پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | توسعۀ گردشگری یا حفاظت شادگان؟

بازدید اخیر رئیس‌جمهور از تالاب شادگان

توسعۀ گردشگری یا حفاظت شادگان؟

بر تهیۀ سند توسعۀ گردشگری تالاب شادگان با بهره‌مندی از ظرفیت جوامع محلی پیرامون تالاب تأکید شد





توسعۀ گردشگری یا حفاظت شادگان؟

۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۸:۴۴

در جریان بازدید اخیری که رئیس‌جمهوری از تالاب شادگان داشت، بر تهیۀ سند توسعۀ گردشگری تالاب شادگان با بهره‌مندی از ظرفیت جوامع محلی پیرامون تالاب تأکید شد. البته اگر توجه ایشان در اجرا به توسعۀ پایدار گردشگری باشد، جای خوشحالی است. یعنی توسعۀ گردشگری در این تالاب، مطابق با قوانین مناطق تحت حفاظت سازمان محیط زیست و چارچوب پهنه‌بندی زیست‌بومی کاربری‌ها در تالاب شادگان تعریف شود و به‌گونه‌ای پیاده شود که منافع اقتصادی حاصل از گردشگری به‌طور مستقیم در اختیار روستاییان پیرامون تالاب قرار گیرد و زمینۀ ارتقای سطح مشارکت ایشان در حفاظت از تالاب را فراهم کند. نه آنکه بهانه‌ای شود برای منفعت‌طلبی گروهی سرمایه‌گذار که بعضاً دغدغۀ آنها، نه توانمندی جوامع محلی است و نه حفظ و احیای تالاب شادگان. در این میان، یک پرسش کلیدی مطرح است و آن اینکه در شرایطی که وضعیت تالاب شادگان روزبه‌روز بحرانی‌تر می‌شود، اولویت و ضرورت در چیست، حفاظت از تالاب شادگان یا توسعۀ گردشگری؟
درواقع، در عجبم که به توسعۀ گردشگری در شرایطی اولویت داده می‌شود که تالاب شادگان بیش از دو دهه از برخی تهدیدها و مشکلات ریشه‌ای رنج برده است و با وجود تدوین و تصویب برنامۀ مدیریت تالاب شادگان در سال ۱۳۹۰، تاکنون شاهد پیشرفت قابل توجهی در بهبود شاخص‌های سلامت این زیست‌بوم ارزشمند نبوده‌ایم. کماکان این تالاب بین‌المللی در فهرست «مونترو» (تالاب‌های در معرض خطر) قرار دارد و حداقل در کوتاه‌مدت، امید چندانی به خروج تالاب شادگان از این فهرست نمی‌رود.
در تشریح مشکلات تالاب شادگان می‌توان اشاره کرد که حداقل نیاز آبی سالیانۀ این تالاب که قانون آن را به‌میزان ۳۸ مترمکعب بر ثانیه از رودخانۀ «مارون» و پنج مترمکعب بر ثانیه از رودخانۀ «کارون» تعیین کرده، هیچ‌گاه تخصیص نیافته است. این مهم به‌دلیل احداث سد «مارون ۱» و توسعۀ اراضی کشاورزی در بالادست (بهبهان و شادگان)، همچنین راه‌اندازی برخی صنایع آب‌بر نظیر «فولاد شادگان» و پتروشیمی ماهشهر بوده است. شاید در بهترین حالت، از محل سیلاب‌های فصلی و زه‌آب‌های توسعۀ نیشکر، در مجموع حقابه‌ای در حدود ۵ مترمکعب بر ثانیه تحویل تالاب شده است. تأسف‌بار است که بگوییم درنتیجۀ این توسعۀ نامتوازن، تالاب شادگان که روزگاری تالابی دائمی بود، سال‌هاست به تالابی فصلی مبدل شده و امروزه یکی از کانون‌های اصلی انتشار گردوغبار در استان خوزستان است.
افزون بر این، جایی نگران‌تر می‌شویم که زمزمه‌های تکمیل مراحل ساخت و آبگیری سد «آبریز» (موسوم به «مارون ۲») در استان کهگیلیویه‌وبویراحمد و راه‌اندازی دیگر صنایع آب‌بر همچون پتروپالایش در مجاورت تالاب شادگان (آن‌هم در تضاد با مصوبۀ وزارت نیرو مبنی‌بر ضرورت استقرار صنایع آب‌بر در مجاورت دریا) بیش از پیش قوت گرفته است. این بدان معناست که همین اندک جریانات سیلابی و حقابه‌ای که طی سال‌های اخیر به تالاب شادگان سرریز می‌شد نیز در آینده‌ای نه چندان دور، از آن دریغ می‌شود و عملاً تالاب خشک خواهد شد.
ورود منابع آلاینده و گونه‌های غیربومی از دیگر تهدیدهای جدی‌ای است که تالاب شادگان برای مدتی مدید با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند. متأسفانه در مقطعی، زه‌آب توسعۀ نیشکر با شرایط کیفی بسیار نامناسب در تالاب شادگان رها شد و به‌دلیل بروز تغییرات اکولوژیک، برخی از گونه‌های بومی تالاب از دست رفتند. متعاقب آن، ذخایر آبزیان تالاب که منبع ارتزاق بیش از پنج هزار خانوار روستایی بود، نیز کاهش یافت و متأسفانه به جای درمان، درد دیگری نیز به دردهای تالاب اضافه شد و آن‌هم ورود گونۀ مهاجم ماهی «تیلاپیا» به تالاب شادگان بود. این گونه تهدیدی جدی برای بقای دیگر ماهیان و آبزیان بومی تالاب به‌شمار می‌رود. اضافه بر این، معضل تخلیۀ پساب‌ها و پسماندهای شهرستان‌ها و روستاهای پیرامونی به تالاب با وجود گذشت ۲۰ سال و وعده‌های فراوان، همچنان لاینحل مانده است. حتی هر از گاهی به‌دلیل فرسودگی خطوط انتقال نفت، شاهد نشت آلاینده‌های نفتی به درون تالاب شادگان نیز هستیم و این‌همه جایی نگران‌کننده‌تر می‌شود که معیشت جوامع محلی به میزان قابل توجهی وابسته به صید ماهیان تالاب است. در این شرایط، حصول اطمینان از سلامت منابع آبزی تالاب شادگان و در ادامۀ آن، حفظ و ارتقای سطح بهداشت و سلامت جوامع پیرامون تالاب، بسیار دشوار به‌نظر می‌رسد و چه بسا که با مخاطراتی جدی همراه باشد. اما صید و شکار غیرمجاز و غیراصولی نیز دیگر مشکلی است که برای سال‌های متمادی گریبان تنوع‌ زیستی تالاب شادگان را گرفته و رئیس‌جمهوری به‌درستی نسبت به ضرورت رفع این تهدید تأکید کرد. البته انتظار می‌رفت که ایشان همزمان به ضرورت برطرف ساختن دیگر مشکلات و تهدیدهای پیش روی تالاب شادگان نیز توجه می‌کرد. چرا که اتفاقاً نقش دستگاه‌های اجرایی در رفع یا تشدید آن‌دسته تهدیدها که ضمن این یادداشت نیز به آنها اشاره شد، بسیار پررنگ‌تر و حایز اهمیت‌تر است.
کلام آخر اینکه، موضوع گردشگری جامعه‌محور، خردمندانه، مسئولانه و پایدار پذیرفته و مقبول به‌نظر می‌رسد. در عین حال پیش نیاز آن، این‌ است که تالاب شادگان به‌صورت دایمی پر آب باشد، تنوع زیستی آن غنی شود، شاخص‌های سلامت تالاب بهبود یابد، چشم‌اندازش دست‌نخورده باقی بماند، شرایط اکولوژیک تالاب تثبیت شود و جوامع محلی برای میزبانی از گردشگران و طبیعت‌دوستان مهیاتر و توانمندتر شوند. ازاین‌رو، امید است که دولت سیزدهم ضمن اولویت‌بخشی به حفاظت از تالاب شادگان، دردهای پرشمار تالاب شادگان را درمان کند.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *