پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | انتقال آب از خلیج فارس و عمان صرفه اقتصادی ندارد

احتمال اجرای عملیات مگاپروژه انتقال آب به استان‌های شرقی و مرکزی در هفته پیش رو

انتقال آب از خلیج فارس و عمان صرفه اقتصادی ندارد

اجرای طرح شیرین‌سازی و انتقال آب از خلیج فارس و دریای عمان به استان‌های شرقی و مرکزی اگرچه در نگاه اول اقدام مفیدی در جهت کاهش تنش‌های آبی به نظر می‌رسد اما در واقعیت محاسبات نشان می‌دهد که اقدامات دیگر مانند تعویض شبکه آب شهری فرسوده می‌تواند برای تامین





انتقال آب از خلیج فارس و عمان  صرفه اقتصادی ندارد

۲۴ اسفند ۱۳۹۹، ۱۱:۲۳

اخیرا وزرای صمت، نیرو و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در جلسه‌ای در حضور رئیس‌جمهور گزارشی از طرح اجرایی شیرین‌سازی و انتقال آب از خلیج فارس و دریای عمان به استان‌های شرقی و مرکزی ارائه کردند که به دنبال آن نیز ظاهرا عملیات اجرایی قسمتی از این مگاپروژه در هفته پیش رو آغاز می‌شود.
البته هنوز مشخص نیست که آیا این پروژه قسمتی از همان طرحی است که مطالعات آن توسط وزارت نیرو برای انتقال آب از دریای عمان و خلیج فارس به 17 استان برای اهداف شرب و صنعت انجام شده بود و یا طرح‌های دیگری با مدیریت وزارت صمت در جریان است.
در ارتباط با مشخصات این طرح عظیم‌، لازم به ذکر است که در ابتدای امر به نظر می‌رسد اجرای این طرح قدمی مثبت در جهت کاهش تنش آبی شرب و صنعت در استان‌های شرقی و مرکزی است ولی بعد از بررسی‌های اجمالی روش کار و هزینه‌های سنگین اجرای طرح‌، راه‌حل‌های آسان‌تر و کم هزینه‌تری آشکار می‌شود.
انتقال آب از خلیج فارس در قالب خط 1 و صرفا برای اهداف معدنی و صنعتی و با فاصله حداکثر 823 کیلومتر به معادن گل‌گهر سیرجان، سرچشمه کرمان و چادرملو یزد هم اکنون به بهره‌برداری رسیده و از مهم‌ترین اهداف این خط در ابتدا وجود ذخایر معدنی گسترده در این دو استان و ثانیا شیرین‌سازی نسبی آب خلیج فارس جهت استفاده در فرآوری بخش معدن و صنعت بوده که به این ترتیب موقعیتی فراهم شده که با صرف هزینه حدود 26 هزار میلیارد تومانی (عمدتا قبل از جهش قیمت ارز)، در حال حاضر خط 1 از توجیهات فنی و اقتصادی لازم برخوردار باشد و پرداخت هزینه‌های آن نیز از طرف سه قطب عظیم تولید مواد معدنی گل‌گهر‌، سرچشمه و چادرملو امکان پذیر است.
انتقال آب از خلیج فارس در قالب خط 2 و با طول 1550 کیلومتر تا خراسان رضوی و با هدف شرب و صنعت به هزینه 47 هزار میلیارد تومانی به گفته مجری طرح قابل انجام بوده که با احتساب تورم طی دوره بهره‌برداری و در قالب مدل مالی برگشت سرمایه، هزینه هر متر‌مکعب آب کمتر از 100 هزار تومان نمی‌شود بنابراین این سوال در ذهن پیش می‌آید که آیا از طرف مردم شمال شرقی ایران این هزینه برای تهیه آب شرب قابل پرداخت خواهد بود؟ متذکر می‌شود که در شرایط فعلی بهای پرداختی یک متر‌مکعب آب شرب با یک قیمت واحد در سراسر کشور حدود 300 تومن بوده که گاهی قشر کم درآمد جامعه از پرداخت آن در بعضی از مواقع ناتوان هستند پس چگونه می‌توان انتظار داشت مصرف کنندگانی که تاکنون حداقل قیمت آب را پرداخت کرده‌اند حالا با هزینه 4 دلاری در هر متر‌مکعب آب برای شیرین سازی و انتقال از دریای عمان تا شمال شرقی ایران این‌گونه مواجه شوند.
از طرف دیگر بررسی هزینه‌های واقعی اجرای طرح نشان می‌دهد که با قیمت‌های موجود فقط هزینه تهیه و اجرای خط انتقال لوله فولادی از دریا تا مشهد مقدس به تنهایی حدود 30 هزار میلیارد تومان شده و با احتساب تاسیسات آبگیری ساحلی، تاسیسات آب شیرین‌کن‌، ایستگاه‌های پمپاژ، نیروگاه‌های تامین برق‌، خطوط انتقال برق‌، جاده‌های دسترسی‌، ساختمان‌های مورد‌نیاز و تعمیر و نگهداری گسترده این خط انتقال آب‌، هزینه کل عملیات اجرایی احتمالا به بیش از دو برابر هزینه اعلامی از طرف وزارت صمت می‌رسد.
زیرا طبق معمول که در سایر عملیات عمرانی نیز رایج است متاسفانه مجریان طرح‌ها و شرکت‌های مهندسین مشاور‌، بر این باورند که با کم جلوه دادن هزینه‌های طرح بتوان هم جذب اعتبارات را عملی کرد و هم موافقت مدیران ارشد نظام را برای شروع عملیات اجرایی کسب کرد و به همین خاطر هزینه‌ها بسیار کمتر از مقدار واقعی و حدود 47 هزار میلیارد تومان اعلام شده است.
اجرای انتقال آب از خلیج فارس در قالب خط 3 برای تامین آب اصفهان نیز شروع شده است که آن نیز با طول 910 کیلومتر و هزینه 35 هزار میلیارد تومانی طبق معمول و با توجه به تورم‌های حاکم بر کشور قطعا در انتهای کار تا دو برابر هزینه اعلام شده می‌رسد.
ولی در مورد انتقال آب دریای عمان با نام خط 4 که برای شرب سیستان‌و‌بلوچستان مطرح است به هیچ وجه اجرای چنین خط انتقالی مورد تایید نیست زیرا با صرف هزینه‌ای کمتر از نصف آن چیزی که برای خط انتقال از دریای عمان و شیرین‌سازی آن هزینه می‌شود می‌توان نسبت به اجرای سدهای مخزنی بر روی رودخانه‌هایی که در بلوچستان به دریا می‌ریزند اقدام کرد و حتی با تکنولوژی جدید موسوم به مخازن ساحلی به مقادیر بیشتر آب ارزان و با کیفیت بهتر دست پیدا کرد.
طبق محاسبات موجود اکنون پتانسیل تامین آب به وسیله احداث سدهای مخزنی و مخازن ساحلی در مکران بلوچستان حدود 500 میلیون متر‌مکعب بوده بنابراین چه دلیلی داشته که وقتی می‌توان کلیه شهرها و روستاهای بلوچستان را با آب تامین شده از طریق مهار رودخانه‌ها به دست آورد به ناگاه و با صرف هزینه گزاف متوسل به شیرین‌سازی و پمپاژ آب از دریای عمان شویم. معمولا پروژه‌های انتقال آب نسبت به پروژه‌های تامین آب که عمدتا سدهای مخزنی هستند دارای عمر مفید کمتری بوده به‌طوری که بیشتردر دفاتر مهندسی‌، عمر چنین خطوط انتقالی حداکثر 20 سال تعیین می‌شود بنابراین سوال اینجاست که در گزارش توجیهی شرکت مشاور آیا این عمر مفید لحاظ شده؟ و با توجه به لزوم توجه به پدافند غیرعامل، آیا هزینه اجرای یک خط دوم که در کنار این خط انتقال آب باید پیش‌بینی شود و بدنبال آن آیا هزینه‌های اجرایی خط دوم نیز در گزارش توجیهی منظور شده است؟ مسلما اگر چنین محاسباتی صورت گیرد هزینه یک متر‌مکعب آب شیرین شده قابل شرب و قابل مصرف در صنعت شاید تا 200 هزار تومان در مترمکعب نیز افزایش پیدا کند. برای پیشنهاد راه‌حل‌های جایگزین، به عنوان نمونه فقط در دشت مشهد و با یک اقدام ابتکاری که توسط مجموعه مدیریت آب و کشاورزی استان خراسان رضوی با مشارکت کشاورزان برای حفظ و پایداری سفره‌های آب زیرزمینی انجام شد، در دو سال حدود 400 میلیون مترمکعب از منابع آب زیرزمینی کمتر مصرف شد بنابراین این سوال مطرح است که وقتی با مشارکت مردم و مصرف‌کنندگان آب در بخش‌های مختلف شرب، صنعت و کشاورزی می‌توان احجام بسیار بیشتر و با کیفیت مناسب‌تری را با توسل به کاهش مصرف وارد چرخه شرب و تولید کرد واقعا چه انگیزه‌ای مدیران ارشد نظام را به چنین پروژه پرهزینه و بی‌انتهایی سوق داده است و یا حتی با اقدامات ساده‌تری مثل تعویض شبکه آب شهری فرسوده و جداسازی آب شرب از آب بهداشتی، خرید چاه‌های کشاورزی و انتقال گسترده بعضی از محصولات کشاورزی به داخل گلخانه‌ها، قطعا نتایج ملموس‌تر و کم هزینه‌تری نسبت به انتقال آب از خلیج فارس به دست خواهد آمد.
پیشنهاد می‌شود قبل از شروع عملیات اجرایی، توافقنامه‌هایی با بخش صنعت و شرب مبنی بر فروش آب در قالب یک مدل مالی مثلا 20 ساله منعقد شده تا بتوان ارزیابی کرد که آیا اصولا مصرف چنین آب پرهزینه‌ای با اقبال بخش صنعت و معدن روبه‌رو می‌شود یا خیر. اکنون به رغم توصیه‌های اکید کارشناسان اقتصادی متاسفانه کارخانه‌های تولید فولاد متعددی باز هم در استان‌های شرقی و مرکزی کم برخوردار از منابع آب در حال ساخت بوده که از آن جمله دو کارخانه تولید فولاد در تربت‌‌حیدریه و تربت‌جام با ظرفیت 7 میلیون تن را می‌توان نام برد.
هم اکنون این دو کارخانه برای استفاده از آب منتقل شده از دریا برنامه‌ریزی کرده‌اند.
با توجه به این‌که برای هر تن فولاد در شرایط ایده‌ال حداقل 20 متر‌مکعب آب نیاز خواهد بود سوال اصلی اینجاست که آیا توان رقابتی برای بخش صنعت در شمال شرقی ایران پس از پرداخت هزینه گران آب نسبت به سایر نقاط ایران باقی خواهد ماند یا این صنایع بعد از مدتی حذف می‌شوند.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *