پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | منفعت اقتصادی پاشنه ‌آشیل اقدامات محیط‌زیستی

منفعت اقتصادی پاشنه ‌آشیل اقدامات محیط‌زیستی





۲۰ آبان ۱۳۹۹، ۱۱:۴۳

منفعت اقتصادی پاشنه ‌آشیل اقدامات  محیط‌زیستی

یادداشتی از حمیدرضا میرزاده کارشناس محیط زیست | باید بپذیریم منفعت اساس مناسبات بشر است و هنگامی که از منفعت صحبت می‌کنیم مشخصا منظورمان منفعت مادی است. حال با این فرضیه به سراغ اقدامات محیط‌زیستی کشورها برویم. از عایق‌بندی ساختمان‌ها تا پیاده‌محور کردن شهرها تا حمل‌ و نقل پاک.

ماجرا این است که ما این کارها را انجام می‌دهیم چون به دنبال دو نوع از منفعت هستیم. یکی منفعت جهانی است که کاهش گازهای گلخانه‌ای و پاک بودن هوای جهان را شامل می‌شود و همه جهانیان سهمی از آن دارند. طبیعتا ما ساکنان تهران هم به نسبت جمعیت‌مان سهمی در رعایت و حفظ جهان داریم. بخش بسیار مهم‌تر اما به شهروندان هر شهر و مدیران آن باز می‌گردد. ما باید چه هزینه‌ای بکنیم و چه فایده‌ای به دست بیاوریم؟ پاشنه آشیل تمام بحث‌های محیط‌زیستی همین‌ پرسش است. برای نمونه در نظر بگیریم که یک شهروند تهرانی وقتی بخواهد از خانه بیرون برود برای حمل ونقل چه هزینه‌ای می‌کند و بخش مدیریت شهری چه میزان برای حمل و نقل‌های پاک و ارزان هزینه کرده است. 

 

برای مثال هزینه نیم‌ساعت سفری شهری من با مترو پنج هزار تومان آب خورده است که هزار و ۵۰۰ تومان از آن را پرداخت می‌کنم. این پنج هزار تومان تومان شامل سود و همه هزینه‌های من است. حالا دولت سوخت فسیلی را حذف می‌کند یا جای خدمات اداری و دولتی را طوری تنظیم می‌کند که نیاز به کمترین سفر و جابجایی باشد. باید ببینیم در شرایط فعلی چه هزینه‌ای می‌شود و سود آن چطور به ما می‌رسد.

این‌که می‌بینیم یکسری کشورها می آیند و توافق پاریس را تحسین می‌کنند و یکسری دیگر آن را تقبیح از اینجا سرچشمه می‌گیرد. ما اگر این واقعیت را بپذیریم که برای دولت‌ها منافع مادی ارجح بر منافع عمومی غیرمادی مثل دغدغه‌های محیط زیستی است، راحت‌تر می‌توانیم به نتیجه برسیم. باید پرسید با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی هر کشور چقدر اراده برای اقدام در راستای محیط زیست دارد؟ برای پاسخ به این پرسش باید در شاخص‌های اقتصادی و هزینه فایده و ضررهای اقتصادی ناشی از انجام ندادن این کارها بگردیم. در این شرایط پاسخ روشن می‌شود. برای مثال آلمان ۲۵ درصد انرژی مصرفی خود را تجدیدپذیر کرده است. آیا آلمانی‌ها آدم‌های بسیار مصلح و دغدغه‌مندی هستند که این کار را کردند؟ خیر. قطعا دغدغه‌هایی داشته و دارند اما مهم‌ترین مسئله آن‌ها نوسان بازار نفت است. آن‌ها در یک شرایط اقتصادی قرار داشتند که می‌توانستند بر انرژی‌های پاک سرمایه‌گذاری کنند و شر نوسان قیمت نفت را از سر خود کم کنند. اما اقتصاد کشور ما بر پایه فروش نفت است و داستان از اساس متفاوت می‌شود. کشوری مثل کانادا که اقتصاد آن بر پایه بخش خصوصی است می‌تواند با فشار قوانین مقداری هزینه‌های انتشار گازهای گلخانه‌ای برای بخش خصوصی را بالا ببرد. مثلا مالیات بر کربن مشخص کند و ضرر بخش خصوصی از انتشار کربن را بالا ببرد شرکت‌های خصوصی هم مجبور ‌شوند ضرر خود را کم کنند و راهی پیدا کنند که ضرر کمتری را متحمل شوند. در این راستا می‌توانند برای منفعت عمومی کاری کنند. پس این مسئله از اساس به اراده کشورها برمی‌گردد. به شرایط‌ اقتصادی، سیاسی، دیپلماسی و نظام سرمایه در آن‌ها و بعد هم این که چه جایگزین‌های اجرایی را در کارهای محیط‌زیستی تعریف کرده‌اند. ما شرایط اقتصادی متزلزلی داریم و حفظ نظام اقتصادی از هرچیزی ارجح‌تر است. فضای سرمایه‌گذاری روی چنین چیزی نداریم و اگر هم داشته باشیم به صورت کوتاه و مقطعی است. زیرا فعلا پایه اقتصادی کشور ما بر یک کالای غیر محیط‌زیستی یعنی نفت استوار است.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *