سایت خبری پیام ما آنلاین | اثر فقر بر بحران‌های محیط زیستی

نگاهی به ارتباط مبانی فقر، توزیع درآمد و تخریب محیط زیست در گزارش پژوهشی معاونت رفاه وزارت تعاون

اثر فقر بر بحران‌های محیط زیستی

مادامی که فقر در جوامع انسانی وجود داشته باشد، بحث در خصوص حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی با مخالفت‌های جدی از سوی اقشار فقیر مواجه می‌شود





اثر فقر بر بحران‌های محیط زیستی

۲۹ شهریور ۱۴۰۰، ۰:۰۰

فقر تا چه اندازه می‌تواند با محیط زیست و تخریب آن مرتبط باشد؟ مطالعاتی که در سال‌های اخیر در دنیا صورت گرفته نشان می‌دهد این دو پدیده بیش از آنچه به نظر می‌رسد در تقابل با یکدیگر هستند. این روزها که موضوع معیشت مردم بیش از همیشه اهمیت پیدا کرده، لزوم توجه به ارتباط بین این دو پدیده ضروری به نظر می‌رسد. خشکسالی از سویی و تورم بی‌سابقه از سوی دیگر مردم و به ویژه روستاییان را هر روز فقیرتر می‌کند. مقالاتی که در خصوص ارتباط بین فقر و محیط زیست منتشر شده‌اند این موضوع را در استفاده غیر اصولی از مراتع، جنگل‌تراشی، برداشت بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی، تغییر کاربری اراضی و روی آوردن به فعالیت‌های مخرب دیگر برای گریز از فقر ناخواسته دنبال می‌کنند. در سطح کلان هم می‌شود استفاده از صنایع آلاینده در کشورهای فقیر را یکی از مصادیق ارتباط این دو پدیده با یکدیگر تلقی کرد. اما ایران در کجای این ماجرا ایستاده است؟ این سوالی است که تا حدودی در پژوهش منتشر شده توسط وزارت تعاون به آن پاسخ داده شده است.

هشدارهای جدی در خصوص وضعیت محیط زیست زمین، آثار تغییر اقلیم و آینده‌ای که روی زمین در انتظار انسان هاست، همه خبر از شرایط ناگوار محیط زیست می‌دهد. اما در سوی دیگر، نابرابری در توزیع درآمد و در نتیجه فقر هم می‌تواند یکی از عوامل تهدید کننده محیط زیست محسوب شود. هر چند بسیاری از کارشناسان و چهره‌های دانشگاهی در سراسر دنیا در مورد خطرات تخریب محیط زیست و راهکارهای حفظ آن تئوری‌هایی را ارائه می‌کنند، اما واقعیت این است که عموما پیوند میان محیط زیست، اقتصاد و جامعه مورد غفلت قرار می‌گیرد. روستاییانی که برای حفظ سرمایه‌های خود نیاز به مرتع برای چرای دام‌هایشان دارند، حفظ منابع طبیعی برایشان چندان در اولویت نیست و همین جاست که موضوعی به نام «تعارض منافع» مطرح می‌شود. موضوعی که چندی پیش موجب بروز تنش در خراسان جنوبی بین دامداران و ماموران منابع طبیعی شده بود. مشکلات اقتصادی و در شکل پیشرفته‌تر آن «فقر» باعث می‌شود بشر به در دسترس‌ترین منابع در محیط پیرامون خود متوسل شود: «منابع طبیعی» و اینجا همان نقطه تلاقی فقر و محیط زیست است. جایی که جامعه راهی جز بهره‌برداری از منابع طبیعی ندارد. اما آنچه در پی این بهره‌برداری نصیب این جامعه می‌شود، رهایی از فقر نیست. در یک مثال ساده، جنگل تراشی و چرای بی‌رویه دام‌ها در مراتع، خاک را فرسوده کرده و به مرور محیط را برای زندگی همین جامعه که راهی جز بهره‌برداری از طبیعت ندارد، نامناسب می‌کند. تلاش برای افزایش محصول، تغییر کاربری زمین‌ها و استفاده از کودهای شیمیایی هم به گونه دیگری طبیعت را در معرض تخریب و تهدید قرار می‌‎دهد. منابع آب هر روز محدودتر و آلوده‌تر می‌شوند. و همین امر می‌تواند زمینه‌ساز بروز مسائل و چالش‌هایی شود.
در پژوهش‌ صورت گرفته توسط معاونت رفاه وزارت تعاون به نقل از «لستر براون» به این نکته اشاره شده است که: «هر قدر منابع محیط زیستی به ویژه آب و زمین کمیاب‌تر می‌شود، می‌توان انتظار داشت رقابت بر سر این منابع حیاتی در درون جوامع تشدید شود. این رقابت به ویژه بین ثروتمندان و آنهایی که فقیر هستند، بیشتر می‌شود. معمولاً در این رقابت نیز بیشتر اقشار فقیر بازنده می‌شوند. برای مثال در رقابت بر سر آب بین مصارف کشاورزی، شرب و صنعتی، معمولاً کشاورزان بازنده هستند؛ زیرا برای تولید مواد غذایی، آب بسیار زیادی مصرف می‌شود. در کشورهایی که دغدغه اصلی آنها توسعه اقتصادی بر اساس الگوهای سنتی است، چندان توجهی به توزیع درآمد و اثرات این نوع از توسعه بر محیط زیست وجود ندارد و تصمیمات سیاسی عمدتاً به ضرر بخش کشاورزی است که عمدتاً گروه‌های فقیر و آسیب‌پذیر را در بر می‌گیرد و پیامد آن فقر بیشتر و فشار بیشتر به منابع زیست محیطی است. به این ترتیب کاهش سرانه منابع محیط زیستی -مانند زمین- که با تحولات جمعیتی پدید می‌آید، تهدیدی است که می‌تواند استانداردهای زندگی میلیون‌ها نفر را در جوامعی که با کمبود و کمیابی فزاینده منابع محیط زیستی مواجه هستند، به سطح بقا تنزل دهد و باعث جابه‌جایی و مهاجرت درون منطقه‌ای و برون منطقه‌ای شود.»
بر اساس یافته‌های این پژوهش در ایران مانند بسیاری از کشورهای درحال توسعه، نشانه‌های محدودیت منابع زیست محیطی بیش از گذشته هویدا شده است.
این مسئله منجر به فقر بیشتر و در نتیجه مهاجرت و تخلیه بسیاری از مناطق کمتر توسعه یافته و به‌ویژه مناطق روستایی شده است. به دلیل محدودیت آب و خاک در کشور، زمین‌های کشاورزی به ندرت از امکان توسعه بیشتر برخوردارشده‌اند و اراضی حاصل‌خیز موجود نیز در نتیجه سو مدیریت، توان خود را از دست داده‌اند. در مراتع بیش از ظرفیت آنها چَرا صورت گرفته و به تدریج قابلیت‌های آنها کاهش پیدا می‌کند. منابع دریایی و آبزیان در نتیجه بهره‌برداری‌های بی‌رویه و افزایش آلودگی‌ها به شدت در معرض تخریب قرار‌گرفته‌اند. منابع آب‌های سطحی و زیرزمینی در نتیجه استفاده بی‌رویه و ورود انواع آلاینده‌ها از نظر کمی و کیفی به شدت تنزل کرده و به عنوان چالشی اساسی برنامه‌ریزان را با مشکلات جدی مواجه کرده است. جنگل ها که در پایداری آب و هوا و تنظیم جریان‌های آبی نقش اساسی ایفا می‌کنند، به دست عوامل طبیعی و انسانی در بسیاری از مناطق تخریب شده و وضعیت نگران کننده‌ای پیدا کرده است.
در این پژوهش آمده است: «اصل موضوع فقر و نابرابری بیشتر از آن جهت اهمیت دارد که حیات اجتماعی را به مخاطره می‌اندازد و عملاً مانعی جدی در اجرای بسیاری از برنامه‌ها و سیاست‌ها از جمله سیاست‌های حفاظت از محیط زیست ایجاد می‌کند.
به عبارت دیگر مادامی که فقر در جوامع انسانی وجود داشته باشد، بحث در خصوص حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی با مخالفت‌های جدی از سوی اقشار فقیر مواجه می‌شود و مادامی که نیازهای اولیه اقشار فقیر تامین نشود، امکان تحقق سیاست ها و برنامه حفاظت از محیط زیست ممکن نمی‌شوند.» شاید بتوان اصولی که در هرم مزلو در خصوص سلسله‌مراتب نیازهای انسانی ذکر شده را به ارتباط بین این دو پدیده تعمیم داد. آنجا که معیشت و حیات در لحظه حاضر اهمیت پیدا می‌کند، اهمیت حفظ محیط زیست برای نسل‌های بعدی رنگ می‌بازد و گذر از نیازهای اکنون در مرحله بالاتر اهمیت می‌نشیند.
پژوهش مورد اشاره هم بر این نکته صحه گذاشته و آورده است: «زمانی که فقر در جامعه فراگیر شود، بهره‌برداری و بهره‌کشی از منابع محیط زیستی به ابتدایی‌ترین و ناپایدارترین شکل برای ادامه بقا، و به هر قیمتی توسط افراد جامعه توجیه‌پذیر به نظر می‌رسد. در نتیجه تخریب منابع محیط زیست و فقیرتر شدن جامعه، گزینه‌ها و دامنه انتخاب مردم محدودتر می‌شود. در نتیجه، فرایند دور باطلی ایجاد می‌شود که فقر بیشتر این جوامع باعث تخریب بیشتر محیط زیست و این محیط تخریب شده باز هم به فقر بیشتر منتهی می‌شود.» تخریب محیط زیست و فقیرتر شدن جوامع تنها یک بعد از این منشور چند وجهی است که شاید مورد توجه قرار گیرد. در نگاهی وسیع‌تر این امر می‌تواند امنیت جوامع را هم تحت‌‌الشعاع قرار دهد، آنگونه که پژوهشگران معتقدند: «تخریب محیط زیست از منظر تأثیر آن بر امنیت جوامع نیز بسیار حائز اهمیت است. در اثر تخریب محیط زیست به ویژه در کشورهای در حال توسعه و کمترتوسعه یافته، بسیاری از نظام‌های حیات‌بخش زمین تحت فشار قرار گرفته‌اند؛ به گونه‌ای که هر روز دامنه و گستره فشارهای وارده بر منابع طبیعی و نظام‌های زیستی بیشتر شده و پیامد آن به مخاطره افتادن امنیت جامعه جهانی از طریق گسترش برخی از منازعات و درگیری‌هاست. هرچند این بحران‌های محیط زیستی عامل فوری در شکل‌گیری جنگ‌ها نیستند، فشارها و زمینه‌هایی را پدید می‌آورند که موجب تشدید احساسات و برانگیختن برخوردهای قومی، اضطراب‌ها، آشوب‌ها و شورش‌ها و سرانجام جنگ‌ها و درگیری‌ها می‌شوند.» بسیاری از کشورها سیاست‌هایی برای رهایی از فقر در پیش گرفته‌اند، آنها خوب می‌دانند که این پدیده چند بعدی چطور می‌تواند امنیت و قدرت حاکمان را به خطر بیندازد.
این هشدار را معاونت رفاه وزارت تعاون در مورد مباحث مطرح شده، عنوان کرده است: «در صورتی که به این موضوعات توجه نشود، بسیاری از مردم قادر به تامین غذای خود نخواهند بود و به پناهندگان زیست محیطی تبدیل می‌شوند و به سمت نزدیکترین شهرها هجوم می‌آورند و موجب تشدید معضلات اقتصاد، اجتماعی و محیط زیستی در این مناطق می‌شوند. در بلندمدت این جوامع می‌توانند زمینه‌ساز بروز بی‌ثباتی در این مناطق شوند؛ به طوری که حکومت‌های ملی دیگر قادر نخواهند بود زیربنای فیزیکی و اقتصادی لازم را برای توسعه این مناطق فراهم کنند. به این ترتیب دولت‌ها کارایی خود را از دست می‌دهند و به تدریج بنیان‌های اقتصادی به صورت پیوسته ضعیف تر می‌شود» در نگاهی بلند مدت فقر جوامع و تخریب محیط زیست می‌تواند آثار جبران‌ناپذیر بسیاری در ساختار جوامع داشته باشد. آثاری که با بهره‌گیری از تجارب دیگر کشورها و داشتن نگاهی بلند مدت و برنامه‌ریزی برای رفع فقر می‌تواند قابل پیشگیری باشد.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *