پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | وداع در نیمه خرداد

سیدمحمود دعایی، مدیر موسسه اطلاعات درگذشت

وداع در نیمه خرداد





وداع در نیمه خرداد

۱۶ خرداد ۱۴۰۱، ۰:۰۰

سیدمحمود دعایی درگذشت. حوالی بعدازظهر نیمه خردادماه 1401 بود که خبرگزاری‌ها و دیگر منابع خبری یکی پس از دیگری از درگذشت این «سیاستمدار خوشنام» و «روزنامه‌نگار و فعال رسانه‌ای دوست‌داشتی و محبوب» خبر دادند. خبری که احتمالا بسیاری از مخاطبانش را همین که از آن باخبر شدند، به یاد خاطرات و تصاویری انداخت که یا به مراسم وداع با پیکر و ترحیم اهالی فرهنگ و هنر و ادب مربوط بود یا به روزگار حضور بنیانگذار جمهوری اسلامی در دهکده نوفل‌شاتوی فرانسه. تصاویری که هر سال، در همین روزهای میانی خردادماه از بنیانگذار جمهوری اسلامی روی آنتن شبکه‌های صداوسیما می‌رود، به‌خصوص آن‌چه در تمامی این سال‌ها، از آن روزگار خوشِ فجر انقلاب در تصاویر ویدئویی زندگی امام (ره) در نوفل‌شاتو در ذهن‌مان مانده، کنار هزار و یک علت و نکته‌ای که همچنان می‌توانند به‌لحاظ تاریخی یا جهانی دیگر دیدنی و تامل‌برانگیز باشند، حضور جوانان پر شر و شوری که برخی معمم و بعضی مکلا، این‌سو و آن‌سو می‌دوند تا مبادا کار انقلاب زمین نمانند، از آن جنبه‌های جذاب این تصاویر مستند و تاریخی است. جوانانی که اگرچه اغلب ناآشنا و ناشناسند اما هستند کسانی در میان‌شان که در سال‌های بعد و پس از پیروزی انقلاب، در حکومت جدید به سمت‌هایی مهم و کرسی‌های موثر در تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌های نظام جمهوری اسلامی رسیدند و در این دهه‌ها در هزاران عکس و فیلم مستند تاریخی-سیاسی دیگر نیز دیده می‌شوند. در این میان دو طلبه جوان لاغر اندام و پرجنب و جوش هم هستند که با عمامه‌های سیاه‌شان در بسیاری از آن تصاویر، کنار دست امام (ره) دیده می‌شوند. جوانانی که یکی در سال‌های بعد به ریاست‌جمهوری ایران رسید و آن، دیگری اگرچه چندصباحی را در قامت سفیر جمهوری اسلامی در بغداد گذراند و حتی با روی کار آمدن مجلس ششم، مدتی را با ردای نمایندگی مجلس خدمت کرد اما تا می‌شد از درگیری با عالم سیاست دور ماند و به عشق و علاقه‌اش مشغول شد و به کار مطبوعات و روزنامه‌نگاری و اصولاً حشر و نشر با اهل فرهنگ و ادب و هنر پرداخت؛ صحبت از سیدمحمود دعایی است. سرپرست موسسه اطلاعات و روحانی اهل فرهنگی که روز گذشته، در پنجاه‌ونهمین سالگرد قیام پانزده خرداد و یک روز پس از برگزاری سی‌وسومین سالگرد ارتحال بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، جان به جان‌آفرین تسلیم کرد. دعایی که نه‌فقط آن مدت کوتاه حضور امام در نوفل‌لو‌شاتو، بلکه از سالیان قبل، همچون مرید و شاگردی راستین، همراه امام (ره) بود، پس از پیروزی انقلاب، دو سالی را حدفاصل سال‌های 57 تا 59 دوباره در عراق گذراند و این‌بار اما دیگر مسئولیتش، مراقبت از شخص امام و رسیدگی امور بیت امام نبود؛ بلکه وظیفه داشت به‌نمایندگی از دولت جمهوری اسلامی، مراقب احوالات ایرانیانی باشد که به‌هردلیل و به هر شکل، کارشان به عراق و راهشان به بغداد و نجف و کربلا می‌افتاد. او البته از جمله اعضای مجمع روحانیون مبارز نیز بود اما جز همان دو سالی که درگیر کار سفارت جمهوری اسلامی در بغداد بود و 4 سالی که در «خانه ملت» از تهرانی‌ها نمایندگی می‌کرد، از سیاست و جهانش دور بود. او که پیش از پیروزی انقلاب بارها به کشورهای مختلف سفر کرد و همه‌جا از لبنان و عربستان و سوریه و اردن گرفته تا افغانستان و پاکستان درگیر کار و فعالیت سیاسی بود، بلافاصله پس از بازگشت از عراق و تحویل مسئولیت و اتمام ماموریت سفارت، به موسسه اطلاعات رفت و از همان سال 59 تا همین دیروز سرپرست این قدیمی‌ترین روزنامه کشور بود. او را بجز موسسه مطبوعات، البته بارها در مراسم ختم چهره‌های فرهنگی و اهالی ادب و هنر پیشکسوت دیده‌ایم؛ زمانی که چون یک روحانی و در ردای مردان دین، بر پیکر آنان نماز می‌خواند و همچون دوست و رفیقی صمیمی و دلسوخته برایشان اشک می‌ریخت. پیرمردِ مهربان موسسه اطلاعات و روحانی خوشنامی که شبیه به مردم، صاف و ساده بود و از جنس اهالی فرهنگ، فرهیخته و حامی گفت‌وگو و مدارا. روحش شاد.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر