پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | روزگار «گلابتون» طلایی نیست

روزگار «گلابتون» طلایی نیست

قیمت بالای گلابتون، ایده‌های خلاقانه‌ای را برای تولید می‌طلبد تا راهی برای احیای این هنر فاخر باشد





۸ شهریور ۱۴۰۲، ۲۲:۵۰

نمی‌شود از گلابتون‌سازی صحبت کرد و یادی از زری‌بافی نکرد. دو هنری که با هم عجین هستند و حالا سال‌هاست از هر دوی آنها اسمی نمی‌شنویم. علت را هم می‌شود این‌طور خلاصه کرد که حاصل کار این دو هنر، پارچه‌های زربافتی است که به‌دلیل قیمت بالای طلا و نقره گران تمام می‌شود و همین موضوع باعث شده است مشتری‌های کمتری هم داشته باشد و به‌دنبال آن افراد کمتری وارد این هنر شوند. گلابتون درواقع تلفیقی از نخ زرین، سیمین و ابریشمین است که بعد از بافت به زربافت‌های بی‌نظیر تبدیل می‌شود.

 

گلابتون‌سازی در میان هنرهای صنایع‌دستی در ردهٔ هنرهای کهن دسته‌بندی می‌شود. با اینکه زمان پیدایش این هنر مشخص نیست، اما براساس پژوهش‌های صنایع‌دستی به نظر می‌رسد این هنر-صنعت در زمان هخامنشیان متولد شده و در عهد ساسانیان به اوج شکوه خود رسیده است. یکی از کاربردهای این هنر، تهیهٔ لباس‌های پادشاهان با پارچهٔ گلابتون بود و هنوز از این دست لباس‌ها در موزه‌های معروف دنیا وجود دارد. گلابتون نشان‌دهندهٔ ذوق و هنر ظریف مردم ایران زمین است که توانستند فلز سخت را رام کنند و با آن پارچه ببافند.
زیر و بم تهیهٔ گلابتون
برای تهیهٔ نخ گلابتون هنرمندان باید از عیار فلزات گرانبها و میزان ترکیب آنها سر در بیاورند، یا به‌عبارتی این فوت‌وفن را از استادکار بیاموزند. مراحل کار با آب کردن نقره آغاز می‌شود، به‌طوری‌که 400 مثقال نقرهٔ خالص بعد از آب شدن، به‌صورت مفتول گرد درمی‌آید تا 35 سانتی‌متر طول و 3 سانتی‌متر قطر پیدا کند. سپس طلای 24 عیار را بر روی این نقره می‌چسبانند، به‌شکلی که هر 100 مثقال نقرهٔ خالص، 5 مثقال طلای خالص داشته باشد. حالا وقت آن است که در آتش گذاشته شود تا طلا به نقره بچسبد. زمان در آتش ماندن هم از فوت‌وفن کار است؛ زیرا اگر زمان زیادی در آتش باشد، طلا جذب نقره می‌شود و بعد جدا کردن طلا از نقره به تیزاب کاری نیاز دارد که مقرون به صرفه نیست. بعد از آن، سنگ یشم روی آن می‌کشند تا کاملاً طلا به نقره بچسبد. سپس آلیاژ طلا و نقره به‌شکل شمش را به آهنگر کاربلد می‌دهند تا آن را گرد کند و به طول 2 متر درآورد. بعد آن را با حدیده می‌کشند تا به 40 هزار متر طول تبدیل شود و شکل نخ پیدا کند، به‌طوری‌که هر 10 مثقال آن هزار متر طول داشته باشد. حالا وقت آن است که روی آن ابریشم کشیده شود. نخ را روی چرخ به حرکت در می‌آورند و ابریشم را روی آن می‌تابانند. گلابتون آماده است تا زری‌بافی و گلابتون‌دوزی انجام شود. نخی که در مرحلهٔ نهایی تولید به دست آمده، شامل 2 درصد طلا، 15 درصد ابریشم و 83 درصد نقره است که در انواع رودوزی‌ها، زری‌بافی‌ها، قالی‌ها و گلیم‌های گرانبها و ظریف و همچنین در تولید یراق مورد استفاده قرار می‌گیرد.

هر چند خاستگاه گلابتون به‌عنوان یکی از صنایع‌دستی فاخر ایرانی را باید اصفهان و عصر شکوفایی آن را در دوران صفوی دانست، اما هنرمندان علاوه‌بر اصفهان در شهرهای دیگر هم گلابتون‌دوزی می‌کردند؛ قزوین، کاشان، یزد، هرات، تبریز، رشت و مشهد، بندرلنگه، بندرعباس و میناب

عصر طلایی گلابتون
این‌طور که تهیهٔ گلابتون با طلا، نقره و ابریشم سر‌وکار دارد، تقریباً موارد استفادهٔ آن نیز مشخص است. پارچهٔ گلابتون بیشتر برای لباس پادشاهان و افراد متمول استفاده می‌شد. نگاهی به پژوهش‌های تاریخی دربارهٔ قدمت این هنر نشان می‌دهد برخی منابع قدمت این هنر اصیل ایرانی را به دورهٔ هخامنشیان منسوب می‌کنند. در سفرنامه‌های افرادی چون هرودوت، مورخ یونانی، آمده است «رومیان به‌خاطر زیبایی و شهرت زربفت‌های سنتی ایران همه‌ساله مبالغ هنگفتی می‌پرداختند.»
نتیجهٔ کاوش‌های باستان‌شناسی در روسیه هم از آن حکایت دارد که در سدهٔ سوم پیش از میلاد، تولید پارچه‌های زربفت در ایران رواج داشته است. ایرانیان به‌وسیلهٔ نخ‌های زرین که به‌ظرافت تابیده شده بود، تصویر برگ مو و پیچک را روی پارچهٔ پشمی می‌دوختند و این دوخته‌ها به‌قدری زیبا بود که شاردن، نویسندهٔ فرانسوی در سیاحت‌نامهٔ خود بارها ظرافت زری‌دوزی‌های ایرانی را که به باور خودش برتر از گلدوزی اروپاییان و ترکان بود، ستود. به اعتقاد برخی پژوهشگران، دوران صفویه به‌خاطر فعالیت کارگاهی به‌ نام «شاهی» عصر طلایی بافندگی در ایران بوده است و دورهٔ قاجار را یکی از بدترین دوران در طول تاریخ ایران برای این صنعت می‌دانند؛ چون در آن زمان کارخانه‌های پارچه‌بافی کشورهای اروپایی شروع به تولید انبوه پارچه کردند و ورود بی‌رویه و ارزان پارچه‌های روسی به کشور، مانع ادامهٔ فعالیت کارگاه‌های دستی و سنتی شد. این روزها کارگاه زری‌بافی شیخ‌الاسلام، هنرستان هنرهای زیبای اصفهان و ادارهٔ میراث‌فرهنگی کاشان، تنها کارگاه‌های فعال در این صنعت محسوب می‌شوند.

گلابتون‌هایی که به‌سختی تولید می‌شوند، زینت‌بخش پارچه‌های زربافتی است که به‌دلیل قیمت‌ بالا، بازار خریدوفروش ندارند؛ موضوعی که منجر به تهدید این هنر سنتی، سخت و در‌عین‌حال ظریف ایرانی شده است

گلابتون در گوشه‌وکنار ایران
هر چند خاستگاه گلابتون به‌عنوان یکی از صنایع‌دستی فاخر ایرانی را باید اصفهان و عصر شکوفایی آن را در دوران صفوی دانست، اما هنرمندان علاوه‌بر اصفهان در شهرهای دیگر هم گلابتون‌دوزی می‌کردند. در استان قزوین هم استفاده از گلابتون رایج و معمول بود، زیرا در بین طبقات متوسط و اعیان رسم بود در جهیزیهٔ دختران طاق‌پرده باشد. طاق‌پرده را از پارچه‌های توری درست می‌کردند و بالای طاقچه‌های اطاق عروس می‌زدند که تا نیمهٔ طاقچه را می‌پوشاند، اما مانع دیدن اشیای میان طاقچه نبود. این طاقچه‌پوش‌ها را با نخ‌های گلابتون، گلابتون‌دوزی می‌کردند. از کاربردهای متداول دیگر گلابتون، تهیهٔ جعبه‌هایی بود که سه طرف آنها را گلابتون‌دوزی می‌کردند. دربارهٔ ساخت گلابتون در شهر قزوین مستنداتی نیست، اما به احتمال زیاد نخ مورد نیاز بانوان خوش‌ذوق قزوینی از طریق تاجران شهرهای دیگر در دسترس آنها قرار می‌گرفت و این احتمال زمانی بیشتر می‌شود که به‌خاطر قرارگیری قزوین بر سر جادهٔ ابریشم، از این دست محصولات در بازار قزوین بسیار دادوستد می‌شد. از دیگر شهرهایی که تهیه و تولید گلابتون در آن متداول بود، می‌توان به کاشان، یزد، هرات، تبریز، رشت، مشهد، بندرلنگه، بندرعباس و میناب اشاره کرد.
در تهیهٔ نخ گلابتون حداقل 100 قطعه ابزار کاملاً دست‌ساز چوبی و فلزی مانند انواع انبرها، با دقت بسیار زیاد مورد نیاز است. با خاموش شدن چراغ گلابتون‌سازی همهٔ این هنرمندان هم راهی دیگر برای امرار معاش پیدا کردند که چندان هم با هنر سروکاری نداشت.
پارچهٔ گرانی که مشتری ندارد
پیشکسوتان هنر گلابتون‌سازی تعداد اندکی دارند و می‌گویند که به‌دلیل گرانی این هنر دیگر کسی سراغشان را نمی‌گیرد و تمایلی ندارد که این کار پر از ریزه‌کاری را آموزش ببیند. برای همین هم تعداد استادکاران به کمتر از انگشتان یک دست می‌رسد و سراغ گلابتون‌دوزی را باید در موزه و عکس‌های تاریخی گرفت. «مهدی شمسعلی» یکی از هنرمندان پیشکسوت گلابتون‌سازی در اصفهان است که گلابتون را مخصوص زری‌بافی و زری‌بافی را هم فقط مخصوص موزه می‌داند. او می‌گوید: «این روزها پارچهٔ زری را نمی‌شناسند و نمی‌خرند. وقتی پارچه‌ها بافته می‌شود، در موزه‌های دولت می‌ماند. چون بازار فروش ندارد.» به گفتهٔ او، در زمان صفوی پارچهٔ گلابتون برای لباس و پرده با توجه به میزان بضاعت افراد مشتری داشت.
گلابتون‌هایی که به‌سختی تولید می‌شوند، زینت‌بخش پارچه‌های زربافتی است که به‌دلیل قیمت‌ بالا، بازار خریدوفروش ندارند؛ موضوعی که منجر به تهدید این هنر سنتی، سخت و درعین‌حال ظریف ایرانی شده است. دربارهٔ استفادهٔ گلابتون در زمان حاضر نیز باید بگوییم که نوارهایی از جنس پلاستیک و فلزهایی از قبیل کروم و نیکل که مشابه گلابتون هستند، جایگزین آن شده‌ است و برای انواع رودوزی‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.

چشم‌انتظار ثبت جهانی گلابتون‌سازی

همه می‌دانیم که روزگار پوشیدن لباس‌های زربقت سرآمده است. اما انصاف نیست که هنر گلابتون‌سازی به‌عنوان یکی از هنرهای اصیل صنایع‌دستی به این دلیل از یاد برود و برای همیشه فراموش شود. پیشکسوتان معتقدند هنر گلابتون برای ادامهٔ راه خود و زنده ماندن به نگاهی جدی و تغییر اساسی تولیدات آن نیاز دارد. امری مهم که به حمایت جدی نیاز دارد. آن هم در روزگاری که این اساتید دیگر شاگردی برای آموزش ندارند. راه‌اندازی کارگاه‌های آموزشی می‌تواند گام نخست برای احیای این هنر باشد. تعامل هنرمندان، مسئولان میراث‌فرهنگی و بخش خصوصی برای سرمایه‌گذاری نیز راهگشا خواهد بود. به‌روز شدن هنرهای دستی براساس نیاز بازار، ایده‌های جدیدی را خلق می‌کند که مانع فراموشی هنرهای اصیل صنایع‌دستی می‌شود. برای خلق ایده‌های جدید در هنر گلابتون‌دوزی باید به سراغ طراحان لباس رفت. ناگفته نماند که تلاش برای ثبت جهانی این هنر نیز می‌تواند به پویایی بازار برای این هنر ختم شود و جانی تازه برای گلابتون باشد.

 

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *