پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | راهی دگر بباید: دموکراسی برای آلودگی

آلودگی هوا، که هر پاییز و زمستان به اوج می‌رسد را باید فارغ از دعواهای جناحی داوری کرد

راهی دگر بباید: دموکراسی برای آلودگی

حکمرانیِ محیط زیست یا حکمرانیِ محیط زیستی فرعِ حکمرانی سیاسی است.





راهی دگر بباید: دموکراسی برای آلودگی

۱۵ دی ۱۴۰۱، ۰:۱۷

حکمرانیِ محیط زیست یا حکمرانیِ محیط زیستی فرعِ حکمرانی سیاسی است. این یک اصلِ اساسی است. ساختار، ماهیت و گرایش ساختار درهم تنیده‌ سیاسی و اقتصادی و اقتصاد سیاسی مشخص می‌کند پیامدها و تأثیرات سیاست‌های کلان بر ناحیه‌ مشترک جامعه و طبیعت، یعنی همان محیط زیست انسانی چه خواهد بود. این امری کلی است که تبعاتش همه‌ اجزا را متأثر و درگیر می‌کند.
از این رو بحث آلودگی هوا، که هر پاییز و زمستان به اوج می‌رسد را باید فارغ از دعواهای جناحی به داوری و بررسی نشست. دعواهای جناحی کارکردی فرصت‌طلبانه به سمت تصاحب قدرت دارند تا آنکه بخواهند دردی، معضلی یا روند ناصحیحی را اصلاح کنند.
با تکیه بر این اصل، آلودگی گسترده به لحاظ جغرافیایی و به لحاظ چگالش در کشور راه‌حلی فوری و جهادی ندارد. کوچک‌ترین و کم‌آوازه‌ترین شهرها، که البته پرمنفعت‌ترین‌ها به لحاظ ذخایر زیرزمینی نفت و گاز هستند که تغذیه‌ مالی کشور را انجام می‌دهند، عمدتا به هزینه‌ محلی ولی پرسود برای کلان‌شهرها، نیز با معضل آلودگی هوای شدید مواجه‌اند. برای حل آلودگی هوا، و اصولاً همه‌ آلودگی‌ها، «مجموعه‌ای» از اقدامات توسعه‌ای، زیرساختی و اقتصادی می‌بایست اجرا شود که «مجموعه‌»‌ سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران و منتفعان وضع موجود که واکنش بدیهی‌شان به معضلات و ماجراها انکار و تحریف و فرافکنی است توانایی ساختاری به اجرای این اقدامات زیربنایی و گسترده و درازدامن را نخواهند داشت. در کنار این جایگزینی تخصص‌گرایی، مردم‌اندیشی، کارآیی و شایستگی با هماهنگی با ساختار و وفاداری سیاسی و همبستگی اقتصادی، توان ذاتی و ذهنی و ماهوی را از ساختار سلب کرده است. همه‌ این عوامل وقتی جدی‌تر می‌شوند که راه نقد و اعتراض و انتخاب آزاد بسته باشد. سیستمی درخودمانده به عدم کفایت میل می‌کند با نتیجه خودویرانگری نهایی و البته هزینه‌زا برای مردم.

آلودگی هوا البته ربط مستقیمی هم با صنایع و مجتمع‌های تولیدی و صنعتی دارد. ارتقای کیفیت، جایگزینی صنایع سنگین آلاینده‌ای چون فولاد و پتروشیمی با صنایع جایگزین های‌تک و خدمات دیجیتال و گردشگری و صنایع دستی و… ضروری است

ریشه‌ آلودگی هوا به سوزاندن سوخت‌های نامرغوب و نامطلوب و ناضرور در تولید و مصرف انرژی برمی‌گردد. یعنی چه در بحث استخراج و پالایش نفت و گاز، چه در بحث تولید و مصرف برق، و چه در بخش خودروها و نقلیه‌های بنزینی و گازوئیلی. مازوت، که متهم اول در رسانه‌ها است، بدین‌خاطر در نیروگاه‌های تولید برق و کارخانه‌های تولیدی سوزانده می‌شود که به دلیل کیفیت پایین فرایند پالایش نفت در پالایشگاه‌های کشور به مقدار زیاد تولید می‌شود و راهی برای سوزاندن آن باید به وجود بیاید. علاوه ‌بر این به دلیل عدم توسعه‌ زیرساخت‌های تولید و توزیع گاز طی سال‌های اخیر، در فصول سرد سال کشور با کسری گاز در نیروگاه‌های برق و مجتمع‌های صنعتی مواجه است و جلوگیری از خاموشی بخش مسکونی و اداری و قطع گاز شهری با قطع گاز صنعتی-تولیدی جبران می‌شود. از سوی دیگر همین نیروگاه‌های برق با بازده پایین و مصرف بالا درکارند. در کنار این استفاده از روش‌های به اصطلاح سبز تولید برق، استفاده از منابع انرژی تجدیدپذیر در بسیاری از مناطق کشور به دلیل وجود نور کافی و بادهای وزان می‌بایست در دستور کار قرار بگیرد یا از مدت‌ها پیش قرار می‌گرفت. شدت مصرف انرژی در ایران بالاست. یعنی بازده مصرف انرژی به ‌ازای مصرف هر واحد انرژی از حد متعادل بالاتر است. ساختار صنعتی و اقتصادی ناتوان از تولید ارزش کافی به ازای مصرف هر واحد انرژی است. جبران این مشکل تنها با ارتقای فناوری و بهینه‌سازی روندها و جایگزینی صنایع ممکن است. گام نهادن در مسیر توسعه‌ای کمتر ناپایداری‌ساز و کمتر ویرانگر لازمه‌ی چنین جبرانی است.
بخش بزرگی از آلودگی برمی‌گردد به سوخت مصرفی خودروها، این نیازمند تولید بنزین و گازوئیل باکیفیت با گوگرد پایین است.

بخش بزرگی از آلودگی برمی‌گردد به سوخت مصرفی خودروها، این نیازمند تولید بنزین و گازوئیل باکیفیت با گوگرد پایین است. اما این همه‌ مسئله نیست. مصرف خودروهای ایرانی بسیار بیش از استانداردهای جهانی است و آنچه مافیای خودرو نامیده می‌شود هم مانع واردات خودروی باکیفیت است و هم سودش در تولید بی‌کیفیت‌ترین خودروها با آلایندگی بالا

اما این همه‌ مسئله نیست. مصرف خودروهای ایرانی بسیار بیش از استانداردهای جهانی است و آنچه مافیای خودرو نامیده می‌شود هم مانع واردات خودروی باکیفیت است و هم سودش در تولید بی‌کیفیت‌ترین خودروها با آلایندگی بالا. وضعیت اتوبوس‌ها و موتورسیکلت‌های آلاینده که بار بزرگی از خدمات و حمل و نقل عمومی به دوش می‌کشند را هم به این وضعیت اضافه کنید. گسترش عادلانه‌ حمل و نقل عمومی شهری باید جدی گرفته شود، یعنی حمل و نقل باکیفیت و مناسب که نه فقط برای تهیدستان و فرودستان شهری که همه‌ اقشار با درآمد بالا را نیز مجبور به استفاده در مراکز پر ازدحام شهری کند. دولت الکترونیک مطمئن و همه‌جانبه جای ترددهای مکرر و بی‌حاصل را بگیرد. این به‌معنای تحول غیرشعاری و اساسی در بوروکراسی موجود است. نظام ساخت ‌و ساز و آیین‌نامه‌های آن باید در جهت استفاده از انرژی تجدیدپذیر و کاهش تلفات انرژی تغییر کند. مال‌ها و مجتمع‌های بزرگ تجاری، برج‌ها و ساختمان‌های بزرگ باید مجبور به استفاده از انرژی خورشیدی شوند. (منطقه 22 تهران را بنگرید و مناطق یک و دو را و مجتمع عظیم ایران‌مال را.)
آلودگی هوا البته ربط مستقیمی هم با صنایع و مجتمع‌های تولیدی و صنعتی دارد. ارتقای کیفیت، جایگزینی صنایع سنگین آلاینده‌ای چون فولاد و پتروشیمی با صنایع جایگزین های‌تک و خدمات دیجیتال و گردشگری و صنایع دستی و… ضروری است. برای اجرای این امر، مسیر توسعه‌ کشور باید تغییر کند. پایش مداوم و سخت‌گیرانه و بدون اغماض میزان انتشار آلودگی برای این صنایع باید اِعمال شود. دهه‌هاست گازهای همراه نفت در فلرهای بلند و متعدد سوزانده می‌شود به‌جای اینکه با بازیابی و فرآوری وارد چرخه‌ی مصرف گردد. این نیازمند ساخت و توسعه‌ زیرساخت‌های مرتبط است. در مناطق نفتی مانند خوزستان و استان‌های نفت‌خیز مجاور زاگرس، فلرها به چشم‌انداز پرتکراری بدل شده‌اند که وضعیت آلودگی را در تمام سال تشدید و بحرانی می‌کنند.
در تولید، در ساخت ‌و ساز، در صنایع، در خودرو، در تولید نیروگاهی، رانت و انحصار وجود دارد. هر انحصار وابسته به بخش‌هایی از قدرت است. شرکت‌های دولتی، نیمه‌دولتی، خصوصی و پیمانکاران بزرگ بخشی از زنجیره‌ تولید ارزش را در نبود «نظارت‌های دموکراتیک» مالِ خود کرده‌اند. سودِ ناشی از فرار قانونی و غیرقانونیِ مالیاتی، کارگر ارزان، انرژی ارزان، هزینه به ریال و فروش به دلار، انحصار واردات کالاها، زمین‌خواری و… مانعی عامدانه و آگاهانه بر سر ارتقای تکنولوژیک، تغییر مسیر توسعه، توسعه‌ انسانی و رفاه عمومی است. دموکراسی در شکل موسع خود گامی ابتدایی برای آشتی با طبیعت و آشتی با انسان است. دموکراسی مشارکتی، که در پهنای جامعه و رو به بالا گسترده می‌شود، حامل و ضامن گفت‌و‌گو، هم‌اندیشی، همبستگی و عدالت برای انسان و طبیعت است. سود کلان و منافع نجومی تضمین‌شده‌ از سوی وضعیت موجود و از سوی ساختارِ نابرابری‌ساز اجتماعی و ناپایدارکننده‌ طبیعت، راه بر هرگونه تغییر بسته است. راه دگر بباید و عزمی دگر.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *