌بانان که توانسته‌اند در کنار بزرگترین مرکز جمعیتی کشور چنین جمعیت قابل توجهی از گونه ارزشمند قوچ و میش را نگهداری کنند. او از سوی دیگر گفت: «نکته‌ای که وجود دارد این است که جمعیت قوچ و میش منطقه کنترل‌کننده طبیعی ندارد و این یک تهدید است که حساسیت‌ها و آسیب‌های خاص خودش را هم دارد.»
چند سوال بی‌جواب
معاون محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست بروز بیماری و مشکلات دیگر حاصل از تراکم بالای جمعیتی قوچ و میش مانند کوچ حیات وحش به خارج از زیستگاه‌ها یا بیماری‌ها و دیگر مواردی که می‌تواند به جمعیت آسیب بزند را از جمله این تهدیدات برشمرد و سوالاتی را مطرح کرد که نیاز به بررسی و مطالعه دارد: اینکه «آیا تکمیل حلقه‌های زنجیره غذایی مخصوصاً به سمت طعمه‌خواران بزرگ امکان‌پذیر است یا نه»، و اگر پاسخ مثبت است «آیا شرایط منطقه طوری است که ما بتوانیم طعمه‌خواران بزرگی مانند پلنگ را به منطقه برگردانیم؟» به گفته معاون محیط زیست طبیعی کشور اگر این مطالعات جواب دهد، «می‌تواند یک اقدام ارزشمند برای تکمیل زنجیره غذایی منطقه باشد و یک کنترل‌کننده طبیعی برای جمعیت قوچ و میش در منطقه وجود داشته باشد تا دچار آسیب‌های بعدی نشویم». طرح موضوع بازگردان پلنگ به طبیعت در حالی است که عوامل انسانی از جمله شکار، حوادث جاده‌ای و مسمومیت به وسیله طعمه مسموم از مهمترین دلایل تلفات این گونه در کشور است و از بین رفتن زیستگاه‌ها به دلیل جاده‌سازی پلنگ‌ها را تهدید می‌کند و ورود عشایر به زیستگاه‌های پلنگطعمه‌های این گونه جانوری را از بین می‌برد. بیشترین جمعیت پلنگ ایرانی با حدود ۵۵۰ تا ۸۵۰ قلاده در مناطق کوهستانی و جنگلی ایران وجود دارد که در سال‌های اخیر نرخ جمعیت آنها روند رو به کاهش داشته و در بعضی مناطق به کلی منقرض ‌شده ‌است. در این شرایط سوال دیگر این است که در صورت انجام مطالعه و قرار بر بازگرداندن پلنگ به زیستگاه‌ها به‌ازای چند قوچ و میش باید چند پلنگ به منطقه منتقل کرد؟ تردید درباره افزایش جمعیت قوچ و میش نیز در حالی است که نمی‌دانیم آیا آماربرداری مستمر و استانداردی از جمعیت این علفخواران وحشی در تمام کشور انجام شده و ترکیب سنی و جنسی جمعیت قوچ‌ها و میش‌ها مشخص است یا خیر. همچنین اگر این افزایش جمعیت نسبت به 10 سال گذشته است، جمعیت فعلی و جمعیت قبلی چه هرم سنی داشته‌اند؟ پاسخ این سوال‌ها هنوز روشن نیست.

در صورت انجام مطالعه و قرار بر بازگرداندن پلنگ به زیستگاه‌ها به‌ازای چند قوچ و میش باید چند پلنگ به منطقه منتقل کرد؟ تردید درباره افزایش جمعیت قوچ و میش نیز در حالی است که نمی‌دانیم آیا آماربرداری مستمر و استانداردی از جمعیت این علفخواران وحشی در تمام کشور انجام شده و ترکیب سنی و جنسی جمعیت قوچ‌ها و میش‌ها مشخص است یا خیر. پاسخ این سوال‌ها هنوز روشن نیست

معادله چندمجهولی
حامد ابوالقاسمی، کارشناس حیات وحش معتقد است اضافه کردن طعمه‌خواران بزرگ به مناطق اگرچه امکان‌پذیر است اما به راحتی ممکن نیست. او به «پیام ما» می‌گوید: «برای این منظور ابتدا باید آمار و اطلاعاتی دقیق و قابل مقایسه داشت و سپس نظرات و فرضیه‌ها را دنبال کرد. باید اطلاعات کاملی از زیستگاه داشت. برای چنین تصمیم‌گیری‌هلایی به اطلاعات پایشی نیاز است؛ یعنی مجموعه اطلاعات استانداردشده‌ای که از روش‌های یکسان در طی حداقل پنج سال به دست آمده. به‌طور مثال درباره قوچ و میش باید اطلاعات با روشی استاندارد و قابل قبول برای دست کم پنج سال را داشته باشیم و به رقمی رسیده باشیم که بر اساس آن و ترکیب آن با مدل‌ها اطلاعات دیگر بتوانیم به این نتیجه برسیم که چه نیازهایی داریم.» به گفته این کارشناس حیات وحش در این مورد ابتدا باید بررسی کرد که چرا جمعیت قوچ و میش در منطقه افزایش یافته است. «انتقال طعمه‌خواران شدنی است اما به مطالعات جدی نیاز دارد. باید بدانیم اگر چنین دستکاری انجام شود، احتمالا چه نتایجی به‌دنبال خواهد داشت. هر سناریو باید بررسی شود و بعد به تصمیم‌گیری برسیم که کدام سناریو خطر کمتری برای زیستگاه دارد و بعد برای مقابله شدن با هر سناریو آماده شویم و برای اجرا اقدام کنیم.» او در یک مثال ساده به ماجرای تکثیر یوز در شرایط نیمه‌اسارت اشاره می‌کند که درباره آن سناریوهای مختلفی باید مطرح می‌شد؛ آیا ماده یوز زایمان طبیعی دارد یا باید سزارین شود؟ آیا توله‌ها زنده می‌مانند؟ اگر زنده مانند سالم خواهند بود یا ناقص. اگر ناقص باشند تجهیزات لازم را داریم؟
ابوالقاسمی ادامه می‌دهد: «صرف اینکه جمعیت قوچ و میش زیاد شده مسئله نیست. ما با دامداری طرف نیستیم که بگوییم جمعیت زیاد شده و تعدادی را به کشتارگاه می‌فرستیم. به همین دلیل تبعات افزایش جمعیت قوچ و میش باید بررسی شود و سناریوهای مختلف پیش‌بینی شود. از طرفی دیگر باید دلایل افزایش جمعیت بررسی شود و پاسخ در همه زیستگاه‌ها یکی نیست. ممکن است در نقطه‌ای که بخشی از زیستگاهی کلان بوده، به دلیل نبود امکان تردد به کریدورها جمعیت افزایش یافته باشد، ممکن است در منطقه‌ای کوچک جمعیت با علوفه‌رسانی بیشتر شده باشد. در منطقه بسته‌ای که در نزدیکی زیستگاه انسانی است، انتقال پلنگ هم به افزایش تعارض می‌انجامد و مشکلاتی دیگر پدید می‌آورد. آیا جمعیت به دلیل طبیعی زیاد شده یا گونه طعمه‌خوار آن از بین رفته است؟ در اینجا باز باید مطالعه کرد تا فهمید که اگر پلنگ داشته، چرا از بین رفته. این معادله‌ای چندمجهولی است.»
این طرح‌ها عوامفریبانه است
کیوان هوشمند، از جمله فعال محیط زیستی است که افزایش تعداد علفخواران وحشی را به حدی نمی‌داند که برای زیستگاه‌ها مضر باشد. او به «پیام ما» می‌گوید انتقال گوشتخوارانی چون پلنگ هم ممکن نیست. «طرح مواردی از این دست بیشتر عوام‌فریبانه است. من زیستگاهی را سراغ ندارم که به دلیل تراکم جمعیت دچار مشکل شده باشد. برایش فقر پوشش گیاهی ایجاد شده یا کمبود غذا داشته باشد. در نتیجه طرح مواردی از این دست را پیش‌زمینه‌ای برای صدور پروانه شکار می‌دانم.»
به گفته او، جمعیت گوشتخواران به‌ویژه پلنگ در کشور آنقدر زیاد نیست که بتوان آنها را منتقل کرد و این در حالی است که بسیاری از طرح‌های انتقال به شکست رسیده‌اند: «ما در سالیان گذشته هم چند باری شاهد انتقال پلنگ بوده‌ایم. نمونه‌اش انتقال پلنگ از گلستان به منطقه حفاظت‌شده ارومیه بود یا چند نمونه هم در سال‌های اخیر داریم که پلنگ در اسارت به زیستگاهی برده شده. اما جابه‌جایی گوشتخواران بزرگ در دنیا متداول نیست، مگر با برنامه‌ریزی و بررسی‌های دقیق. چرا که اغلب این جابه‌جایی‌ها عامل آسیب و مرگ این حیوانات بوده‌اند.»
هوشمند همچنین تاکید می‌کند که سرشماری‌های انجام گرفته توسط سازمان محیط زیست به دلیل اینکه با امکانات کم و حضور افراد ناکافی انجام می‌گیرد، ضعف‌هایی هم دارد. او توضیح می‌دهد: «بیشترین جمعیت علفخوار کشور بر اساس آماربرداری چند سال قبل، در پناهگاه حیات وحش موته در اصفهان هستند که آن زمان حدود 15 هزار راس بود. با این وجود این زیستگاه دچار مشکل نبود و از سوی دیگر وقتی زیستگاهی جمعیت زیادی داشته باشد، خود به خود عامل جذب گوشتخواران خواهد بود و نیاز به دخالت انسانی نیست و در نتیجه طرح مواردی از این دست صرفا باز کردن راهی است برای صدور پروانه‌های شکار و درآمدزایی از آن، نه چیز دیگر.»

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:

، ، ،





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر