پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | دندون طلایی سیاه بازی

دندون طلایی سیاه بازی





۲۲ دی ۱۳۹۴، ۱۵:۲۲

نقدی بر مجموعه ویدئویی «دندون طلا» به مناسبت پایان توزیع اش در شبکه نمایش خانگی
دندون طلایی سیاه بازی
امیر عابدین پور*
گرچه داوود میرباقری به لحاظ کمیت دارای کارنامه آن چنانی در طول سال های فعالیت اش نیست، اما به جرات می توان گفت به لحاظ کیفیت آثار در رتبه بالایی قراردارد. میرباقری که در سینما از سال 1373 تا به امروز تنها 3 فیلم بلند را کارگردانی کرده، فعالیت خود را به عنوان کارگردان با فیلم موفق آدم برفی(1373) آغاز کرد. او در ادامه ساحره(1376) را ساخت و آخرین فیلمی را که روانه پرده سینما ها کرد، مسافر ری(1379) نام گرفت. با توجه به این آمار میرباقری از سال 1379 تا به امروز فیلمی را جلوی دوربین نبرده، یعنی 15 سال دوری از سینما، اتفاق مشابهی که برای مسعود جعفری جوزانی نیز رخ داد او نیز پس از بلوغ(1377) فیلمی را کارگردانی نکرد تا سال گذشته که ایران برگر(1393) را به سرانجام رسانید. دو فیلمساز برجسته ای که به لحاظ کاری شباهت زیادی به هم دارند، یعنی هم سینما و تلویزیون را به خوبی می شناسندُ و هم استاد مسلم درام نویسی و کارگردانی آثار تاریخی هستند. مبحث طولانی اشتراکات دو کارگردان نام آشنا را به مجالی دیگر گذاشته و به بحث اصلی برمی گردیم. داوود میرباقری کارگردانی در تلویزیون را نیز با سریال گرگ ها (1365تا1366) آغاز کرد و در ادامه سریال رعنا(1367تا1369) را به خانه های مردم آورد و با سریال امام علی (1370تا1375) به کارگردانی مجرب بدل شد. او که سریال معصومیت از دست رفته(1381) را با موفقیت به تولید رسانید نهایتا با مجموعه تلویزیونی مختارنامه(1383تا1388) استاندارد های سریال سازی در تلویزیون ایران را جابجا کرد و اثری بیاد ماندنی و نفیس به یادگار گذارد. میرباقری که سابقه فعالیت های دیگری علاوه بر نویسندگی و کارگردانی مانند بازیگری در سریال داستان راستان(1360تا1361) و یا مدیر فیلمبرداری در فیلم سینمایی ماهوش(1386) را در کارنامه خود دارد، در چند پروژه سینمایی و تلویزیونی نیز به عنوان مشاور حضور داشته است. داوود میرباقری فعالیت های اخیر خود را به حضور در شبکه نمایش خانگی معطوف کرده و دو مجموعه ویدیویی شاهگوش(1392) و دندون طلا(1394) را کارگردانی کرده است. مجموعه آخر که به تازگی توزیع قسمت دهم و پایانی اش هم به اتمام رسیده، برای میرباقری نوستالوژیک محسوب می شود او که 16 سال قبل نمایش دندون طلا با بازی ستاره اسکندری را به صحنه برده بود، این بار آن را تبدیل به مجموعه ای ویدویی کرده است. دندون طلا که دارای قصه ای تراژیک و اجتماعی است، روایتگر زندگی نیر دختری مهاجر با پدری علیل ساکن حلبی آبادهای حاشیه شهر تهران و مشغول دوره گردی و دست فروشی است. او با پاسبانی به جرم سد معبر کردن درگیر شده و پا به فرار می‌گذارد و به قهوه‌خانه‌ای پناه می‌برد که پاتوق عده‌ای از لات و لوت‌های شهر است. صاحب قهوه‌خانه شخصی است به نام قنبر دیزلی ملقب به «دندون طلا» که به نیر پناه می‌دهد .داستان که از اواخر پهلوی آغاز شده تا دهه شصت ادامه پیدا می کند. میرباقری که درام نویس قهاری است با انتخاب سوژه ای اجتماعی به قلب جامعه رسوخ کرده و شخصیت هایش را از دل اجتماع خلق می کند . روایت فیلم به شکلی هوشمندانه از سرگذشت یک کولی آغاز شده و در مسیر خود قشرهای مختلف را به تحلیل می نشیند و نهایتا به سرگذشت هنر سنتی سیاه بازی و نمایش تخته حوضی می پردازد. دقت در تک تک دیالوگ ها،میزانسن ها،گریم ها،قاببندی ها، موسیقی ها و آکساسوار صحنه نشان از تجربه و خبره بودن کارگردان پشت دوربین دارد. میرباقری ثابت کرده چه هنگامی مشغول ساخت پروژه عظیمی همچون مختارنامه است که 10 سال از عمرش را صرف تولید اش کرده و چه هنگامی که مشغول ساخت مجموعه ویدئویی جمع و جوری که فقط چند ماه از وقت ش را می گیرد، وسواس و دقت اش یکسان است و به یک اندازه انرژی خرج کارش می کند. دندون طلا سرشار از ظرایف در متن و اجرا است و به خوبی می توان دقت در تمامی عناصرش را به نظاره نشست. یک درام که در عین موزیکال بودن تراژیک و تاثیرگذار نیز هست. شاید نقطه برجسته دندون طلا استفاده متعدد و صحیح از آواها و موسیقی های مردمی و اجتماعی دوران معاصر در ایران باشد. موسیقی هایی که توسط فردین خلعتبری وبراشعار هنگامه مفید ساخته شده اند. همزادپنداری با فضای موسیقیایی این مجموعه انکار ناشدنی است و تاثیری که مخاطب از این موسیقی ها دریافت می نماید غیر قابل چشم پوشی می باشد. اما نکته جذاب ماجرا آنجاست که اتفاقا میرباقری فضای تراژیک قصه را از دل همین موسیقی های عامه پسند و به ظاهرا طرب انگیز بیرون می کشد. شخصیت ها از درون همین نواها و آواها به مخاطب معرفی می شوند. فضای اجتماعی و فرهنگی حاکم بر درام و پیرنگ از ریشه همین اشعار جان گرفته و به عرصه ظهور می رسد.
میرباقری خدمت بزرگی به موسیقی فولکلور واقعی و نه همراه با ادا واطوار، کرده و این حوزه از هنر را به خوبی معرفی کرده است. علاوه بر موسیقی هنر نمایش و مشخصا نمایش روحوضی و سیاه بازی نقش ویژه و تعیین کننده ای را در این مجموعه بازی می کند. مرور صحیح و حساب شده سرگذشت و اتفاقاتی که بر گذشته و حال این هنر رفته است از نقاط بارز دندون طلا می باشد. در مجموع می توان گفت متن و فیلمنامه دندون طلا با موفقیت به سرانجام رسیده و توانسته به خوبی تمامی دغدغه های فرهنگی و اجتماعی میرباقری را بیان نماید. اتفاقات و رویدادها به درستی در دامن یکدیگر جای گرفته و پل های مناسبی بین هر یک از داستانک ها به کار گرفته شده است. نقش ها به خوبی و بر اساس لزوم به شخصیت و یا تیپ تبدیل شده اند و به روشنی پیش برنده قصه اصلی و خرده پیرنگ های فرعی متصل به پیرنگ هستند. یعنی نقشی که قرار بوده در حد یک تیپ باقی بماند و به شخصیت نرسد، در همان مقیاس باقی مانده مانند: پاسبان ابتدایی داستان با بازی کاظم هژیرآزاد و یا نقش موسیو با بازی نادر سلیمانی، ولی نقش هایی که بر اساس قصه بایستی به شخصیت برسند به خوبی به این توفیق نایل آمده اند مانند : نقش بلبل با بازی حامد بهداد و یا نقش کاکا با بازی حمیدرضا آزرنگ. فیلمنامه دارای چفت و بست های حساب شده ای است و نویسنده تا توانسته حفره های آن را پوشانده و سعی کرده تا متن شسته و رفته ای را ارائه دهد. همچنین فیلمنامه در شخصیت پردازی و پرداخت دراماتیک به خوبی عمل می کند و تمامی شخصیت ها برای مخاطب قابل لمس‌اند.
نقطه عطف ها به خوبی درآمده و کشمکش ها و تعلیق ها به درستی سامان داده شده اند. کنش محوری فیلمنامه به وضوح قابل مشاهده بوده و کار خود را به خوبی انجام می دهد. شاید یکی از محدود ایراداتی را که بتوان به فیلمنامه گرفت تحول زود هنگام شخصیت بلبل باشد، چه هنگامی که به یکباره و با یک اجرای سردستی که از میرباقری بعید است معتاد می شود و چه هنگامی که به یکباره تصمیم به پاکی می گیرد، یعنی من مخاطب به اندازه کافی قانع نشده و این تغییرات را باور نمی کنم .اما دندون طلا در اجرا نیز موفق است. کارگردانی درجه یک و مثال زدنی که هیچ اضافاتی را در خود جای نداده در کنار بازی های درخشان و تدوین و قابندی مناسب، این مجموعه را دیدنی و بیاد ماندنی کرده اند. میرباقری در کارگردانی نیز به اندازه نویسندگی دقیق و مسلط است، همچنین در هدایت عوامل و به خصوص بازیگران، تا جایی که ستاره اسکندری در نقش نیر بهترین بازی تمام دوران بازیگری خود را به انجام رسانده و بازیگرانی مانند حامد بهداد که به راستی ثابت کرده بسیار توانا و کاربلد است و با ایفای این نقش دشوار بار دیگر خود را به رخ کشیده، مهدی فخیم زاده،حمیدرضا آزرنگ، باران کوثری، سیامک صفری و دیگران به خوبی درخشیده اند و یکی از بهترین بازی های کارنامه کاری خود را رقم زده اند. استفاده هوشمندانه از زوج فرزین صابونی و انوش معظمی در نقش دو لات ولگرد که دارای دو سرنوشت متفاوت هستند و انصافا با بازی درخشان و مسال زدنی این دو همراه شده، اوج توانایی میرباقری در گرفتن بازی از بازیگرانش را به تصویر می کشد. به هر روی دندون طلا مجموعه ویدیویی 10 قسمتی(یکی از عوامل موفقیت اش نیز همین تعداد قسمت های کم و مناسب اش برای شبکه نمایش خانگی می باشد) است که می توان از آن به درستی دفاع کرد و جزو مجموعه های خوب سال های گذشته محسوب می شود که به تماشا نشستن اش قطعا خالی از لطف نیست. میرباقری همچنان به عنوان یکی از بهترین های سینما و تلویزیون در ایران به کار خود ادامه می دهد، قطعا آدمی که درحین کار بر روی سریال امام علی می تواند فیلم متفاوتی همچون آدم برفی را کارگردانی کند و پس از مختارنامه سراغ شاهگوش و دندون طلا برود، فیلمساز کار بلدی است که ژانرها و گونه های داستانگویی و فیلمسازی را به خوبی می شناسد. امید که در آینده ای نزدیک شاهد کاری درخشان از او باشیم، حال چه سریال تلویزیونی سلمان فارسی و چه مجموعه ویدیویی ماه تی تی.
*منتقد و سینماگر

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *