پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | خطاهای کنترل

نظرخواهی «پیام‌ما» از کارشناسان درباره روش‌های کنترل جمعیت سگ‌های ولگرد

خطاهای کنترل





۵ خرداد ۱۴۰۰، ۲۰:۵۲

نمی‌توان حیوانات شهری را به مثابه بحران برای کلان‌شهرها ندید. سگ‌ها و گربه‌های ولگرد و رهایی که حتی نمی‌دانیم چه تعدادند این روزها بیشتر از گذشته به صدر اخبار محیط زیست شهری تهران بازگشته‌اند. برای کنترل جمعیت آن‌ها، وزارت کشور در دهه 80 دستورالعمل را تدوین و عملیاتی کرد که به نظر در بسیاری از شهرها اجرایی نمی‌شود، همین چند هفته پیش بود که مشخص شد، در تبریز تنها راه‌حل مدیریت شهری برای کنترل جمعیت حیوانات ولگرد، دور کردن آن‌ها از سطح شهر و انتقالشان به بیابان‌ها و دشت‌های اطراف شهر است. مساله‌ای که نه طرفداران حقوق حیوانات و نه حتی کارشناسان حفاظت موافق آن نیستند. دستورالعمل، شهرداری‌ها را موظف به جمع آوری و زنده‌گیری و اسکان در محوطه‌هایی داده که امروزه به پناه‌گاه شهره شدند. به گمان کارشناسان اما دستورالعمل برای جمعیت افزوده شده سگ‌های ولگرد کافی نیست، روزنامه پیام ما، سه‌شنبه شب در کلاب‌هاوس از کارشناسان حوزه حفاظت و فعالان حقوق حیوانات، پرسیده بود که مدیریت شهری به عنوان اهرم اصلی کنترل کننده جمعیت حیوانات شهری که براساس قانون این وظیفه به او محول شده، باید چگونه اقدام کند؟ تاکنون چه خطاهایی داشته و چه موفقیت‌هایی کسب کرده است؟

تجربه تهران
| امین حکمت |
| فعال محیط زیست |

در تهران مسئولیت جمع‌آوری حیوانات به عهده شرکت ساماندهی صنایع مشاغل شهرداری تهران است، ما به عنوان اعضای کارگروه ساماندهی حیوانات شهری، دستورالعملی تهیه کردیم مبنی بر اینکه حیوانات جمع‌آوری و عقیم‌سازی شوند اما متاسفانه در این دستورالعمل به مساله واگذاری اشاره شد. درحالی‌که ما در بحث واگذاری حقیقتا مشکلات داریم. همچنین اداره محیط زیست به ما دستوری داده که از سال 97 ما ضمن عقیم‌سازی سگ‌ها اجازه واسپاری مجدد این حیوانات به طبیعت را نداریم. سال گذشته ضمن تغییر مدیریت این شرکت تصمیم بر این شد که در مناطق مختلف، اماکنی ساخته شود تا بعد از عقیم‌سازی این حیوانات در این اماکن قرار بگیرند. یکی از معضلاتی که الان پیش‌آمده این است که تعداد سگ‌ها در این اماکن بسیار بالا رفته و حدود 4500 سگ در سایت آرادکوه، 800 تا در سایت منطقه 22 و حدود 500 قلاده در سایت سوهانک داریم. البته سایت سوهانک و آرادکوه دست حامیان حیوانات هستند و شهرداری دخالتی در مدیریت این اماکن ندارد و حامیان هزینه می‌کنند. در سایت آرادکوه تنها مناقصه لحاظ شد و پیمانکار برای نگهداری و جمع‌آوری داریم. ما در بحث کنترل جمعیت حیوانات شهری چند مشکل داریم که اولین آن، مساله فرهنگسازی در حوزه حیوانات شهری است، دومین مشکل این است که ما کار را به مجموعه‌ای سپردیم که بارها اعلام کرده به تنهایی از پس کار بر نمی‌آید و متخصصان دیگر باید به کمک او بیایند و قطعا باید متولیان دیگری داشته باشد. این درحالیست که ما هرگز به طور کلی تعیین نکردیم که سگ و گربه‌های سطح شهر زیرمجموعه کدام اداره هستند، زیرمجموعه دامپزشکی هستند، یا وزارت بهداشت؟ و فقط شهرداری و بهیاری در روستا را مکلف کردیم تا فعالیت کنند و این دو گروه چون در حوزه تخصصشان نیست، چون بلد نیستند، باعث رخ‌دادن فجایعی مانند آنچه در تبریز رخ داد، می‌شوند. من تصور می‌کنم، ما باید در روش‌هایمان بازنگری کنیم و از تجارب کشورهای دیگر هم در زمینه کنترل جمعیت حیوانات شهری بهره ببریم.

 

لزوم آموزش جوامع محلی

| مجید ابن النصیر |

| دامپزشک |

از نظر حقوق حیوانات و اخلاق جان هر حیوانی با ارزش است، از دیدگاه زیست محیطی هم این دیدگاه را درک می‌کنم که گونه‌ها طبقه‌بندی‌هایی دارند اما مسئله اینجاست که در مورد حفاظت هم این روزها مفاهیم اخلاقی ورود کردند و این علم تازه سمت و سویی به خود گرفته است. اکنون دانشمندانی هستند که روی رفتار گونه‌ها فعالیت می‌کنند و بعضی روی مسائل فلسفی گونه‌ها فعالیت می‌کنند. اگر ما مفهوم و مقوله اخلاق را در یکی سری از مفاهیم علمی در نظر نگیریم، به طور کلی کار علمی زیر سوال می‌رود. البته من در جریان این هستم که گاهی در آمریکا به صورت توده‌ای سگ‌ها را می‌کشند و از محیط زیست حذف می‌کنند، حق بدهید که کارشان همیشه هم اشتباه نیست، زیرا اگر حذف نکنند، از آن طرف گونه‌های وحشی از بین بروند در حالی‌که ما باید به آن‌ها هم توجه کنیم، می‌خواهم بگویم، بحث‌های اخلاقی پیچیده هستند و تک بعدی نیست که یک عده بگویند، حیات وحش مهم است و یک عده بگویند سگ مهم است. فرمایش افرادی که موضوع حفاظت را دنبال می‌کنند صحیح است، زیرا ما تعداد محدودی یوز داریم از آن طرف هم آثار اجتماعی تجویز‌های ما باید در نظر گرفته شود، ما نمی‌توانیم تجویز علمی را در جامعه بلند مطرح کنیم، زیرا مردم علیه افرادی که در حوزه حیات وحش و حفاظت فعالیت می‌کنند، بلند می‌شوند. از طرف دیگر ما آمار درستی از جمعیت سگ‌ها نداریم، ما اکنون حتی تعداد جمعیت سگ‌های خانگی را هم نمی‌دانیم که این ضعف بزرگی است ما حتی وقتی از نگاه حفاظتی بخواهیم ورود کنیم، وقتی نمی‌دانیم چه تعداد سگ داریم حتی نمی‌توانیم برای آن برنامه‌ریزی داشته باشیم. این یک ضعف است. در وهله بیماری‌ها هم ما گزارشات ناقص داریم، قبلا گفته بودند که ممکن است از سگ به یوز بیماری منتقل شود. ما گزارش مشخص نداریم، اگر ما گزارش مشخص نداشته باشیم، نمی‌توانیم برای آن مدیریت و برنامه‌ریزی کنیم. از طرف دیگر باید به مساله سگ‌های گله توجه کرد، سگ گله تربیت شده نیستند و اگر هم شدند، حیات وحش را از بین می‌برند، اتفاقا وقتی ماده‌ای زایمان می‌کند، گله دار او را در طبیعت رها می‌کند، آن تبدیل به سگ ولگرد، بدون سرپرست یا رها می‌شود. یعنی ما تا جلوی منبع را نگیریم، با هر اقدامی اعم از عقیم‌سازی، پناهگاه و … مشکل ادامه پیدا می‌کند. از آن طرف باید قوانین مشخص وجود داشته باشد و جوامع محلی آموزش دیده شوند.

 

لزوم برنامه‌ریزی بومی برای حل معضل

| مهدی نبی‌یان |

| کارشناس ارشد حیات وحش |

اینکه گفته می‌شود ما با بهره‌گیری از تجارب کشورهای دیگر، جمعیت سگ‌های ولگرد را کنترل کنیم، به گمانم به حاشیه راندن مساله در کشور خودمان است. به این دلیل که سال‌های زیادی است در کشورهای دیگر براساس فرهنگ بومی خودشان از گذشته الفتی با سگ‌ها داشتند و نژادهای مختلف سگ‌ها را در منازلشان نگهداری می‌کردند. معضلی که در کشورهای دیگر وجود دارد، بیشتر معضل سگ‌های بلاصاحب است، سگ‌هایی که بی‌خانمان شدند. در واقع اینها سگ‌های نژادداری هستند که در منازل نگهداری می‌شدند و به هر دلیلی حالا بدون سرپرست شده است. در کشورهای دیگر این سگ‌ها زنده‌گیری می‌شوند و مدت زمانی مشخص می‌شود تا کسی بتواند سرپرستی حیوان را بپذیرد. اما متقاضیان سرپرستی در این کشورها زیاد است، اکنون در کشور آمریکا تعداد سگی که یک خانواده دارد، از تعداد بچه‌هایشان بیشتر است. در کشور ما چنین فرهنگی وجود ندارد. ضمن اینکه سگ‌هایی که ما در کشورمان با آن‌ها روبه‌رو هستیم، سگ‌های ولگرد هستند، نه سگ‌های بلاصاحب و بی‌خانمان. سگ‌های ولگرد در واقع نسل دوم و سوم سگ‌ها یا در واقع سگ‌های گله‌ای هستند که گله‌داران ما از نگهداری آن‌ها سرباز زدند. اما بحث پسماند، بحث غذارسانی باعث شده تا ما روز به روز با افزایش تعداد سگ‌ها مواجه شویم. همچنین در کشور ما افرادی که بخواهند این سگ‌ها را به سرپرستی بگیرند، بسیار ناچیز است و این تنها تصور است که ما با تبلیغ به سرپرستی گرفتن سگ‌ها می‌توانیم برایشان سرپرست پیدا کنیم. همچنین حتی بحث عقیم سازی هم راه‌حل بحث سگ‌های ولگرد در کشور ما نیست. ما باید به صورت بومی برای حل معضل برنامه ریزی کنیم. برای همگان روشن است که گونه اهلی گونه‌ای نیست که فضای آزادانه در شهر داشته باشد ما انتظار این را نداریم که در پارکی گاو و گوسفند ببینیم که مشغول چرا هستند، ما نمی‌توانیم بپذیریم که حیوان اهلی که دست آموز انسان است بخواهیم برایش حق و حقوقی قائل شویم که در زیستگاه شهری یا طبیعی بتواند بدون سرپرست زندگی کند. در کشور ما طی ده سال گذشته جنبش غذارسانی به اینها شکل گرفته و این باعث افزایش جمعیت اینها شده، بی‌توجه به اینکه همین اقدام منجر به افزایش آمار سگ گزیدگی در سال‌های اخیر شده است. اما قانون کنترل جمعیت سگ‌های ولگرد کاملا ذکر کرده است که مدیریت سگ‌های ولگرد چگونه باید باشد.

 

کمبود داده‌های آماری

| شهرام امیری شریفی |

| فعال حقوق حیوانات |

وقتی ما از حیوان شهری صحبت می‌کنیم و تمرکز را روی سگ‌ها می‌گذاریم، اثر گربه‌ها، موش‌ها و بیماری‌های آن‌ها را نادیده می‌گیریم. اما حتی در همین حیطه سگ‌ها هم وقتی می‌خواهیم صحبت کنیم، نمی‌دانیم درباره چه چیزی صحبت می‌کنیم، یک نفر درباره حیوان همدم می‌گوید، یک نفر درباره حیوانی که از خانه فرار کرده و رها شده. ما برای اینکه بتوانیم مدیریت درستی روی این گروه‌ها داشته باشیم باید بدانیم هر کدام از این‌ها چه راه‌حلی دارند، این مساله نیاز به همکاری وسیع و ضوابط منطقه‌ای دارد. یکی از مسائلی که باید در این زمینه دانست، مسائل آماری است، خاطرم هست که زمانی انستیتو پاستور اعلام کرد که 89 سگ‌گزیدگی از سگ داریم و 88 مورد سگ صاحب‌دار بود. این را باید بدانیم که این مساله تنها مساله تهران نیست، در نیویورک که راه می‌روید زیر پایتان «رت» می‌آید، در مونترال باورکردنی نیست که گله گربه فرال داشته باشیم. یک زمانی ما گفتیم بکشیم، یک زمانی گفتیم زنده‌گیری کنیم یک زمانی گفتیم عقیم کنیم و یک زمانی گفتیم اینها را بگیریم و ببریم پناهگاه و بعد از مدتی خوی وحشی را بگیریم و واگذار کنیم، این ترجمه روشی است که در آمریکا انجام می‌شود، آن‌ها آمار سگ رها شده را می‌بینند، چه تعدادی است و در دستورالعمل می‌گویند فرصت طلایی بدهیم و سالی 30 میلیون سگ را یوتانیز (مرگ بدون درد) کنیم، این راه‌حل را ما ترجمه می‌کنیم اما چون تفاوت انواع سگ را نمی‌دانیم، بسط می‌دهیم به سگ‌های فرال و تصور می‌کنیم اگر کسی در نیاوران سگش را در برورد این روی جمعیت یوزپلنگ تاثیر می‌گذارد. آن چیزی که باید در ایران انجام شود، برنامه‌ای است که باید آمار سگ و گربه را بداند و رفتار آن‌ها را بداند، منبع آن‌ها را بداند و چند درصد زادآوری درونی دارد و برای هرکدام با اصول ریاضی مشخص راه‌حل اجرا شود، این راه‌حل یکی از موثرترین ذی‌نفعان داخلش، حامیان حیواناتی هستند که اینها را می‌رانند درحالی‌که می‌توانند به ما کمک کنند.

 

تجربه یزد

| سپنتا نیکنام |

| رییس کمیسیون خدمات شهری شورای شهر یزد |

طی سالیان سال در شهر یزد با موضوع سگ‌های بی‌پناه صرفا با روش معدوم‌کردن برخورد می‌شد. تا اینکه در سال 96 با مطالبه‌گری انجمن‌های حامی حیوانات پیمانکاری از انجمن‌ها خواست که هر هزینه‌ای که شهرداری برای معدوم کردن سگ‌ها پرداخت می‌کند به او دهد تا پیمانکار بتواند سگ را جمع و ساماندهی کند، این مسئله در شورا مطرح شد، همراهی شد و حتی ماشینی در اختیار انجمن قرار دادند اما بعد از مدتی به دلیل هزینه‌های بالایی که انجمن داشت نتوانست به نتیجه برسد. شهرداری کار را از دست انجمن خارج کرد و متاسفانه تعداد سگ‌های بی‌پناه در یزد بالا رفت و کار به جایی رسید که شورای تامین وارد شد و علی‌رغم مخالفت‌های ما مجوزهای زیادی برای کاهش تعداد آن‌ها نیز صادر شد. ما جلسات بسیاری هم با وزارت بهداشت و محیط زیست داشتیم اما هیچ کدام خروجی نداشت علت عدم خروجی این بود که ما بعد از جمع‌آوری و پلاک‌گذاری و واکسیناسیون و عقیم‌سازی نتوانستیم آن‌ها را در سطح شهر رهاسازی کنیم، محیط زیست هم محدوده‌ای معرفی نکرد زیرا معتقد بودند که با رهاسازی سگ‌ها، گونه‌های دیگر به خطر می‌افتند، وقتی ما نه می‌توانستیم در شهر و نه در مناطق حفاظت شده آن‌ها را رها کنیم، چه ظرفیت دیگری باقی می‌ماند؟ به ویژه اینکه ما اصلا کمپ نداشتیم در این خصوص. ما در نهایت با توجه به فرهنگ خودمان روشی میانه به کار گرفتیم. در زمینی به مساحت 5 هزار متر و هزینه تقریبی 5 میلیارد تومان کمپ ایجاد کردیم و به تفکیک نر و ماده از بهترین نژاد تا بدترین نژاد آن‌ها را طبقه‌بندی کردیم و اسم کمپ را هم «پناه» گذاشتیم. اکنون که سگ‌ها جمع‌آوری می‌شوند، در قدم اول دامپزشک آن‌ها را در قفس قرنطینه غربال می‌شوند و در قدم بعدی از میان حامیان حیوانات و داوطلبان آن‌هایی که تمایل به نگهداری از سگ داشتند، با تعهدنامه‌ای سگ واگذار می‌شد اما بعد از گذشت زمان چون حامیان نمی‌توانستند سرپرستی برای حیوان پیدا کنند، مجبور به یوتانیز حیوان می‌شدند که این مسئله برای خود ما نیز تلخ است. اما واقعیت این است که نتوانستیم با توجه به فرهنگمان به روشی بهتر از این برسیم و حداقل توانستیم به رفتار خشونت آمیز کشتار حیوان در معابر خاتمه دهیم.

 

کمبود متخصص در ایران

| مجتبی طباطبایی |

| پژوهشگر اخلاق محیط زیست |

تاجایی که من پژوهش کردم ما در ایران متخصص جمعیت حیوانات شهری نداریم. بنابراین متاسفانه در سال‌های اخیر شاهد نظرات سلیقه‌ای و بدون مرجع بودیم که پایبند به اخلاق پژوهش نبودند. در دنیا این مساله جمعیت حیوانات شهری مساله مهمی است و سازمان‌های مختلفی برای حل آن تشکیل شده است. یکی از این سازمان‌ها در دنیا، ائتلاف جهانی برای مدیریت حیوانات همدم است منظور از حیوانات همدم، هم سگ و گربه است. این ائتلاف متشکل از چندین متخصص است که سال‌ها در این حوزه فعالیت کردند و تلاش می‌کند تا دستورالعمل جامعی ایجاد کند که کارایی در سطح بین‌المللی داشته باشد. به عنوان مثال چندین انجمن بین‌المللی و سازمان جهانی بهداشت حیوانات به تازگی دستورالعملی را برای کشورهای عضو لازم الاجرا کردند تا از برخوردهای سلیقه‌ای هم جلوگیری کنند. قوانینی که اتفاقا برای کشورهایی مانند ما نوشته شده است. برخلاف تصور اتفاقا روش‌هایی که در ایران به عنوان روش‌های موفق عنوان می‌شود در آن کشورها به عنوان روش‌های غلط تاکید شده است، در همین راهنمای آی کم، تاکید شده که وقتی جمعیت زیاد سگ داریم و منبع این جمعیت کنترل نمی‌شود، جمع آوری این سگ‌ها فقط و فقط اتلاف هزینه است. به عنوان مثال زمانی در اندونزی همین فکر را می‌کردند و می‌گفتند این روش‌ها برای کشورهای دیگر است و ما کار خود را می‌کنیم، آن زمان آمار هاری در این کشور بسیار بالا رفته بود و آن‌ها حدود 70 درصد از جمعیت سگ‌ها را معدوم کردند، در کمتر از دو سال آمار هاری کم که نشد، بیشتر هم شد. این دلیل علمی دارد که وقتی قلمرو خالی می‌شود از سوی جمعیت سگ‌های دیگر پر می‌شود. این راه‌ها اصولی نیست. یکی از روش‌هایی که آی کم روی آن تاکید کرده، همین عقیم‌سازی است. مثلا در هند حدود 70 درصد جمعیت ماده‌ها عقیم شدند و در مدت 2 و نیم سال، 35 درصد جمعیت سگ‌ها کاهش پیدا کرد و این کاهش پایدار هم است، زیرا قلمرو خالی نمی‌شود.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر