پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | تاریخ توسعه، تاریخ نابرابری است

گزارش سخنرانی ابراهیم توفیق، جامعه‌شناس، در موسسه «رحمان»

تاریخ توسعه، تاریخ نابرابری است





تاریخ توسعه، تاریخ نابرابری است

۷ خرداد ۱۴۰۲، ۰:۰۰

|پیام ما| شکل گیری جامعه مدنی ایران و ادامه حیات آن با مسائل متعددی در سیر تاریخی خود روبرو بوده است. مسائلی که به ویژه در دهه اخیر ضرورت بازاندیشی در وضعیت آن را به محور گفتمانی جدی بین جامعه‌شناسان تبدیل کرده است. از این رو موسسه رحمان با برگزاری نشستی به بازشناسی مفاهیم جامعه مدنی پرداخته است. گزارش «پیام ما» ‌از خلاصه‌ سخنرانی ابراهیم توفیق، جامعه‌شناس، در این نشست را می‌خوانید.

 

از سال 96 و اتفاقاتی که در آن زمان رخ داد، بسیاری به این باور رسیدند که دیگر وقت بازاندیشی در مفاهیمی است که با آن‌ها پدیده‌های اجتماعی و سیاسی را می‌شناختیم. ابراهیم توفیق، جامعه‌شناس با اشاره به این بزنگاه در نشست «بازاندیشی در وضعیت جامعه مدنی در ایران»، به سیر تاریخی آنچه جامعه مدنی از سر گذرانده گفت: «ما راهی به جز بازبینی برخی مفاهیم از سال ۹۶ به بعد نداریم چراکه وارد وضعیتی شدیم که دیگر نمی‌توان به سیاق گذشته بسیاری از مفاهیمی که تاکنون با آن‌ها پدیده‌های اجتماعی و سیاسی را توضیح می‌دادیم، بازشناسی کرد.» او تاکید کرد که این بازاندیشی باید بتواند نسبتی با وضعیت موجود برقرار کند، هرچند که رسیدن به مفاهیمی تازه آسان نخواهد بود: «با توجه به آنچه علوم اجتماعی در اختیار ما می‌گذارد و فضاهای روشنفکری سیاسی و دستگاه مفهومی که ما با آن سر و کار داریم، امکان بازاندیشی به این سادگی‌ها وجود نخواهد داشت.» به گفته او دستگاه مفهومی ما آنقدر سفت و سخت است که راه زیادی به واقعیت باز نمی‌کنند: «هر چند به نظر می‎رسد ما در مرحله متفاوتی از تاریخ هستیم، اما گو اینکه این تفاوت دامن‌گیر ما نخواهد شد.» او در توضیح حرفش گفت: «وقتی با واقعیت متفاوت از آنچه تجربه کرده‌ایم، روبرو می‌شویم؛ این دستگاه مفهومی شروع به کار و نسخه‌پیچی می‌کند و راهکار را در این می‌بینید که به دستگاه‌های مفهومی تئوریک جدید یا قدیمی رجوع کند. این یک معضل بنیادین است که ما با آن مواجهیم.» او ادامه داد: «همسو با این موضوع، یک پرهیز عجیب از تاریخ و یک بی‌میلی به اینکه به تجارب پیشین بازگردیم و به آن‌ها نگاه کنیم تا ببینیم چه چیزی در مقابل ما قرار می‌دهند نیز وجود دارد. این گریز از تاریخ، نقش زیادی در امروز ما بازی می‌کند و باعث می‌شود در فضایی انتزاعی بمانیم و با واقعیت نسبتی برقرار نکنیم.»

ابراهیم توفیق، جامعه‌شناس: یک زمان تاریخی-اجتماعی جدید در حال متولد شدن است که با آنچه در ۱۰۰ سال اخیر تجربه کرده‌ایم، فرق دارد. این خیال مبهم بیان زیباشناختی پیدا می‌کند اما بیان مفهومی و نظری ندارد یا اگر دارد، خیلی ضعیف است و با مفاهیم جامعه مدنی که در اختیار داریم، نسبتی ندارد

تولد یک تاریخ اجتماعی جدید
این جامعه‌شناس معتقد است که جنبش‌های اجتماعی اخیر، با یک خیال مبهم خود را متجلی می‌کند: «این جنبش‌ها، آینده‌ای را به تصویر می‌کشد که نسبتی با دستگاه‌های مفهومی ما ندارد. در واقع گو اینکه یک زمان تاریخی-اجتماعی جدید در حال متولد شدن است و با آنچه در ۱۰۰ سال اخیر تجربه کرده‌ایم، فرق دارد. هرچند این خیال مبهم بیان زیباشناختی پیدا می‌کند اما بیان مفهومی و نظری ندارد یا اگر دارد، خیلی ضعیف است و با مفاهیم جامعه مدنی که در اختیار داریم، نسبتی ندارد.» او با اشاره به این فقدان نظری در شکل‌گیری جنبش‌های اجتماعی درباره الزام فهم جامعه مدنی پرداخت و گفت: «جامعه مدنی در نسبتی ارگانیک با مفهوم دولت و توسعه تعریف می‌شود و به سادگی قابل تفکیک از این مفاهیم نیست. به همین دلیل بدون فهمی از تاریخ مدرن و نسبت دولت، توسعه و جامعه مدنی نمی‌توان آن را فهمید. اینکه می‌گویم از تاریخ پرهیز می‌شود منظور این نیست که وضعیت حال را می‌توان در یک رابطه علّی با 100 سال گذشته قرار داد و از آن نتیجه‌ گرفت. اتفاقاً ما در گسستی تاریخی، این خیال را ممکن کرده‌ایم. این مسئله، خود امکانی را به وجود آورده که تاریخ امروز را بنویسیم. تبارشناسی کنیم و نسبت این سه مفهوم را در تاریخ بررسی کنیم و ببینیم در کجا و به چه دلیلی در وضعیت فعلی قرار گرفته‌اند. چطور شد که یک گسست و خیال دیگر، آینده‌ای را تصویر کرده که آینده توسعه نیست و براساس فهم منطبق بر تاریخ نیست؟»

حیات بشری همیشه مبتنی بر یک وضعیت مدنی است. وضعیت مدنی، وضعیت جنگ را بیرون از خود نمی‌گذارد و این دو با هم هستند. مشکلی که تمام دوران مدرن دارد این است که طبقه‌بندی جنگ را از توضیح وضعیت اجتماعی بیرون می‌گذارد تا بگوید صنعتی شده‌ایم

جامعه ایران در نوسان بین رویکرد نخبه‌گرا و رمانتیک
او با اشاره به اینکه مفهوم جامعه مدنی در دوره اصلاحات برجسته شد، ادامه داد: «این نگاه که جامعه براساس تصوری از استبداد تاریخی شکل گرفته، نگاهی نخبه‌گرا و تکنوکراتیک است. همان نگاهی که همایون کاتوزیان در کتاب «ایران، جامعه کوتاه مدت» می‌گوید که استبداد نمی‌گذارد ما وارد تاریخ شویم و ما در لحظه پیشاسیاسی، پیشااجتماعی قرار داریم. این فهم به طور جدی در اصلاحات به گفتار و گذاره‌های سیاسی تبدیل می‌شود. بر این اساس ما در وضعیتی هستیم که احتیاج به نخبگان طرفدار پیشرفت در جامعه داریم تا مردم را در یک نگاه تربیتی به سمت ساختن جامعه مدنی، سوق دهند.» توفیق رویکرد دیگری که در مقابل این نگاه و مکمل آن است را نگاه رمانتیک و پوپولیستی دانست: «این نگاه در لحظاتی رمانتیک و عاشق مردم و حرکات آن‌ها است. ما همین الان نیز بین این دو نگاه نخبه‌گرا و رمانتیک در نوسان هستیم[…] چون ما به مسئله همبستگی اجتماعی پاسخ نداده‌ایم.»
جامعه مدنی باید دولت‌محور باشد
توفیق با انتقاد از استفاده از مفهوم هنجاری جامعه مدنی، اضافه کرد: «ما در طول تمام دوره معاصر مدام می‌گوییم رابطه دولت و جامعه مدنی معطوف به توسعه به وجود نیامده؛ چراکه دولت جامعه را به سوی همبستگی اجتماعی سوق نداده و فرایند توسعه‌ای که باید ابزار وفاق باشد، شکل نگرفته است. مشکل اما همین فهم هنجاری از جامعه مدنی است. اینکه می‌گویند جامعه مدنی را دولت محور نخوانید، امکان‌پذیر نیست. شرط امکان جامعه مدنی، دولت‌محور بودن آن است و غیر از این جامعه مدنی معنادار نیست. صورت‌بندی‌های این دولت محوری، می‌تواند رمانتیک یا نخبه‌گرا باشد و تفاوتی از نظر هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی وجود ندارد اما ما با دستگاه‌های مفهومی این امکان را از خود می‌گیریم.»
تاریخ توسعه در ایران، تاریخ نابرابری است
او در ادامه با اشاره به اینکه دستگاه مفهومی در گزاره‌های سیاسی بازتاب پیدا می‌کند، گفت:«دستگاه نظری ما در سه‌گانه توسعه، دولت و جامعه مدنی درجا می‌زند و به تفاوت زمانی جنبش‌های اجتماعی قائل نیست. در نگاه هنجاری، ما گذشته‌ای داریم که خود مولد نبوده و آینده‌ای داریم که متعلق به ما نیست. تمام این ۱۰۰ سال همواره از این منظر دوگانه خوانش می‌شود و مفهوم انتقادی از دولت شکل نمی‌گیرد. چرا که دولت را با پیش فرض توسعه می‌بینند و در نتیجه نه تاریخ واقعی دولت را و نه تاریخ جامعه مدنی را می‌توانند بنویسند.» او توضیح داد: «در تعریف و برداشت هنجاری از جامعه، تصویر دقیقی از خود جامعه و روابط درون جامعه نیز وجود ندارد و براساس تعریفی هنجارمحور از جامعه مدنی، تعریفی عجیب ارائه می‌شود که واقعی نیست چون جامعه‌ای را به تصویر می‌کشد که خالی از نابرابری است. در نتیجه تصوری از اینکه جامعه مدنی خود منبع و تجلی نابرابری‌های متفاوت است که در بده بستانی با ساختار قدرت قرار دارد، وجود ندارد. این در حالی است که سوال این نیست که چرا ما همبستگی نداریم، بلکه باید پرسید چه نوعی از همبستگی را نداشته‌ایم و این سوالی است که دانش انتقادی باید بپرسد نه اینکه چرا این دولتی نیست که من دلم می‌خواهد؟!» او دلایل صرف‌نظر از تاریخ در جامعه مدنی را اینگونه تشریح کرد: «چه دولتی، چه جامعه‌ای، چه توسعه‌ای اتفاق افتاده است؟ این‌ها سوالاتی است که گم شده‌اند تا خیلی ساده از تاریخ صرف‌نظر کنیم. از زمان پهلوی تا حالا دیگر صد سال است که دولت مدرن داریم. هرچند گرایش شکل‌گیری دولت مدرن پیش از آن نیز وجود داشت. نحوه شکل‌گیری دولت مدرن در ایران، فضای نابرابری جنسیتی، ملی، قومی، زمانی و … به وجود می‌آورد که در جغرافیای کشور نیز متجلی است. ما تاریخ نابرابری داریم که در واقع تاریخ توسعه ما است و همواره دولتی موفق می‌شود که براساس التزام‌بخشی به جمعیت براساس محورهای ذکر شده نوعی از نابرابری به وجود ‌آورد.»
دولت برآیند جامعه مدنی و سیاسی است
او در توضیح اینکه چرا به توسعه نرسیده‌ایم به دو نوع حکومت‌مندی اشاره کرد: «ما دو نوع حکومت‌مندی داریم یکی در قالب پدرسالاری سنت‌گرا که به سمت نابرابری‌های جنسیتی، ملی، قومی، زبانی پیش می‌رود و آن‌ها را در همان سنت‌ها نگه می‌دارد و دوباره قبیله‌ای‌سازی می‌کند. دیگری گرایشی بروکراتیک و تکنوکراتیک است که در دستگاه وزارتخانه‌ای متجلی می‌شود. این نوع دوم با تکیه بر نابرابری‌ها می‌خواهد جامعه را به ابژه تربیتی خود تبدیل کند. در واقع تلاش می‌کند جامعه مدنی را از وضعیت‌های تاریخی خود بیرون بکشد و یک ملت واحده شکل بدهد تا این جمعیت بتواند به مواد توسعه تبدیل شود. این دو نوع حکومت‌مندی همواره در کنار هم بودند و به رقم اختلاف‌ها، مکمل یکدیگر بوده‌اند.» توفیق با بیان اینکه این نوع حکومت‌مندی با انقلاب نمی‌خواند، اضافه کرد: «این فرم در دهه شصت نوعی تعلیق به وجود آورد اما بعد از پایان جنگ دوباره احیا شد. اما در طول تمام دوران سازندگی و اصلاحات تداوم پیدا می‌کند. به این ترتیب در واقع تناسب قوای بلندمدتی به وجود می‌آید که چگونگی جامعه مدنی و سیاسی را تعیین می‌کند. جامعه مدنی در قالب قومیت، زبان، هم‌ولایتی و… در اشکال سنتی شکل و در عین حال به دلیل شهرنشینی، صنعتی شدن و… در مواقعی اشکال مدرنی نیز به خود می‌گیرد. همه این‌ها در نسبتی از دو نوع حکومت‌مندی قرار دارند مگر اینکه سیاست را لحظاتی از جامعه مدنی بگیرند تا خود تعیین کننده باشند[…] ما در وضعیتی قرار داریم که باید بپرسیم اگر جامعه سیاسی دوست نداشت برآیند جامعه مدنی باشد، باید با جامعه مدنی چه کار کرد؟ این سوالی است که در مقابل ما قرار می‌گیرد. جامعه سیاسی دیگر کاری به جامعه مدنی ندارد. در واقع این جامعه (جمعیت) موضوعیت ندارد و تلاشی نمی‌شود تا وارد فرایند توسعه شود و به همین دلیل به نظر می‌رسد که دیگر خبری از دولت توسعه هم نیست.»
راهی به جز فهم وضعیت جدید با صورت‌بندی جدید نداریم
به گفته او به نظر نمی‌رسد وضعیتی که در مقابل آن هستیم، دیگر با مفاهیمی مانند دولت، جامعه مدنی و توسعه قابل دست‌یابی باشد: «ما در وضعیتی جدیدی قرار داریم و باید آن را فهمید تا بتوانیم نسبتی با پدیده‌ای که دارد اتفاق می‌افتد و خیالی که در آن وجود دارد، برقرار کنیم. به جز این به بیراهه می‌رویم و دوباره با بازگشت‌هایی به گذشته به همین وضعیت نگاه نوستالژیک و هنجاری باز می‌گردیم.» توفیق درباره نقطه اصلی تغییر و گذار از جامعه طبیعی به جامعه مدنی اینگونه توضیح داد: «قائل به گذار از وضعیت طبیعی به وضعیت مدنی نیستم، ما همیشه در وضعیت مدنی هستیم. حیات بشری همیشه مبتنی بر یک وضعیت مدنی است. وضعیت مدنی، وضعیت جنگ را بیرون از خود نمی‌گذارد و این دو با هم هستند. مشکلی که تمام دوران مدرن دارد این است که طبقه‌بندی جنگ را در توضیح وضعیت اجتماعی بیرون می‌گذارد تا بگوید صنعتی شدیم. علوم سیاسی و اجتماعی باید بازگردد و این لحظه را مشکل‌گشایی کند چرا که ما چیزی را بر خود حمل کردیم و زیر آن زایش فکری داریم، در حالی که ما همواره در وضعیت جنگ بودیم و هیچ لحظه‌ای نیست که بیرون از وضعیت جنگ بوده باشیم و هیچ لحظه‌ای هم نیست که این وضعیت جنگی، مدنیت خاص خود را داشته باشد».

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:

،





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *