پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | با یارانه نمی‌توانیم عاشق زاگرس باشیم

«پیام ما» از مشاغل وابسته به تولید زغال زاگرس گزارش می‌دهد

با یارانه نمی‌توانیم عاشق زاگرس باشیم

یک کارشناس توسعه و محیط زیست: قاچاق چوب یا چرخه غیرقانونی تولید زغال توانسته زنجیره‌ای از مشاغل را در زاگرس ایجاد کند که شکستن آن دشوار است





با یارانه نمی‌توانیم عاشق زاگرس باشیم

۹ مرداد ۱۴۰۱، ۱:۰۷

این روزها که به واسطه فروش خاک و معدن‌کاوی‌های گسترده البرز به صدر خبرهای محیط‌زیستی و منابع‌طبیعی کشور تبدیل شده، زاگرس در سکوت با دردی مزمن همچنان می‌جنگد دردی که طی نیم قرن گذشته به ویژه با سرعت فزاینده‌ای جنگل‌های زاگرس و درختان بلوطش را از بین برد: زغال.

 

تهیه زغال از درختان بلوط گاه به دلیل تامین سوخت مورد نیاز مناطقی از زاگرس انجام می‌شود که نه گاز به آن‌ها رسیده است و نه امکان استفاده از منابع جایگزین مانند انرژی خورشیدی را دارند و گاه درخت‌های بلوط برای تهیه زغال تجاری قلیان و کباب، طعمه حریق می‌شوند. عملی که در نبود شغل برای جامعه محلی، به عنوان معیشت نخست بسیاری از اهالی انتخاب شده است و بنا به بررسی‌های پیام ما، هر کوره زغال‌پزی به طور مستقیم اشتغال حداقل 10 نفر و به شکل غیرمستقیم 30 نفر را تامین می‌کند.
با وجود اینکه 11 استان در حاشیه زاگرس زندگی می‌کنند اما این پدیده به شکل عمده در استان کهگیلویه و بویراحمد، پس از آن چهارمحال و بختیاری و در مواردی در استان‌های ایلام و خوزستان رخ می‌دهد. این معیشت در حالی رواج دارد که علاوه بر تخریب جنگل‌های ارزشمند بلوط، بر زندگی بیش از 80 درصد عشایر کشور ساکن در زاگرس اثر مستقیم می‌گذارد.
قطع روزانه 27 هزار درخت
براساس آماری که سال گذشته از سوی سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور منتشر شد، همچنین براساس محاسبه پیام ما، روزانه در کشور برای مصرف قلیان 3 هزار تُن زغال استفاده می‌شود که برای این تعداد باید 9 هزار درخت باید قطع شود. همچنین دو برابر این مقدار زغال با عنوان زغال کبابی استفاده می‌شود یعنی 18 هزار درخت هم برای تامین این میزان زغال قطع می‌شود که بخش اعظمی‌از آن به شکل مستقیم از جنگل‌های زاگرس تامین می‌شود. تجارتی که سالانه 5 هزار هکتار از جنگل‌های کشور به ویژه زاگرس را تهدید می‌کند. گرچه گیلان در شمال کشور هم از جمله استان‌هایی است که قطع درختان برای تامین سوخت گرمایشی در آن اتفاق می‌افتد. به دلیل سختگیری‌های یگان حفاظت منابع طبیعی به ویژه در دو استان کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری، شیوه‌های قاچاق چوب و حمل و نقل آن تا کورهخانه‌ها تغییر کرده است. گرچه تا سال 98 عمده خودروهای باری مانند وانت بارها و کامیون‌ها، کامیونت‌های کوچک حمل و نقل قاچاق به قصد سوزاندن را انجام می‌دادند اما حالا پای شوتی‌ها به این بخش باز شده است. شوتی‌هایی که چوب‌ها را یا تا مراکز بزرگ تولید زغال می‌برند یا بومیانی که چوب‌ها را تا کوره‌های کوچک روستایی می‌رسانند. خودروهای سواری (شوتی‌ها) کمتر از ماشین‌های باری جلب توجه می‌کنند و این دلیلی است که حمید یکی از قاچاقچیان محلی چوب در زیلایی کهگیلویه بر آن تاکید می‌کند.
مقصد چوب‌ها یک مکان رسمی‌ است
به گفته حمید، «نیازی نیست با یک خودرو بیاییم. چند خودروی سواری چوب خوبی جمع می‌کنند. قیمتشان هم از وانت ارزان‌تر است. هربار 150 هزار تومان کرایه دارد. ما درختان را در فرصت‌های خاصی قطع می‌کنیم. بعد آن‌ها را قطعه قطعه کرده و در روزهای آتی به دفعات جابه‌جا می‌کنیم. حمید می‌گوید شاید برای بردن 4 صندوق پر چوب ماشین سواری، 4 الی 5 روز کار داشته باشیم اما وقتی چوب‌ها را به مقصد اصلی که در شیراز است می‌رسانیم پولمان را نقد می‌گیریم.»
براساس تخمین حمید یک درخت تنومند بلوط می‌تواند بین 300 تا 350 میلیون تومان زغال بدهد. گرچه او فکر می‌کند سهم کمی ‌به او و دوستانش از این پول می‌رسد.«من به طور میانگین هر 10 روز حدود 3 تا 5 میلیون تومان درآمد دارم. این درآمد همه‌اش مال خودم نیست بلکه مربوط به همکاران و کارگران هم هست. چون ما همه کارها را خودمان انجام نمی‌دهیم.»
حمید مافیای زغال و چوب را شایعه می‌داند. «این کارها برای تامین معاش انجام می‌شود ما گروه و دسته جمع نمی‌کنیم بلکه همه مثل ما گروهی فامیل یا دوست هستند که برای درآوردن خرج زندگی این کار را می‌کنند. من نام نمی‌برم اما مقصد چوب‌های ما یک مکان رسمی‌است. دولت با آنها کاری ندارد اما به ما گیر می‌دهد.»
سوخت یارانه‌ای برای کوره‌ها
حمید ما را به یکی از صاحبان کوره زغال‌پزی روستایی در منطقه بویراحمد وصل می‌کند. هر چند به گفته خودش این کوره روستایی نیازی به چوب‌های حمید و دوستانش ندارد و شبکه جمع‌آوری در خود روستا مواد اولیه‌اش را تامین می‌کند. نام او سید موسی‌الرضا است. او می‌گوید کوره‌اش که براساس دستگاه‌های تولید زغال استاندارد ساخته شده می‌تواند تا روزی یک تن زغال تولید کند. مشکل او در جمع آوری چوب که در تامین سوخت مورد نیاز دستگاه است. سید موسی الرضا به همین دلیل سوخت یارانه‌ای عشایر منطقه را به قیمت آزاد از آنان می‌خرد و به جایش سهمیه زغال هم می‌دهد. «تامین سوخت بزرگترین مشکلم است. چون ممکن است برای خرید سوخت یارانه‌ای هم به قاچاق سوخت متهم شوم در حالی که آن را قاچاق نمی‌کنم. با اینکه اهالی همکاری بسیاری خوبی دارند تا به امروز نتوانستیم تولید خودمان را از روزی 500 کیلو افزایش دهیم. شغل ما طوری نیست که بشود آن را چندان مخفی انجام داد. هر چند وقت هم می‌آیند کارگاه را پلمپ می‌کنند و می‌روند. جریمه مان هم می‌کنند.» او در پاسخ به این سوال که با وجود تعطیل شدن‌های مکرر و جریمه چرا همچنان به این کار ادامه می‌دهد می‌گوید: «درآمدمان به نسبت جریمه‌ای که می‌دهیم می‌ارزد. درثانی اگر این کار را نکنیم چه کار دیگری می‌توانیم انجام دهیم؟ دامپروری کنیم؟ مردم دارند همه دام‌هایشان را می‌فروشند. کشاورزی کنیم؟ اینجا خاک حاصلخیز است و خدا را شکر هنوز آب هم هست اما برای کشاورزی بر زمین‌های شیب‌دار اینجا، باید بزکوهی باشی. بعد هم مگر از این زمین‌های کوچک که به زور به یک هکتار و 2 هکتار می‌رسد چه قدر درآمد خواهیم داشت؟» محمد در پادنا، حوالی سمیرم دنای چهارمحال و بختیاری کوره‌پزخانه‌ای داشت که درست یک هفته پیش از تنظیم این گزارش از سوی یگان حفاظت اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری این استان کشف و پلمپ شد و حالا می‌گوید که باید به انتظار تشکیل دادگاه بماند. او می‌گوید: «عامل تخریب جنگل دولت است. اوست که فکری به حال شغل ما نمی‌کند. نمی‌شود به مردم بگویید با یک قران دوزار یارانه زندگی کنید. بیکار باشید اما عاشق منابع ملی و جنگل و دریا باشید. کاری که دولت برای انجام نمی‌دهد را خودمان برای خودمان انجام می‌دهیم. هی بیایند و بگیرند و ببندند مشکل از ما نیست. از جای دیگری است که هیچ وقت آن را رفع نمی‌کنند.»
قاچاق جای خالی دولت را پر کرد
مینا رضایی کارشناس توسعه و محیط زیست اما به این پدیده از زاویه ای دیگر می‌نگرد: «قاچاق چوب یا چرخه غیرقانونی تولید زغال توانسته زنجیره‌ای از مشاغل را در زاگرس ایجاد کند که شکستن آن دشوار است. این دقیقا همان اتفاقی است که در سایر بخش‌های قاچاق، مانند سوخت بری، کولبری و غیره هم شاهد آن هستیم. دقت کنید یک نفر نیست که درختی را قطع می‌کند و از آن زغال تولید کرده و آن را می‌فروشد. گروهی چوب را تامین می‌کنند. گروهی آن را حمل می‌کنند. گروهی دیگر زغال را تولید و برایش بازاریابی می‌کند، حتی گروهی خودروهای شوتی را تامین می‌کنند. ابزار می‌سازند و… این دقیقا همان سیکلی است که ما برای اشتغال به ایجاد آن نیاز داریم.» به گفته او در فقدان برنامه‌ریزی و ضعف در ایجاد معیشت و درآمد پایدار از سوی دولت جامعه محلی، دست به رفع نیاز خود زده و برای این منظور به اجرایی‌ترین گزینه که آن را از آن خود می‌دانست چنگ انداخته است: «خلاف بسیاری نظرات، من معتقدم ساکنان زاگرس به خوبی می‌دانند که زاگرس از آن آنان و بقای خودشان هم در گرو بقای این جنگل‌هاست فقط گزینه دیگری باید پیش‌رویشان باشد که بتواند این زنجیره ارزش و اشتغال را ایجاد کند.»

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:

، ،





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *