آرزویی برای محیط زیستراستش را بخواهید باید حرف آخر را همین اول کار بزنم و آرزو کنم سالی که گذشت برنگردد. هر سال تقریبا همین حرف را میزنیم. اما به نظرم جنس سال 99 با بقیه سالها فرق داشت.
راستش را بخواهید باید حرف آخر را همین اول کار بزنم و آرزو کنم سالی که گذشت برنگردد. هر سال تقریبا همین حرف را میزنیم. اما به نظرم جنس سال 99 با بقیه سالها فرق داشت. از همین بابت جنس آرزوی ما هم فرق دارد. کرونای همهگیر، اقتصاد آشفته حال، محیط زیست آسیب دیده از نابخردیها همه گویای وضع سالی است که نفسهای آخرش را میکشد. به اظهار امیدواری کردن برای آمدن سالی بهتر، باید کاری کرد. محیط زیست ایران ناخوش است. از مناطق حفاظت شده و سفرههای تهی از آب زیرزمینی تا خاک سراسرآلوده گویای این ناخوش احوالیاند. برای رها شدن از این وضعیت باید نگاه سیاستمداران به محیط زیست تغییر کند. بدون تغییر چشمگیر در سیاستهای قانونگذاری و اجرایی نمیتوان به تغییر موثر دل بست. برای آنکه سال 1400 برای محیط زیست و در معنایی وسیعتر برای توسعه پایدار در ایران پرثمر باشد؛ نیازمند شکلگیری تغییر گفتمان توسعه در کشور هستیم. گفتمانی که توسعه را برابر با دستاندازی به طبیعت نداند. سیاستگذاری باید از تله توهم توسعه رها شود. تلهای که با اسم رمز «اشتغالزایی» توزیع رانت را مجاز میشمارد، مجوز کوهخواری و جنگلخواری میدهد و به بهانه ایجاد زیرساخت حاضر یک صدها بلوط را بر زمین بیندازند تا 30 کیلومتر راه را عریض کند.
همین یک آرزو برای سال آینده کافی است که امیدوار باشیم ادبیات و نگاه سیاستگذاران و مجریان به «توسعه» تغییر کند یا دست کم بهبود یابد. چنین تغییری البته لوازمی نیاز دارد که بعدا به شرط حیات، میتوان درباره آن سخن گفت.
ارسال پاسخ