سایت خبری پیام ما آنلاین | تاجبخش؛ مردی که فراموش نمی‌شود

یادبود پدر علم نوین تاکسیدرمی ایران

تاجبخش؛ مردی که فراموش نمی‌شود





تاجبخش؛ مردی که فراموش نمی‌شود

۱۹ شهریور ۱۴۰۱، ۹:۱۰

پیرمرد فراموش کرده بود. گاهی دوستان قدیمش را هم به خاطر نمی‌آورد. اما ناگهان چیزی از سال‌های دور یادش می‌آمد. با جزئیات دقیق تعریف می‌کرد. از اسم جاهایی که رفته بود تا آدم‌هایی که با او بودند و کارهایی که کرده بودند. این را دوستان و نزدیکانش می‌گویند که در مدت اخیر به دیدار او رفته بودند و همین دلخوشی برای آنها بود و خوشحالشان می‌کرد از اینکه او هنوز «هدایت‌الله تاجبخش» است.

 

از سال ۱۳۳۲ در دوران نوجوانی که همکاری با دانشکده کشاورزی کرج و دانشکده جانورشناسی تهران را برای تامین نمونه‌های جانوری این مراکز علمی آغاز کرد، همواره با طبیعت و زیستمندان آن سروکار داشت. اگرچه شکار و طبیعت‌گردی یکی از تفریحات خانوادگی‌اش بود، اما زندگی‌اش از آن زمانی تغییر کرد که در ۲۰ سالگی، به همراه برادرش نورالله فرصت همراهی با پروفسور ابولکر استاد الجزایری دانشگاه شیکاگو را یافت. ابولکر قصد داشت تا در سفری به استان گیلان چند نمونه جانوری را برای موزه دانشگاه شیکاگو جمع‌آوری کند و هدایت و نورالله او را در این سفر همراهی کردند.
همین سفر گیلان باعث شد که پروفسور به آنها پیشنهاد کند که با توجه به استعدادشان در طبیعت‌گردی و شناخت طبیعت، تحصیلات خود را در ایالات متحده بگذرانند. آنها که همکاری خود را با کانون شکار ایران آغاز کرده بودند، راهی ایالات متحده شدند و هدایت در سال ۱۳۴۱ مدرک تخصصی خود را در رشته تاکسیدرمی از دانشگاه شیکاگو گرفت. به مجرد دریافت این مدرک، او برای ادامه تحصیل و کسب تجربه به موسسه جونز و سازمان جهانی گردشگری معرفی شد و به طور رسمی کار خود را در حوزه شکار و تاکسیدرمی آغاز کرد. هفت سال بعد که به ایران بازگشت، نخستین فعالیت‌های خود برای پایه‌گذاری تاکسیدرمی نوین و علمی در ایران را آغاز کرد که مهمترین این اقدامات، راه‌اندازی واحد تاکسیدرمی در سازمان شکاربانی و نظارت بر صید بود.

تاکسیدرمی، مجموعه‌ای فعالیت شامل شناخت آناتومی و پیکره‌سازی حیوانات، حالت‌دهی به پیکره ساخته شده از آنها، نمایش رفتارهای طبیعی، شبیه‌سازی محل زندگی آنها (یا در اصطلاح ساخت دیوراما) و فن نگهداری از آنها برای دراز مدت است

تاکسیدرمی؛ تلفیق علم و هنر
تاکسیدرمی رشته‌ای علمی-هنری و در خدمت آموزش جانورشناسی است و قدمت دیرینه‌ای دارد. با وجود اینکه در ایران شکار حیوانات و نگه‌داری پوست و اعضای بدن حیوانات همچون شاخ و دندان از گذشته‌های دور انجام می‌شد و روش‌هایی سنتی همچون دباغی پوست به روش سنتی وجود داشت، اما کمتر به این کار نگاه علمی شده بود.
تاکسیدرمی به معنای لغوی سم‌زدایی و پردازش پوست حیوانات برای ماندگاری طولانی است. اما این هنر تنها فرآوری پوست حیوانات برای جلوگیری از فساد آنها نیست بلکه مجموعه‌ای فعالیت شامل شناخت آناتومی و پیکره‌سازی حیوانات، حالت‌دهی به پیکره ساخته شده از آنها، نمایش رفتارهای طبیعی، شبیه‌سازی محل زندگی آنها (یا در اصطلاح ساخت دیوراما) و فن نگهداری از آنها برای دراز مدت است. به قول تاکسیدرمیست‌ها، هر آنچه که در یک پیکره تاکسیدرمی شده (به جز چشم‌ها و مخاط دهان و بینی) دیده می‌شود طبیعی و هر آنچه دیده نمی‌شود (حجمی که زیر پوست قرار دارد) مصنوعی است. به این ترتیب مشاهده پیکره‌های تاکسیدرمی شده، علاوه بر آنکه اطلاعاتی از ظاهر، رفتار و زیستگاه جانوران را به مخاطب می‌دهد، اطلاعات ژنتیکی جانور را در باقیمانده پوست و موی جانور را نیز حفظ می‌کند. به همین دلیل است که نخستین مراجعه پژوهشگران برای یافتن اطلاعات ژنتیکی از جانوران منقرض شده یا نادر، به موزه‌های تاریخ طبیعی و نمونه‌های تاکسیدرمی شده است.
برادران تاجبخش تمامی مجموعه مهارت‌های تاکسیدرمی و موزه‌سازی را به ایران وارد کردند و آنها را به هنرجویان خود می‌آموختند. ساخته‌های دست آنها، نه فقط به گنجینه‌های شخصی و موزه‌ها راه می‌یافتند بلکه از آنها در دانشگاه‌ها و مدارس و حتی مدارس ویژه نابینایان نیز استفاده می‌شد. تاکسیدرمی علمی با در نظر گرفتن تمامی ابعاد و حالات بدن حیوانات، محصولات مناسبی برای آموزش نابینایان فراهم می‌کرد که بتوانند با لمس حیوانات تاکسیدرمی شده، با آنها آشنا شوند. به همین دلیل مؤسسه آموزشی «ابابصیر» در اصفهان و مرکز آموزش نابینایان در تهران مجهز به کارگاه تاکسیدرمی بودند.

برادران تاجبخش تمامی مجموعه مهارت‌های تاکسیدرمی و موزه‌سازی را به ایران وارد کردند و آنها را به هنرجویان خود می‌آموختند

آغازی بر موزه‌های تاریخ طبیعی ایران
هدایت پس از شروع همکاری با سازمان شکاربانی و نظارت بر صید در سال ۱۳۴۸ و پس از آن سازمان حفاظت محیط زیست، نخستین تلاش‌ها برای راه‌اندازی موزه تاریخ طبیعی در ایران را آغاز کرد. اولین نمایشگاه تروفه‌های شکار برای موزه تاریخ طبیعی را در سال ۱۳۴۹ راه‌اندازی کرد. خودش در سال ۱۳۵۰ به عنوان داور جهانی شکار و صید از آسیا شناخته شد و در سال ۱۳۵۳ نخستین نمایشگاه بین‌المللی شورای بین‌المللی حفاظت از حیات وحش و شکار (CIC) را راه‌اندازی کرد. همچنین راه‌اندازی رشته آموزشی نخجیرداری و تاکسیدرمی در ایران از دیگر اقدامات او در سال ۱۳۵۳ بود.
هدایت تا سال ۱۳۶۰ در واحد تاکسیدرمی سازمان حفاظت محیط زیست حضور داشت. در سال ۱۳۶۳ بار دیگر به امریکا بازگشت و مدرک دکترای خود را در رشته بافت‌شناسی جانوران وحشی دریافت کرد و تا سال ۱۳۶۷ در تگزاس به تدریس تاکسیدرمی و دیوراماسازی پرداخت.
در اوایل دهه ۱۳۷۰، پس از بازگشت به ایران باردیگر به دنبال ساخت یک موزه مجهز تاریخ طبیعی بود تا اینکه شهرداری تهران، پیشنهاد ساخت موزه‌ای در محله دارآباد تهران را در ملکی مصادره شده از پیش از انقلاب پذیرفت. نخستین واحدهای «موزه آثار طبیعی و حیات‌وحش ایران» از سال ۱۳۷۲ راه‌اندازی شد رفته رفته تا سال ۱۳۷۵ واحدهای بیشتری از آن تکمیل شد.
سالن جانوران نقاط مختلف جهان و ایران، سالن پرندگان، سالن پروانه‌ها، بخش تاریخ زمین‌شناسی، کارگاه تاکسیدرمی و کتابخانه از بخش‌های اصلی این موزه هستند.
پاتوقی برای علاقه‌مندان به حیات‌وحش
این موزه، آنطور که هدایت می‌خواست و آرزویش را داشت تنها نمایشگاهی از حیوانات تاکسیدرمی شده نبود. بلکه محلی برای گردهمایی علاقه‌مندان به حیات‌وحش، کارشناسان قدیمی، آموزش کودکان و نوجوانان و مرکزی برای تهیه کتاب‌های علمی درباره حیات‌وحش بود. موزه دارآباد را می‌توان نخستین محل گردهم‌ایی و پاتوق علاقه‌مندان به حیات‌وحش در سال‌های پس از انقلاب دانست. جایی که نسلی جدید از کارشناسان و فعالان این حوزه در آن با الفبای حیات وحش و حفاظت از طبیعت آشنا شدند و هنوز هم محلی برای برگزاری برنامه‌های مختلف با موضوع حفاظت از حیات‌وحش است.
هدایت برای تدریس، راه به دانشگاه هم یافت و از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۹۱ در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال به تدریس پرداخت. از امتیازات دانشجویان او آن بود که برای تحقیقات و پژوهش خود دسترسی سریع و مناسبی به موزه دارآباد داشتند و هم می‌توانستند از امکانات کتابخانه غنی این موزه استفاده کنند و هم قادر بودند کار در کارگاه تاکسیدرمی را تجربه کنند. همچنین فرصت آشنایی و هم‌صحبتی با افراد باتجربه در حوزه حیات‌وحش نیز برای آنها فراهم بود.
هدایت تا آن زمان که توان حضور در مراکز مختلف و راهنمایی و تدریس به علاقه‌مندان را داشت، با عشق و علاقه کار را رها نکرد و قصد بازنشسته شدن نداشت. تا آنکه بیماری از راه رسید را کار را برای او دشوار کرد. پس از فوت برادرش نورالله در سال ۱۳۹۸، هدایت نیز درگیر بیماری آلزایمر شده بود و کمتر در جمع‌ها ظاهر شد.
اگر چه بیماری توانش را گرفته بود و بسیاری از خاطرات خود را به یاد نمی‌آورد اما بسیاری از خاطرات او نیازی به یادآوری نداشت. هنر او در بسیاری از موزه‌ها و مراکز پژوهشی ماندگار ماند و ده‌ها شاگرد او امروز در ایران، میراث‌دار هنر او و برادرش هستند. هنری که استادان و پایه‌گذارانش فراموش نخواهند شد.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *